خلقوخو و جسم انسان از ابتدای تولد تا آخرین لحظههای زندگی بر اثر عوامل بسیاری از جمله عوامل غریزی، محیطی، شناختی و تجاربی که در طول عمر خود کسب میکند در حال تغییر است. نوزادی که تازه متولد میشود تا زمانی که از آب و گل درآید هرروز کارهای جدیدی انجام و عکس العملهای متفاوتی از خود نشان میدهد.
باید گفت این تنها مختص کودکان نیست انسانها در تمام طول زندگی شاهد تغییر و تحولاتی در درون و ظاهرشان هستند، اما چون رشد کردهاند و فکر میکنند که دیگر تغییر نمیکنند متوجه تغییراتشان نمیشوند؛ اما در بعضی از مقاطع زندگی این تغییرات بسیار مشهود و ملموس است.
دوره نوجوانی یکی از دورانهای مهمی است که در آن شخصیت انسان شکل میگیرد. برای بررسی خلقو خو و نوع تفکر در دوره نوجوانی و چگونگی رفتار والدین بر نوجوانشان با دکتر «آزاده سهرابی، روانشناس و پژوهشگر» به گفتگو نشستیم.
در ابتدا باید بگویم که برخی از ویژگیهای رشدی و شخصیتی در بین نوجوانان، جهان شمول است. نظریه پردازانی که به بررسی ویژگیهای افراد از دوره کودکی تا نوجوانی، جوانی و یا حتی میان سالی میپردازند به برخی از ویژگیهای جهانی و انسانی مشترکی میرسند که اکثر افراد در آن نسل، آن رفتارها را انجام میدهند و طبق آن ویژگیها، آنها را نامگذاری میکنند. نسلهای X، Y، Z و آلفا به همین شکل نامگذاری شدهاند.
اکنون نوجوانان ما در گروه نسل زد قرار دارند. آنها بچههای اینترنت و فضای مجازی هستند و بیشتر ارتباطات مجازی را تجربه کردهاند و خیلی در ارتباطات واقعی نیستند. نکتهای که در این بین وجود دارد این است که با وجود ویژگیهای مشترک نسل زد در سراسر جهان، ویژگیهای این بچهها در کشورهای مختلف متفاوت است. به عنوان مثال ویژگیهای نوجوان ایرانی با نوجوان آمریکایی متفاوت است. ویژگیهای نوجوان آمریکایی با اروپایی تفاوت دارد.
هرکدام از کشورهای دنیا پشتوانههای فرهنگی مختلفی دارند. ارزشها و هنجارها در هرکشوری متفاوت است. طرز فکر شهروندان هرکشوری با کشور همسایهاش فرق میکند. البته یکی دیگر از معیارهای دستهبندی این نسلها عوامل محیطی است که محققان و نظریه پردازان از آن استفاده میکنند چرا که یک اتفاق یا یک عامل محیطی در شکل گیری ویژگیهای نسلی در یک کشور، قاره یا حتی جهان تأثیرگذار است. به عنوان مثال وقوع جنگ جهانی اول و دوم که آغاز یک نگرش و سبک زندگی در میان کشورهای جهان بود.
زیرا نوجوانی آغاز هویت یابی و شکلگیری شخصیت یک فرد و یک نسل است. با بررسی ویژگیهای نوجوانان میتوان آینده یک کشور و جهان را پیش بینی کرد.
همانطور که گفتیم بچههای نسل زد بچههای اینترنت هستند. یکی از کارهایی که فضای مجازی انجام میدهد این است که فاز توهم را در نوجوانان بیشتر میکند. نوجوانان دارای سه ویژگی بارز هستند از جمله اینکه آنها دارای تماشاگران خیالی هستند؛ دارای افسانه شخصیاند و همچنین بیش از گروههای سنی دیگر در معرض افسردگی قرار دارند.
داشتن تماشاگران خیالی یعنی اینکه نوجوانان فکر میکنند که مرکز عالم هستند و همه آنها را تماشا میکنند. آنها فکر میکنند زمانی که به بیرون از خانه میروند و یا در جمعی حاضر میشوند همه روی آنها زوم کرده و آنها را تماشا میکنند. یکی از علتهایی که باعث میشود نوجوانان به سمت لباسها و ظاهرهای عجیب و غریب و متفاوت از فرهنگ جامعه بروند همین است. یک نوجوان، چون فکر میکند که همه به او توجه میکنند تصمیم به زدن تتو بر بدنش و یا مدل موهای خاص میرود. حتی آنها دوست دارند ظاهر متفاوتی از هم نسل خود داشته باشند، چون میخواهند متفاوتتر از دوستشان به نظر برسند.
