فرارو- مایکل جی مازار؛ پژوهشگر علوم سیاسی در اندیشکده رند است. او پیشتر در کالج جنگ ملی ایالات متحده استاد و دانشیار دانشگاه بود. او رئیس مرکز هنری ال. استیمسون، کارشناس ارشد مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی، دستیار ارشد دفاعی در کاخ سفید و دستیار ویژه رئیس ستاد مشترک ارتش امریکا بوده است. حوزه پژوهشی او سیاست دفاعی ایالات متحده و ساختار نیرو، اطلاعات نادرست و دستکاری اطلاعات، امنیت شرق آسیا، تسلیحات هستهای و بازدارندگی و قضاوت و تصمیم گیری در شرایط عدم اطمینان هستند.
به گزارش فرارو به نقل از فارین افرز؛ جنگ اوکراین تبدیل به جرقه تحول در امنیت ملی ایالات متحده شده است. همزمان با افزایش همکاری آمریکا و اروپا گروهی از پژوهشگران، تحلیلگران و مفسران با نفوذ آمریکایی تلاش میکنند مقامات کشور را برای کاهش تعهد امریکا به اروپا تحت فشار قرار دهند. اما اشفورد، جان مرشایمر، بری پوزن و استفن والت مدتهاست که از ایالات متحده خواسته اند در وضعیت امنیتی خود در مورد اروپا تجدید نظر کند.
اکنون گروهی از افراد پرنفوذ خواستار رویکرد تندتر آمریکا در قبال چین هستند. "البریج کولبی" مقام سابق پنتاگون نیز به آنان پیوسته است. آنها استدلال میکنند که ایالات متحده باید تعهدات اروپایی خود را محدود کند. این گروه بر این باورند که رقابت اصلی علیه چین است و واشنگتن باید تمام منابع خود را بر روی این رویارویی متمرکز کند.
خواستههای این افراد که اصطلاحا به آنها شاهینهای چین گفته میشوند، اغلب مبهم است. اینکه تعداد نیروهای امریکایی در اروپا کم شود و از اروپا درخواست شود که امنیت خود را تقویت کند. البته به این معنا نیست که واشنگتن ناتو را به طور کامل کنار بگذارد. با این وجود، اگر ایالات متحده بخواهد تعهدات خود در قبال ناتو را کاهش دهد و خود را در برابر چین آماده کند، احتمال خروجش از ناتو زیاد است.
این ایدهای جسورانه و قابل تامل است. واشنگتن متحدان اروپایی را توانمندسازی کند و منابع خود را برای استفاده در آسیا آزاد کند. در این صورت میتواند موقعیت خود در هند و اقیانوسیه را به میزان قابل توجهی تقویت کند. با این وجود، نگاه دقیقتر نشان میدهد که چنین تغییری تا چه حد شکننده خواهد بود و در عوض تقویت واشنگتن در آسیا، میتواند باعث تضعیف شدید ایالات متحده در رقابت با چین شود.
اتهام اینکه ایالات متحده بیهوده منابعش برای اروپا هدر میدهد اشتباه است. برای مثال، نتیجه ارزیابیای در سال ۲۰۱۸ میلادی نشان میدهد که کل کمکهای ایالات متحده به ناتو، نیروهای آمریکا در اروپا و کمکهای امنیتی رقمی در حدود ۳۶ میلیارد دلار است که کمتر از شش درصد از بودجه دفاعی ایالات متحده در آن سال بوده است. با تصمیم دولت بایدن برای اعزام تقریبا ۲۰۰۰۰ نیروی اضافی به اروپا پس از فوریه ۲۰۲۲ میلادی این بودجه به طور موقت افزایش یافته است.
بودجه دفاعی سال ۲۰۲۴ میلادی ۸۴۲ میلیارد دلار است که تعهدات آمریکا به اروپا، تنها شامل بخش کوچکِ آن میشود. طرفداران جدایی امریکا از اروپا اغلب یک واقعیت را نادیده میگیرند. تنها راه کاهش تعهدات امریکا به اروپا آن است که ایالات متحده محکمترین گام را برای خروج از ناتو بردارد
برای مثال، اگر ایالات متحده صرفا به دنبال کاهش حضور خود در اروپا باشد، اما در ناتو بماند کماکان باید نیروها و تواناییهای کافی برای انجام تعهدات خود در ناتو را حفظ کند.
منافع ایالات متحده مانع میشوند تا کامل از اروپا جدا شود. در نظر بگیرید که اگر ایالات متحده ناتو را ترک کند و روی اقیانوس هند و اقیانوس آرام متمرکز شود و سپس روسیه تصمیم بگیرد به یکی از کشورهای بالتیک یا لهستان حمله کند، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ غیر قابل تصور است که رئیس جمهور ایالات متحده بتواند در حالی که اروپا برای زندگی خود مبارزه میکند، بنشیند، صرفا تماشاگر باشد و کاری انجام ندهد.
اگر روسیه از چین، کمک بگیرد، چنین انفعالی از سوی آمریکا غیر محتمل خواهد بود. مقرون به صرفهترین گزینه ماندن در اتحادهای موجود و تقویت آن اتحادها و جلوگیری از وقوع جنگ در وهله نخست است. علاوه بر این، مشارکت رو به رشد روسیه و چین بدین معنا است که اروپا و اقیانوسیه هند و اقیانوس آرام به طور جدایی ناپذیری به یکدیگر مرتبط هستند.
