فرارو- ده نمودار ارائه شده در این مقاله نشان میدهد که شاید برای اولین بار در تاریخ بشر آینده مان بهتر از آن چیزی است که بسیاری از ما فکر میکنیم.
به گزارش فرارو، در سال ۲۰۲۰ میلادی سازمان تحقیقاتی Future Earth مستقر در پاریس گزارشی در مورد تغییرات آب و هوایی منتشر کرد که بینش بیش از ۲۰۰ دانشمند برجسته از بیش از ۵۰ کشور را ترکیب کرده بود.
آنان به این نتیجه رسیدند که چالشهای پیش روی بشر از جمله رویدادهای شدید آب و هوایی، کاهش اکوسیستمهای حیاتی، ناامنی غذایی، و کاهش ذخایر آب شیرین با یکدیگر ادغام خواهند شد چالشهایی که هر یک به تنهایی به اندازه کافی ویرانگر هستند، اما در کنار یکدیگر ممکن است شهرها، کشورها، سیاره مان و در نهایت خود ما را نابود کنند.
ده نمودار ارائه شده در این مقاله در زمینههای پیشرفت اقتصادی، سلامت، خدمات اجتماعی و فناوری نشان میدهد که شاید برای اولین بار در تاریخ انسانها میتوانند کنترل قابل توجهی بر آن چه برای گونههای ما و سیاره مان رخ میدهد اعمال کنند و این که آینده ما بهتر از آن چیزی است که اکثرمان فکر میکنیم.
در سه دهه گذشته تعداد افرادی که با ۱.۹۰ دلار در روز زندگی میکنند کاهش چشمگیری یافته است. در سال ۱۹۹۰ میلادی دو میلیارد نفر از ۵.۲۸ میلیارد نفر در جهان یا نزدیک به ۳۸ درصد زیر خط فقر شدید بودند. تا سال ۲۰۱۹ میلادی این تعداد به ۶۴۸ میلیون نفر از ۷.۶۸ میلیارد نفر کاهش یافت یعنی تقریبا ۸.۴ درصد از جمعیت جهان.
با توجه به آن که به گفته "مایکل مواتسوس" اقتصاددان تا سال ۱۸۲۰ میلادی سه چهارم مردم جهان در فقر شدید زندگی میکردند فقر بیشتر قابل توجه بود بدان معنا که آنان قادر نبودند فضای کوچکی برای زندگی، حداقل ظرفیت گرمایشی و غذا داشته باشند.
بدیهی است که بشریت توانایی افزایش رشد اقتصادی و کاهش چشمگیر فقر را دارد. با توجه به برنامههای تامین مالی خرد مانند برنامهای که "محمد یونس" برنده جایزه نوبل ارائه کرده که پیشگام در استفاده از وامهای کوچک با نرخهای بهره مقرون به صرفه بود و در تلاش برای تغییر زندگی فقرا ارائه شد این روند مثبت احتمالا ادامه خواهد یافت.
در حال حاضر ۶۶۳ میلیون نفر یا ۸.۹ درصد از جمعیت جهان دچار سوء تغذیه هستند. در سال ۲۰۰۱ میلادی این عدد ۱۳.۲ درصد بود. متاسفانه ما فاقد دادههای تاریخی طولانی مدت در مورد گرسنگی و سوء تغذیه هستیم. دقیقترین اندازه گیریها در سال ۱۹۹۰ میلادی آغاز شد و برخی از آن ارزیابیها به سال ۱۹۷۰ میلادی باز میگردند.
سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد میگوید که در سال ۱۹۷۰ میلادی نزدیک به ۳۵ درصد از کشورهای در حال توسعه دچار سوء تغذیه بودند. ارقام امروز یک روند نزولی واضح را نشان میدهند.
با افزایش جمعیت به ۱۰ میلیارد نفر در سال ۲۰۵۰ میلادی تقاضا برای گوشت دو برابر خواهد شد. افزایش اشتهای ما چهار چالش کلیدی را به همراه دارد: سلامت انسان، تغییرات آب و هوا، منابع طبیعی، و رفاه حیوانات.
انسانها نیازی به تصمیم گیری در مورد خوردن یا ترک گوشت نخواهند داشت، اما ما باید منشاء گوشت خود را در نظر بگیریم. اگر ما مرغ، خوک و گاو را انتخاب کنیم انتخاب مان محدود است. از طرف دیگر، اگر گوشت را با ترکیب و ساختار شیمیایی آن تعریف کنیم راه حلهای نامحدودی خواهیم داشت. ما از طریق علم، فناوری و نوآوری میتوانیم از گیاهان استفاده کنیم و معماری اولیه آن را برای تهیه جایگزینهای گوشت تغییر دهیم.
