فرارو- مناظره موسی غنینژاد و مسعود درخشان از اقتصاددانان کشور با موضوع تأملی در باب نظام اقتصادی ایران در شبکه افق برگزار شد.
گزیدهای از اظهارات غنی نژاد و درخشان را مرور میکنیم.
انتظار این بود در دوران رئیسی ساختارها بازبینی شود، اما اینطور نشد. بلکه سعی شد برپایه همان ساختارهای گذشته مشکلات را حل کنند.
چرا در این ساختارها دگرگونی به وجود نمیآید. چون تفکر انقلابی میان مسئولان وجود ندارد. راه حل من بازیابی روحیه انقلابی میان مسئولان است. تفکر اقتصادی غالب تحت عنوان لیبرالیسم متأثر از اندیشههای هایک جلوی انتشار تفکر انقلابی را میگیرند و امالمصائب مسائل اقتصادی کشور همین تفکر است.
نظام اقتصادی ایران حاکم بر ایران دارای مشکل جدی است. نظام فعلی در فردای انقلاب اسلامی شکل گرفت.
زمانی که در ایران انقلاب شد جریان غالب در جهان چپ گرایی بود و انقلابیون هم کاملا متأثر از این تفکرات بودند.
اندیشههای دکتر شریعتی در جای جای قانون اساسی دیده میشود؛ بنی صدر هم نقش مهمی در تدوین قانون اساسی داشت؛ هر دوی اینها مصدقیهای چپ بودند
اساس اقتصادی قانون اساسی جمهوری اسلامی کاملا متأثر از تفکر چپ بوده و اتفاقا از اسلام در مواد اقتصادی اثری نیست.
اصول اقتصادی جمهوری اسلامی راه رشد بدون سرمایه داری بود که ذیل کمونیسم قرار دارد. این تفکر یعنی کل اقتصاد را به دست دولت بسپارید در اصل ۴۴ نیز کاملا همه صنایع دست دولت است. این در حالیست که مالکیت خصوصی در فقه کاملا مهم و محترم است. ریشه بدبختیهای ما ناسیونالیستهای سوسیالیست بودند.
غنینژاد سعی دارد تصویر انحرافی را از قانون اساسی و انقلاب اسلامی ارائه دهد.
اتاقهای فکری لیبرالیسم برای حفظ منافع سرمایه داران از تفکراتی دفاع میکنند که متأثر از هایک است.
مصدقیهای چپی و راه رشد غیر سرمایه داری اصطلاحی است که جعل از سوی آقای غنی نژاد جعل شده است.
کتابهایی که توسط حزب توده در ابتدای انقلاب منتشر میشد کاملا موید مواردی مانند راه رشد غیر سرمایه داری است که قانون اساسی نیز تابع آنها شکل گرفته است. (سه کتاب در مناظره به نمایش درآمد)
برخی افراد خود را مصدقیها چپی عنوان میکنند و این اصطلاح اتفاقا از سوی خود آن اشخاص بیان میشود.
در تفکر لیبرالیسم تقلید مجاز نیست و هرکس بایستی اجتهاد داشته باشد، بنده اگر لیبرال هستم نمیتوانم مقلد هایک باشم.
اتفاقا بسیاری از سرمایه داران که سرمایه آنها بزرگ میشود مخالف اقتصاد رقابتی میشوند و به دنبال انحصار هستند، بر خلاف تصور شما، من با هر نوع سرمایه داری موافق نیستم. نظام اقتصادی ایران اتفاقا سرمایه داری هست، اما از نوع سرمایه داری دولتی و رفاقتی است. بنده با سرمایه داری رقابتی موافق هستم. برای مثال صنعت خودرو در ایران از نوع سرمایه داری سیاسی است که نوع سرمایه داری با اصول لیبرالیسم همخوانی ندارد.