ایالات متحده اگر بخواهد یک منطقه را بر منطقهای دیگر اولویت ببخشد، به این معنی است که عقب نشینی از اروپا روسیه شریک و متحد اصلی چین را قدرتمند میسازد و باعث خواهد شد روایتهای پکن درباره افول ایالات متحده تقویت شود.
پیشنهاد انتقال نیروها از اروپا به منظور تقویت اقیانوس هند و اقیانوس آرام، نتیجه خوانشی نادرست از بازدارنگی است. چین در صورت ناامید شدن تایوان به احتمال زیاد به آن جزیره حمله خواهد کرد.
در چنین لحظهای بعید است که پکن با مشاهده تجهیزات و نیروهای منتقل شده امریکا از اروپا به سایر مناطق از حمله خود منصرف شود. در واقع، استقرار مجدد نیروها تلاش مصممتر ایالات متحده برای مقابله با چین را نمایش میدهد و میتواند باعث تشدید تنش شود. به عبارت دیگر، نمایش چشمگیر جدایی ایالات متحده از اروپا برای تقویت حضور نظامی خود در اقیانوس هند و اقیانوس آرام میتواند به جای بازدارندگی باعث تحریک منجر به جنگ شود.
ایالات متحده هم چنین مزایای مختلفی از عضویت در ناتو به دست میآورد که به اثربخشی نظامی جهانی آن کشور از جمله در اقیانوس هند و اقیانوس آرام کمک میکند. همکاری واشنگتن با متحدان اروپایی در زمینههایی از جمله عملیات هماهنگ دفاع موشکی بالستیک قابلیتهایی را ارتقا میدهد که ایالات متحده میتواند از آن استفاده کند. مشارکت ایالات متحده در مانورهای ناتو برای مثال آموزش در مناطق قطبی با سربازان فنلاندی و نروژی یا مانور عملیات آبی - خاکی با سوئد مهارتهای نیروهای ایالات متحده را بهبود میبخشند.
متحدان ناتو در حال توسعه قابلیتهایی برای اطلاعات مشترک و هدف گیری در یک فضای نبرد مشترک هستند؛ تلاشی که احتمالا درسهای مهمی را برای ابتکار عملهای مشابه در اقیانوس هند و اقیانوس آرام ارائه میدهد. سرانجام آن که ناتو کار خود را برای مبارزه با جنگ سایبری، اعلام سیاست جامع دفاع سایبری، تشکیل تیمهای واکنش سریع سایبری و ایجاد یک مرکز عالی دفاع سایبری در استونی آغاز کرده است.
بنابراین، مزایایی که ناتو به واشنگتن ارائه میدهد به اروپا محدود نمیشود. واضح است که در صورت درگیری در اقیانوس هند و اقیانوس آرام ایالات متحده از ناتو درخواست کمک خواهد کرد.
باور عمومی این بوده و همین گونه باقی خواهد ماند که دولتهای اروپایی مشتاقاند از درگیری ایالات متحده و چین دوری کنند. این تمایل با اظهارنظر "امانوئل ماکرون" رئیس جمهور فرانسه مبنی بر این که اروپا نباید "در بحرانهایی گرفتار شود که متعلق به ما نیست" پررنگ شد. با این وجود، یک حمله گسترده به نیروهای ایالات متحده یا به کشور امریکا ممکن است رهبران اروپایی را ناچار به کمک رسانی به امریکا سازد.
در سالیان اخیر متحدان اروپایی آمریکا به حمایت آشکار از تعهدات ایالات متحده در اقیانوس هند و اقیانوس آرام نزدیکتر شدهاند. چندین عضو ناتو از جمله کانادا، فرانسه، آلمان، هلند و بریتانیا کشتیهایی را به اقیانوس هند و اقیانوس آرام اعزام کرده اند. تنها در سال ۲۰۲۱ میلادی ۲۱ مورد از این نوع اعزام و استقرار تجهیزات صورت گرفت.
ناتو هم چنین با به رسمیت شناختن تهدید متوجه از جانب چین مشارکتهای نهادی خود را با استرالیا، ژاپن، نیوزلند و کره جنوبی عمیق کرده است. فرانسه مدت هاست در اقیانوس هند و اقیانوس آرام حضور دارد و هنوز هم بیش از ۷۰۰۰ سرباز خود را در آنجا حفظ کرده است. هم چنین، بریتانیا دارای روابط تاریخی با منطقه است و همراه با استرالیا و ایالات متحده با عضویت در پیمان امنیتی سه جانبه اوکوس به امنیت اقیانوس هند و اقیانوسیه مرتبط شده است. در اسناد رسمی استراتژی ناتو، نقش چین به عنوان یک تهدید آشکار برسمیت شناخته شده است.
هماهنگی نزدیک با اروپا برای تلاشهای ایالات متحده به منظور مقابله با کارزار چین حیاتی میباشد. درست است که اگر ایالات متحده از ناتو خارج شود سطحی از همکاری در آن اتحاد ادامه خواهد یافت، اما اعتبار و پرستیژ آسیب دیده و ضربههای سیاسی فوران خواهند کرد.
در آن صورت تصویر تلخی که اکنون چین و روسیه از امریکا ترسیم میکنند مورد تایید قرار خواهد گرفت تصویری که این گونه القا میکند که امریکا به طرز بی رحمانهای منفعت طلب و معامله گر است.