عصر ایران نوشت: امامان جمعه در تهران و شهرستانها هر هفته «مکرر در مکرر در مکرر در مکرر» به موضوع پوشش زنان و کم و زیاد شدن آن اشاره میکنند. البته واضح است که پس از ماجرای مهسا و هزینۀ فراوان سیاسی و اقتصادی و حتی دیپلماتیک آن، برخوردکنندگان فتیله را پایین کشیدهاند و از گشت ارشاد هم فعلا خبری نیست و نمایندگان مجلس که دستشان از موضوعات مورد بررسی در شورای عالی امنیت ملی و شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی و شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا و هیأت انطباق مصوبات با سیاستهای کلی و مجمع تشخیص مصلحت کوتاه است میخواهند تا شورای عالی حجاب زنان تشکیل نشده و از این هم کنار گذاشته نشدهاند طرحی یا ایدهای دراندازند!
امامان محترم جمعه هم اگر یکی دو ماه پس از مهسا سکوت کردند به خاطر آن بود که با مقولۀ مصلحت آشنا و نگران کلیت بودند و منتظر بودند تا ببینند چه تصمیمی گرفته خواهد شد و حالا که از طرف حامیان مورد سؤال قرار گرفتهاند که "قرارمان این بود؟" دوباره به بحث حجاب میپردازند و البته در این میان جنس انتقاد آقای احمد علمالهدی متفاوت است چون مراقب است که خدایناخواسته گَردی بر دامان دولت کنونی ننشیند و به دلیل روشن، مسؤولیتی را متوجه دولت آقای رییسی نکند چون این انگارۀ طعنهآمیز شکل گرفته که مهمترین دستاورد یا خروجیِ دولت رییسی همین آزادی پوشش زنان بوده و البته این گزاره برای حامیان دولت بسیار ثقیل و کنایهگونه است. چون اگر بخواهند انکار و نفی کنند کافی است با انگشت نشان دهی، دخترکانی را که رنگبهرنگ و سرخوش، موی به باد سپردهاند و در خیابان میخُرامند. اگر این حامیان و مُبلّغان بخواهند بدان ببالند و به سبک آشتی با عربستان به دولت قبل طعنه بزنند که یاد بگیرید، با هویت و باور آنان به لزوم اجبار هیچ منطبق نیست و اگر هم بخواهند نقد کنند حسن روحانی نیست که هر چه خواستند به او بگویند و آن را عین صواب و متضمن کسب ثواب هم بدانند.
این نوشته اما در پی طرح موضوع دیگری است: این که در این فقره مخاطب مشخص امامان جمعه دقیقا چه کسانی هستند؟ مستمعان حاضر، شهروندانِ بیرون، پلیس یا دولت؟
طبعا مستمعان و نمازگزاران نیستند چون آنها حجاب حداکثری را رعایت میکنند. خانمهای بی/بد/ کم/شُل حجاب هم بالتبع نیستند چون آنها اصلا نه به نماز جمعه میآیند نه به خطبهها گوش میکنند مگر این که نمایندگان مجلس طرحی تصویب کنند که پرداخت یارانه منوط شود به پاسخ به سؤالات تستی دربارۀ محتوای خطبهها یا به ازای هر سانت روسری عقبتر یک لیتر بنزین سهمیه کم شود! (باور کنید برخی طرحها از این هم مضحکتر است)
یاد خطبههای دهه 60 به خیر و خطبه های متفاوت حجت الاسلام دعاگوی لواسان در دهه 80 یا حجت الاسلام حسنی خبرساز ارومیه که روزهای شنبه پی گیری میشد. خطبههای هاشمی در سالهای جنگ و رهبری در روزهای خاص که جای خود دارد.
حالا اما در نماز جمعه وقتی عین هم موضوع یا موضعی را تکرار میکنند و به جز معدودی مانند امام جمعه اردبیل تحلیل شخصی ارایه نمیدهند طبعا جذابیت چندانی ندارد و اصلا مخاطبان بیرونی با خبر نمیشوند مگر این که حرف شاذّی گفته شده باشد که در فضای مجازی بازنشر شود (مثل ادعایی دربارۀ مریخ که بعدا حذف شد) از حیث نظر سیاسی هم کاملا با مرکز هماهنگاند. به گونهای که اگر حکومت با عربستان سعودی قهر باشد به آل سعود بد و بیراه میگویند و اگر آشتی کنیم برادر میشوند! حال آن که دستکم باید ده درصد اختیار و استقلال داشته باشند تا تحلیل خودشان را هم ارایه دهند. پس نه مخاطبانشان در بحث حجاب چند هزار نفر حاضر در نماز جمعه میتواند باشند چون رعایت میکنند و نه چند صد هزار نفر بیرون چون طیف متنوعی هستند از باحجاب سنتی ولی غیر سیاسی تا سنتی اما رنگی نه مشکی تا کم و بد و بی و شل حجاب و گوش و چشم به دهان امام جمعه ندارند.
نکته مهم این که مخاطب این سخنان، دولت فعلی هم نمیتواند باشد. چون این دیگر دولت خاتمی یا روحانی نیست تا حمله به آن را وظیفه مذهبی و سیاسی بدانند ولو رییس آن هملباسشان باشد و مردم طی 4 نوبت مجموعا به دو روحانی 84 میلیون رأی داده باشند. این دولت دیگر کاملا باب میل آقایان است.
میمانَد نیروی انتظامی که از برخورد و "هدایت" به سبک "هدایت" مهسا و آموزش به شیوۀ گذشته منع شده و شرط عقل سلیم هم این است که شرر به انبار باروت نیندازی و مثلا ناگهان بر سر راه مردی که یک میلیون تومان داده و دو کیلو پسته خریده سبز نشوی و نگویی چرا زنت یا دخترت شال ندارد چون معلوم است علنی یا زیر لفظی چه الفاظی را به کار خواهد برد.
با این وصف وقتی نه حاضران، مخاطباند و نه غایبان و نه دولت و نه پلیس لابد میگویند برای تبلیغ حکم خدا میگوییم. بسیار خوب. به قول دکتر سروش هر که باید نظر خود را به بازار حقیقت عرضه کند تا اگر مقبول عقلا (جمیع عقلا و نه تنها نخبگان) افتاد به مثابه حقیقت به آن نگاه شود و طبعا برای قبولاندن آن باید بکوشند. اما این که دیگر داغ و درفش و توصیف آزادی پوشش با انگ و لفظ برهنگی نمیخواهد. تکلیف حداقلها را هم قانون در یک تبصره از یک ماده مشخص کرده است.
(یک لحظه تصور کنید اگر دولت روحانی یا خاتمی بر سر کار بود وزیر ارشاد و وزیر کشور و چند تا مقام دیگر باید پاسخ میدادند اما حالا داریم دنبال مخاطب سخنان امام جمعههای محترم میگردیم).
یک توصیه مشفقانه در پایان هم این که اگر گاهی و فقط گاهی حرفهای دیگری هم بر زبان بیاورند بد نیستها. چون غیر از شِکوِه از کم/بی/بد/شُلحجابی جا برای خیلی حرفهای دیگر هم هست. نگذارید نسل جوان تصور کند حرف دیگری نمیدانید. چرا که نسل ما روحانیونی چون راشد و مطهری و فلسفی و حتی احمد کافی را هم به یاد دارد.