نوجوانها علاقه شدیدی به جلب توجه دیگران دارند. در دوره کرونا این ویژگی نوجوانها بسیار مشهود بود و این نسل آمار کمترین استفاده از ماسک را داشتند. چون فکر میکردند اگر از ماسک استفاده کنند ظاهرشان خراب میشود.
داشتن افسانه شخصی هم یعنی فکر میکنند بهترین و جذابترین فرد روی کره زمین هستند. توانمندتر از آنها وجود ندارد و آنها میتوانند یه تنه جهان را فتح کنند. چرا نوجوان این احساس را دارد؟ چون سرشار از انرژی است و تازه دارد برای خود هدف انتخاب میکند. این ویژگی نوجوانان به حس منحصر به فرد بودنشان مربوط میشود.
همچنین آنها به دلیل تغییرات هورمونی و دو ویژگی دیگر بیشتر از گروههای سنی دیگر در معرض افسردگی هستند و ترکیب این سه ویژگی یک شرایط بحرانی برای نوجوانان به وجود میآورد.
افسانه شخصی چه آسیبی به نوجوان میرساند؟
افسانه شخصی میتواند صدمات زیادی برای بچهها داشته باشد. ممکن است آنها برای پاسخ دادن به حس درونی و نیازی که دارند دست به هرکاری بزنند. ممکن است برای اینکه بگویند من منحصربه فرد هستم یا آسیب پذیر نیستم به سمت سیگار، مواد مخدر، جمعهای ناسالم و... بروند و بگویند که هیچکس با کشیدن چندنخ سیگار معتاد نمیشود، اما این یک خیال خام است. همچنین نوجوانان همواره با دو تعارض مواجه هستند.
این دو تعارض چیست و چه حسی در نوجوان ایجاد میکند؟
نوجوانان در این دوره سنی در میان دو تعارض قرار میگیرند. کار بنیادی نوجوان به دست آوردن هویت است. وفاداری، نیرومندی من این مرحله است. اریکسون میگوید: شرایط رسیدن به این نیرومندی به وسیله حل بحرانهای اعتماد بنیادین، خودگردانی، ابتکار و سازندگی در مراحل پیشین رشد فراهم میشود و با گذر موفقیتآمیز از مراحل سنین پیشین است که فرد میتواند فرآیند شکلگیری هویت را در نوجوانی بهدرستی طی کند. زایندگی رشد، ترقی و کسب مهارت و خلقیات مختلف است و رکود دقیقا برخلاف زایندگی عمل میکند. نوجوان باید بتواند در میان این دو تعارض تعادل ایجاد کند. احساس تعهد، وفاداری، دلسوزی و... در زندگی از دل این دو تعارض به وجود میآید که باعث میشود نوجوان به مراحل بالاتر از زندگی وارد شود و بتواند زندگی و خانواده تشکیل دهد. اگر نوجوان نتواند این تعارضات و بحرانها را به درستی تجربه کند نمیتواند در زندگی فرد متعهدی باشد. نمیتواند به شغلش متعهد باشد. حتی نمیتواند خانواده تشکیل دهد.
برای حل این تعارض چه کاری میتوان انجام داد؟
در این مرحله نوع جامعه، خانواده و پدر و مادر بسیار اهمیت دارد. نوجوان را باید به شکل غیرمستقیم هدایت کرد، زیرا راه مستقیمی برای هدایت این نسل از جامعه وجود ندارد.
اولین کاری که والدین باید انجام دهند این است که با فرزندشان تعامل سازنده داشته باشند. آنها باید به نوجوانشان اجازه دهند تا آن چیزی را که به آن فکر میکند تجربه کند. اما باید در کنارش حضور داشته باشند و مشکلات و خطاهای نوجوان را با آرامی و با لحن خوب و سازنده به او گوش زد کنند. برای مثال اگر فرزندشان تمایل دارد که بدن خود را خالکوبی کند با او صحبت کنند. اما تأکید میکنم که این راهنمایی خیلی آرام و مسالمتآمیز باشد. اگر با لحن تند و حالت امر و نهی با نوجوان صحبت شود ممکن است نتیجه عکس دهد و نوجوان از سر لجبازی به صورت یواشکی آن فکر خود را عملی کند و به خودش آسیب برساند.
