امیر جدیدی در هم میهن نوشت: «امانوئل مکرون» در هنگام عکس تشریفاتی در پایان نشست با همتای چینی خود «شیجینپینگ» و رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا «اورسولافوندرلاین» دستش را در جیب سمت راست شلوارش میکند، ناگهان مسئول پروتکلهای رسمی چین از رئیسجمهور فرانسه میخواهد دستش را از جیبش بیرون آورد.
صحنه بیرون آوردن دست مکرون از آن صحنههایی است که جان میدهد برای اینکه تبدیل به «میم» شود. از آنجایی که بعید است چنین لحظهای از دست عکاسان خبری دور بماند در خبرگزاریها جستوجوی مفصلی کردم، اما ظاهرا همان بنده خدایی که دست امانوئل را از جیب شلوارش درآورده بابت انتشار عکس هم حواسش را جمع کرده و مو از ماست بیرون کشیده تا همه امور براساس پروتکل انجام شود.
حقیقتاش را بخواهید از این مردک مکرون دل خوشی ندارم و هر بار که یکی از مردم فرانسه سیلی محکمی به گوش او میزند، جگرم حال میآید. اما نمیدانم چرا با دیدن این صحنه دلم برایش سوخت. شاید، چون این صحنه را به عنوان عکاس دیدم چنین حالی دست داد.
عکاسها موقع گرفتن عکس یادگاری دوست دارند همه عناصر در بهترین حالت خود باشند. با دقت و وسواس قاب میبندند و از پشت دوربین با سوژههایشان حرف میزنند که احساس راحتی کنند و دوربین را امر مزاحمی نبینند. آنوقت در بهترین زمان شاتر را فشار میدهند و عکس را میگیرند. وای به روزی که دوربین عنصر مزاحم تلقی شود آنوقت است که هر کار کنی عکس حس خوبی ندارد.
نمیخواهم آسمان و ریسمان ببافم برای آنکه عرضم را بهتر متوجه شوید، همین لحظه خاص را قبل و بعد از تذکر با هم مقایسه میکنیم. عکس شماره یک قبل از تذکر است. به چشمان مکرون نگاه کنید، شور و اعتماد به نفس موج میزند. درست چند ثانیه بعد که تذکر میگیرد، حس سرخوردگی در چشمانش موج میزند سرش را پایین میاندازد و از آن اعتماد به نفس اول خبری نیست.