در سال ۱۸۰۰ میلادی امید به زندگی در سراسر جهان ۲۸.۵ سال بود. تا سال ۲۰۲۱ میلادی این تعداد به ۷۲.۶ سال و در ثروتمندترین کشورهای جهان به بیش از ۸۰ سال افزایش یافت. شکاف بین طول عمر ثروتمندترین و فقیرترین کشورها به طور خاص در آفریقا و آسیا هم چنان کمتر میشود.
ما اکنون با کمترین میزان مرگ و میر کودکان در جهان روبرو هستیم که به عنوان سهم نوزادانی که پیش از پنج سالگی میمیرند در تاریخ بشریت تعریف میشود. تنها در سه دهه گذشته این تعداد به نصف کاهش یافته و از ۱۲.۵ میلیون در سال ۱۹۹۰ میلادی به ۵.۲ میلیون در سال ۲۰۱۹ میلادی رسیده است. در دو کشور پرجمعیت جهان این کاهش حتی خیره کنندهتر بوده است: در سال ۱۹۶۹ میلادی نرخ مرگ و میر کودکان در چین ۱۱.۸۴ درصد و در سال ۲۰۲۰ میلادی ۰.۷۳ درصد بود در حالی که در هند این نرخ در سال ۱۹۶۰ میلادی ۲۴.۲۶ درصد بود و در سال ۲۰۲۰ میلادی به ۳.۲۶ درصد کاهش یافت.
برای قرار دادن این موضوع در بستر تاریخی باید اشاره کرد که در قرن هجدهم میلادی در سوئد هر سومین کودک جان اش را از دست میداد. در آلمان قرن نوزدهم هر دومین کودک جان اش را از دست میداد. در سال ۱۹۶۰ میلادی نرخ جهانی مرگ و میر کودکان ۱۹ درصد بود.
تقریبا در تمام طول تاریخ بشر بارداری و زایمان خطرناک بوده و مادران و کودکان با شانس قابل توجهی برای مرگ مواجه بودند. اما این تعداد در چند قرن اخیر و در ۲۰ سال گذشته به شدت کاهش یافته است.
در سال ۲۰۰۰ میلادی مرگ مادران در سراسر جهان (با جمعیت کمی بیش از شش میلیارد) به میزان ۴۵۰۸۰۰ نفر ثبت شد در حالی که در سال ۲۰۲۰ میلادی (با جمعیتی نزدیک به هشت میلیارد نفر) این میزان به ۲۹۳، ۷۶۰ نفر کاهش یافت.
برای درک این موضوع در سال ۱۸۰۰ میلادی در سوئد و فنلاند از هر ۱۰۰۰۰۰ مادر حدود ۹۰۰ مادر هنگام زایمان جان خود را از دست دادند. در اعداد امروزی ۱.۲۶ میلیون نفر از هشت میلیارد نفر روی کره زمین را شامل میشود.
روند میانگین سالهای تحصیل در ۱۱۱ کشور چشمگیر است. در سال ۱۸۷۰ میلادی میانگین سالهای تحصیل در اکثریت قریب به اتفاق کشورها کمتر از یک سال بود. امروزه بیش از ۱۲ سال تحصیل برای کشورهای صنعتی ثروتمند و در جاهایی مانند کنیا و هند این میزان ۶.۵ سال است.
واضح است که کارهای بیشتری برای انجام دادن وجود دارد، اما این افزایش چشمگیر است و احتمالا از طریق برنامههای آموزش آنلاین رایگان مانند آکادمی خان (http://www.khanacademy.org) پلتفرمی که یک بستر رایگان و در سطح جهانی را برای آموزش هر فردی در خر جایی فراهم میکند ادامه خواهد یافت.
این پلتفرم ریاضی، علوم، محاسبات، تاریخ، تاریخ هنر و اقتصاد را ارائه میدهد. محتوا بر تسلط بر مهارت تمرکز دارد تا به یادگیرندگان کمک کند پایههای قوی ایجاد کنند. بنابراین، هیچ محدودیتی برای آن چه میتوانند بیاموزند وجود ندارد. آکادمی خان پیشتر ویدئوهای خود را به بیش از ۳۰ زبان ترجمه کرده است.