دومین کاری که خانواده باید انجام دهند این است که یک فضای امنی برای نوجوان خود مهیا کنند. تا نوجوان در کنار خانوادهاش احساس امنیت کند. متأسفانه بسیاری از نوجوانان و جوانان محیط بیرون و دوستانشان را از خانواده امنتر میدانند و دچار مشکلات و آسیبهایی همچون اعتیاد میشوند. خانوادهها باید اجازه دهند فرزنشان تا جایی که آسیب نبیند تجربه کند. اگر او چیزی را که در ذهن خود فکر میکند تجربه کند دچار تردید میشود. او زمانی که علایق خود را تجربه میکند به خودش میگوید آیا این راهی که من در پیش گرفتم درست است یا غلط؟
کاری که عموما بزرگترها انجام میدهند نادیده گرفتن و سرکوب نیاز نوجوانان است. نوجوانان به علت تغییراتی که در درونشان اتفاق میافتد به خودی خود مستعد طغیان و آسیب هستند و نادیده گرفتن، آنها را تبدیل به یک نسل عصیانگر میکند. همانطور که قبلاً گفتم دیده شدن نیاز این نسل است. باید آنها را درک کنیم، ببینیم و راهنمای درستی برایشان باشیم. البته لازم به ذکر است که این راهنما فقط والدین نیستند بلکه جامعه، مدرسه، خانواده، دوست خوب، فضای مجازی و... هرکدام میتوانند یک راهنمای خوب باشند.
فضای مجازی همیشه بد نیست. ما در فضای مجازی منفعل هستیم و به همین دلیل نمیتوانیم از بچههایمان در برابر جنبههای منفی فضای مجازی محافظت کنیم.
در این موضوع نه افراط خوب است نه تفریط. اینکه والدین مدام به بچه بکن و نکن کنند آسیب میرساند. همچنین نگفتن آن هم به نوجوان صدمه میزند. باید بین این دو تعادل برقرار شود.
پدر و مادر باید شنونده خوبی باشند. باید از فرزندشان بخواهند که نظر و سلیقهای که دارد را توضیح بدهد و بگوید که چرا از یک لباس، ورزش، رنگ و ... خوشش میآید و هدف از انتخاب آن چیست؟
اگر بعد از راهنمایی نوجوان باز هم اصرار به انجام کاری داشت چه باید کرد؟
علت اصرار نوجوان به انجام کاری بعد از راهنماییهای مکرر والدین چیست؟
واقع بینانه بخواهیم نگاه کنیم اگر نوجوان اصرار به انجام کار خودش داشته باشد، والدین نمیتوانند کاری کنند. ممکن است یک سری تنبیهات برای فرزندشان در نظر بگیرند، اما جواب قطعی نمیدهد. اگر والدین به بچه استقلال کافی را بدهند، راهنمایی درست انجام بدهند، رابطه مسالمت آمیزی برقرار کنند، اما بازهم نوجوان پرخاشگری کند و بر انجام کاری که میخواهد اصرار کند احتمالا آن بچه مشکل عمیقتری دارد که در این صورت والدین باید قبل از اینکه بچه آسیب ببیند او را پیش یک مشاور ببرند.
بهترین زمان برای راهنمایی نوجوانان چه زمانی است؟
همانطور که گفتیم آگاهیرسانی، صحبت کردن، شنیدن نیازها، درک فرزندانمان، داشتن رابطه مسالمتآمیز و ایجاد محیطی امن بهترین راه مراقبت از نوجوانان است. اما بهترین زمان انجام این کار قبل از دوره نوجوانی و در زمان کودکی است. والدین باید بتوانند در زمان کودکی، فرزندشان را دلبسته خود کنند. آنها باید به گونهای با فرزندشان رفتار کنند که راهنمای اصلی نوجوان باشند. اما عموماً والدین در زمان بحران (سن ۱۲-۱۳ سالگی) به فکر میافتند و دنبال راهکار هستند، ولی باز هم دیر نیست و هروقت ماهی را از آب بگیری تازه است. در زمان بحران هم با دقت و رفتار درست میتوان از بسیاری از اشتباهات نوجوان جلوگیری کرد.