لیبرال یعنی مقلد کسی نبودن یک تعریف جدید از لیبرالیسم است. شما چگونه مقلد هایک نیستید وقتی که سه مجلد از او ترجمه کرده اید، اما هیچ نقدی بر آن ننوشته اید. یکی از کتابهایی که ترجمه کرده اید عنوانش این است سراب عدالت، این به نظر شما نقد ندارد؟ (غنی نژاد اصلاح میکند که عنوان کتاب سراب عدالت اجتماعی است)
قطعا بنده مخالف دولتی هستم که کینز از آن صحبت میکند، دولت کینز، دولت سرمایه دار است، اما آن دولتی که ما در ایران با آن مواجه هستیم چنین نیست.
من طرفدار سیاستهای اقتصادی بر اساس اسلام هستم یعنی سازمان برنامه ما و بانک مرکزی ما باید اسلامی عمل کند.
نظم خودجوش وجود ندارد و این امر یک فریب است.
لیبرالیسم مفهوم مخالف بندگی برای انسان است، بلکه همه انسانها برابرند.
لیبرالیسم یعنی حاکمیت قانون، در کشور حاکمیت قانون وجود ندارد. بدهی بانکها به بانک مرکزی محصول سرمایهداری رفاقتی است.
آمریکا را به عنوان یک دولت سلطه جو قبول دارم، به عنوان مثال آمریکا یکی از بزرگترین جنایات را در حق ویتنام کرد، اما اکنون نزدیکترین رابطه را این دو کشور با هم دارند. بلاهایی که آمریکا بر سر ویتنام آورد هزار برابر آسیبهایی است که به ماه زده، اما ما در ابتدای انقلاب با اشغال سفارت توسط چپهای اسلامی سنگی را بیهوده به چاه انداختیم که تا به امروز درگیر آن هستیم.
تحریمهایی که آمریکا علیه ایران ایجاد کرده کاملا مخالف لیبرالیسم است و من از همین رو با این دست قبیل سیاستهای دولت امریکا مخالفم.
من موافق نظم خودجوشی هستم که هایک در اقتصاد از آن صحبت میکند.
من تا جایی که اقتصاد آمریکا سرمایه داری رقابتی است طرفدار آن هستم، اما از جایی که سرمایه داری سیاسی میشود مخالم آن هستم و این با لیبرالیسم مخالف است.
این وضعیت کشور حاصل سرمایه داری رفاقتی است.
شما میگویید بنده سواد فقهی ندارم و نباید درباره مسائل فقهی نظر بدهم، اما مدام در بحثهای خود از رهبران سیاسی نقل قول اقتصادی میآورید. بحث علمی مبتنی بر یک بحث علمی است و نه تقل قولهای شخصیتهای و چهرههای غیر متخصص در آن حوزه. امور اقتصادی را باید به دست اقتصاددانان سپرد.
ما بایستی به دنبال اقتصاد مقاومتی برویم یعنی باید در برابر سلطه جویان در راس آن امریکا ایستادگی کنیم.
اصل پایه پولی که در کشور ایجاد میشود ناشی از همین اضافه برداشت بانک هایخصوصی است که این امر مخالف اقتصاد اسلامی است. تعدد بانکها موجب شده این بدهی بانکها به بانک مرکزی حل نشود بلکه تمام بانکها باید منحل و در بانک ملی ادغام شود که در آن صورت هم احتیاجی به بانک مرکزی نیست. همچنین بازار سکه هم باید در ایران کاملا جمع شود.
شما اگر با نظام امپریالیسمی سیاسی آمریکا مخالف هستید باید با نظام سرمایه داری امریکا هم مخالف باشید.
این وضعیت کشور و این نقدینگی افسار گسیخته حاصل تعدد بانک هاست.
نویسندگان قانون اساسی تحت تاثیر چپها بودند. حضرت امام مملکت را از دست چپیها نجات داد. اگر امام نبود کشور ما به کامبوج دوم تبدیل میشد. چون فقیه بودند و میدانستند اسلام نمیتواند با مالکیت خصوصی مخالف باشد. بخش اقتصادی قانون اساسی الهام گرفته از اندیشههای چپ است.
درخشان: باید سند بیاورید که قانون اساسی را چپها نوشتند، پذیرش این سخت است
درخشان: آقای غنی نژاد آیا انقلاب را قبول دارید؟
غنی نژاد: شما میخواهید بگویید من مخالف نظام هستم؟ از خودتان مایه بگذارید.