با وجود پیشرفت روز افزون علوم مختلف، دانشمندان همچنان نمیتوانند بسیاری از اسرار موجود در جهان را درک کنند. به دلیل کنجکاوی ذاتی انسان، یک سری سؤالات هستند که همیشه سؤال میمانند و موضوع داغی بعضاً میان مردم و دانشمندان هستند.
به گزارش دیجیرو، در ادامه این مطلب لیستی از مسائلی که دانشمندان همچنان نتوانستهاند برایشان پاسخی پیدا کنند، آمده است؛ اینها، چیزهایی هستند که شاید شما فکر کنید جواب قابل قبولی برایشان وجود دارد، اما در حقیقت هنوز هیچ جوابی وجود ندارد!
شاید فرض کنید که دانشمندان روی تمام مولکولهای غالب در جهان هستی درک و تسلط دارند، اما اینطور نیست، آب همچنان برای دانشمندان مرموز است. دلیل آن هم این است که به نظر میرسد آب از قوانین خودش پیروی میکند. مثلاً وقتی مایعات، جامد میشوند، وزنشان بیشتر شده، اما آب برعکس، سبکتر میشود. دانشمندان همینطور هنوز نمیدانند که آب دقیقاً چطور بخار میشود، چرا یخ لغزنده است یا چرا آب داغ، زودتر از آب سرد یخ میزند. تمام اینها، ناهنجاریها قوانین عادی فیزیک را رد میکنند.
دانشمندان نمیتوانند دقیقاً به شما بگویند که گرانش یا جاذبه چیست. بعضیها آن را موج قلمداد کردهاند، اما این نظریه هنوز تأیید نشده است. نظریهی فعلی، گرانش را چیزی مابین تئوری نسبیت و تئوری کوانتومی عنوان میکند. اگر گرانش را نیرو در نظر بگیریم، رفتار آن کاملاً با بقیهی نیروها متفاوت خواهد بود، چرا که هر نیرو دارای یک نیروی مخالف است که یعنی برای هر عمل عکسالعملی است و گرانش در این زمینه صدق نمیکند.
گرانش کوانتومی هم نمیتواند باشد. این فرضیهای است که هماکنون میان فیزیکدانان باب است و به نظر نمیرسد که آنها بتوانند ارتباطی میان گرانش و دیگر نیروهای بنیادی مثل هستهای و الکترومغناطیسی پیدا کنند. درست است که دانشمندان میتوانند بهطور دقیق نحوهی عملکرد گرانش یا جاذبه را توضیح دهند، اما اینکه چرا به این شیوه عمل کرده و از کجا نشات میگیرد همچنان یک راز باقی مانده است.
دانشمندان حتی به این فکر میکنند که آیا زمان واقعا وجود دارد یا یک مفهومی است که مغز ما اختراع کرده و یا یک توهم است؟
دلیل اینکه زمان ممکن است یک توهم باشد این است که هیچکدام از ما زمان را به طور مشابهی تجربه نمیکنیم. مثال جالبی در این باره میتواند این باشد که سن فضانوردان در فضا دیرتر بالا میرود، حال آنکه این سرعت در زمین سریعتر است.
یکی دیگر از رموز زمان این است که به نظر میرسد فقط جلو میرود که این به ظاهر با فرضیهی ۳ بعدیای که ما با آن آشنایی داریم در تضاد است. در حقیقت، یعنی دانشمندان آن را به عنوان بعد چهارم به حساب میآورند و به نظر میرسد که در حضور جاذبه، زمان آرامتر حرکت میکند.
دانش دانشمندان راجع به فضا بیشتر از اقیانوسهای زمین است. در واقع دانشمندان فقط از ۵% از کف اقیانوسها نقشه برداری کردهاند؛ و تاکنون نتوانستهاند از ماهوارهها برای نقشهبرداری بیشتر استفاده کنند. چرا که چگالی آب اجازه نفوذ موفقیتآمیز امواج رادیویی را نمیدهد.
در حقیقت انسانها از نظر فنی از کل کف اقیانوسها نقشهبرداری کردهاند، اما به دقت حدود ۵ کیلومتر. به بیان دیگر ۹۵% از جزئیات کف دریاها به شدت مبهم و غیرقابل تشخیص است. این یعنی اطلاعات ما از سطح ونوس و مریخ بیشتر از اقیانوسهای سیارهی خودمان است. چه کسی میداند که در آن اعماق چه چیزهایی میتواند وجود داشته باشد؟
وقتی شما از دانشمندان راجع به ارتباط بین ذهن و مغز سؤال میکنید آنها فقط میتوانند اطلاعاتی که راجع به مغز دارند را برای شما توضیح بدهند، چرا که توضیح ذهن بسیار دشوارتر است و هر کدام از آنها توضیحات و توجیهات مختلفی دربارهی آن دارند.
مغز یک عضو فیزیکی است که از طریق سیستم عصبی در سراسر بدن گسترش یافته، اما بهترین توضیح برای ذهن، طبق گفتهی عصبشناسی به نام Dam Siegel این است:
“ذهن فرایندی است مجسم شده و ارتباطی که جریان انرژی و اطلاعات را تنظیم میکند”
به گفتهی او مغز بیشتر یک پردازنده است وبه بیان کلیتر احتمالا فقط به منزلهی رابطی برای آگاهی و هوشیاری ماست.
واضح است که دانشمندان با نظریههای ۳ بعدی و ۴ بعدی هم، همچنان نتوانند فضا را توضیح بدهند؛ اما این یعنی اینکه ابعادی وجود دارد که ذهن محدود ما قادر به درک آنها نیست. همین زمان که گفته شد بعد چهارم است هم هنوز درک کردنش بسیار دشوار است!
دانشمندان زمانی به نظریهی ابعاد بیشتر پی بردند، که مشاهده کردند ذراتی در فضا ناگهان محو شده و در قسمتی کاملا متفاوت ظاهر شدهاند.