در سال ۱۸۰۰ میلادی نرخ باسوادی جهانی برای افراد ۱۵ سال و بالاتر ۱۲.۰۵ درصد بود در حالی که در سال ۲۰۱۶ میلادی ۸۶ درصد از افراد در این گروه سنی باسواد بودند. هنوز عمدتا در کشورهای جنوب صحرای آفریقا، به ویژه در بورکینافاسو، نیجر و سودان جنوبی جایی که نرخ باسوادی زیر ۳۰ درصد است نابرابریهایی وجود دارد، اما این تغییر تاریخی را نباید دست کم گرفت.
"گوردون مور" بیش از نیم قرن پیش نظریهای را ارائه کرد که تصور ما از فناوری را به طور اساسی تغییر میداد. او پیش بینی کرد که قدرت ریز تراشههایی که رایانههای ما را راه اندازی میکنند هر دو سال یکبار دو برابر افزایش مییابد در حالی که هزینه آن تقریبا یکسان باقی میماند. او اختراع رایانههای خانگی، گوشیهای تلفن همراه، ماشینهای خودران و ساعتهای هوشمند را پیش بینی کرد و اشاره کرده بود که تمام آن فناوریها به مرور زمان ارزانتر میشوند.
از آن زمان به این سو اثبات شده که قانون مور درست بوده است. برخی ادعا میکنند که با توجه به محدودیتهایی که در مورد تعداد ترانزیستورهایی که روی یک تراشه قرار میگیرند وجود دارد این روند نمیتواند ادامه یابد. با این وجود، برخی دیگر بر این باورند که قدرت رایانه میتواند به طور تصاعدی به رشد خود ادامه دهد.
سهم جمعیتی که به اینترنت دسترسی دارند از جمله در کشورهای در حال توسعه در حال افزایش است. بیش از دو سوم جمعیت کشورهای ثروتمند آنلاین هستند. حدود نیمی از جمعیت جهان هنوز آنلاین نیستند به این معنی که قدرت جمعی اینترنت احتمالا در سالیان آینده افزایش خواهد یافت.
سوختهای فسیلی که تاثیر عمدهای بر آب و هوای زمین دارند برای دههها بر ترکیب انرژی اکثر کشورها تسلط داشته اند. این سوختها مسئول اکثر قریب به اتفاق گازهای گلخانهای هستند و باعث آلودگی هوا میشوند و سلامت انسان را تحت تاثیر قرار میدهند. برای کاهش ردپای کربن در جهان چرخش قابل توجهی به سمت انرژیهای تجدیدپذیر ضروری است. در سال ۲۰۱۹ میلادی نزدیک به ۸۰۰۰ تراوات ساعت یا تقریبا ۱۱ درصد از مصرف انرژی جهانی از فناوریهای تجدیدپذیر حاصل شد که شامل انرژی آبی، انرژی خورشیدی، نیروی باد، نیروی امواج زمین گرمایی، نیروی جزر و مدی و سوخت زیستی مدرن میشود. در مقابل، در سال ۱۹۶۵ میلادی تولید جهانی انرژیهای تجدیدپذیر تنها ۹۴۱ تراوات ساعت بود.
اگر قرار است با چالشهای قرن حاضر روبرو شویم از تغییرات آب و هوایی گرفته تا کمبود مواد غذایی دولتها، شرکتها و کارآفرینان از سرتاسر جهان باید با یکدیگر همکاری کنند و از نوع تفکر خلاقانه و جسورانهای که ما را به سیاره ماه رساند استفاده کنند.
دولتها دیگر تنها نهادهایی نیستند که میتوانند نقش معناداری در مقابله با این چالشهای به ظاهر لاینحل ایفا کنند. شرکت ها، موسسات تحقیقاتی و مبتکرانی که خود دست به کار میشوند با منابع و نیروی انسانی کم در کنار دوستداران فناوری مانند "بیل گیتس" که میلیاردها دلار از ثروت خود را خرج میکنند اکنون میتوانند به تنهایی به اهداف بلندپروازانهای دست یابند.
تحولی که جهان در حال حاضر دستخوش آن است عمیق میباشد و به مراتب جایگزین تاثیر ناشی از انقلاب صنعتی خواهد شد. پس از آن چه خواهد شد؟ آینده متعلق به کسانی است که امید را انتخاب کرده و کسانی که از فناوری برای تاثیر مثبت بر بشریت استفاده میکنند.