ائمه جمعه در برخورد با دولتهای مختلف، رویکردهایی داشتهاند که گاه دقیقا برعکس دوره قبل بوده است. در واقع در دورههایی ائمهجمعه اصرار داشتند که کاملا همسو با دولت باشند و در تشریح اقدامات و خدمات دولت صحبت کنند، تا جایی که در انتخابات ۸۸ بسیاری از آنان در حمایت از رئیسجمهور وقت سخنرانی میکردند و در دورههایی، در رویکردی کاملا متضاد، به انتقاد از تصمیمات اقتصادی دولت میپرداختند.
در این باره روزنامه هم میهن با محمدعلی ابطحی، عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز گفتگو کرده است که در ادامه میآید:
رویکردهای دوگانه ائمهجمعه در مواجهه با دولتهای مختلف را چطور ارزیابی میکنید؟
این رویکردهای چندگانه، در دولتهای مختلف درباره نحوه برخورد با قوه مجریه صورت گرفته است. یکی از آسیبهای جدی این است که نهاد نمازجمعه را تبدیل به نهادهای بخشی از حاکمیت میکند که به برداشت خاصی از بحثهای سیاسی علاقهمند هستند، وقتی این رویکرد در دستور کار قرار میگیرد، مخاطبان نمازجمعه هم افرادی میشوند که به همان حوزه علاقه دارند.
جایگاه واقعی نمازجمعه کدام است؟ آیا باید نهادی باشد که از دولت دفاع میکند یا محلی برای انعکاس حرفهای مردم باشد؟
نمازجمعه باید نهادی باشد که نگاه مردم و نگاه خالصانه جامعه باشد و به مردم، نگاه پدرانه داشته باشد. اما امروز نمازهای جمعه این نگاه را برای بهدست آوردن منافع کوتاهمدت از دست دادهاند و مواضعی اتخاذ میکنند که بیشتر مورد نیاز حاکمیت است و عملا نمازجمعه تبدیل به یکی از ارکان و اداره و سازمان تبلیغاتی وابسته شده است.
این رفتارها اجازه نمیدهد استقبال گستردهای از این مراسم صورت بگیرد و استقبال از آن فراموش شده و حضور در این مراسم به یک رفتار اداری تبدیل شده است و تریبون آن سخنگوی سازمانهایی شده که از یک جریان فکری خاص هدایت میشوند.
کدام رویکرد را برای نمازجمعه موثرتر میدانید؟ رویکردی که در دولت خاتمی و روحانی داشت و منتقد بود یا رویکردی که در دولت فعلی و دولت احمدینژاد داشت و ائمه جمعه همراهی با وضع موجود داشتند؟
موردی نمیشود بررسی کرد. ببینید جایگاه نمازجمعه یک جایگاه معنوی امر به تقوا است که هفتهای یک بار جامعه احساس کند یک جای آرامی دارد و امام جمعه هم یک سخنگوی امر به تقوا باشد. در خطبههای نمازجمعه باید اینطور باشد که خطیب معمولا خودش و بعد مردم را دعوت به تقوا میکند، اما وقتی این نهاد جزئی از سیاست میشود، کارکرد درست خود را از دست میدهد.
مسیری که در نمازجمعه طی میشود، نه الان درست است و نه آن موقع درست بود که یک قشری را در موقع خاصی مورد توجه قرار بدهد. باید در نمازجمعه مسائل طوری مطرح شود که مردم احساس کنند که آنجا دلسوزی حاکم است نه اینکه نیازهای روزمره یک گروه باشد. امامجمعه مدیرکل یک مجموعه دولتی نیست.
آیا در دولت خاتمی تلاشی شد که بعضی مواضع دولت از طرف ائمه جمعه مطرح شود و ارتباط دوسویهای بین دولت و نمازهای جمعه برقرار شود؟
شاید نسل شما به یاد نیاورد، اما در سالهای بعد از انقلاب، مهمترین نهاد سخنگویی مردم و جنگ و اینها نمازجمعه بود. ما در تهران تا میدان فلسطین و گاه تا میدان ولیعصر شاهد حضور مردم بودیم و جمعیت امتداد داشت و مسائلی که آنجا مطرح میشد، در مدیریت افکار عمومی جامعه موثر بود و مردم آن را مورد پذیرش قرار دادند. رابطه مستقیمی بین مخاطبان و اثرگذاری وجود دارد.
از دولت خاتمی به بعد این جایگاه دچار بحران شد و اولین اشکال در انتخابات آقای خاتمی رخ داد، در آن زمان ائمه جمعه به هر دلیلی مخالف رای آوردن آقای خاتمی بودند و وقتی خاتمی با آن رای بالا انتخاب شد، نهاد نمازجمعه به خاطر عدم ارتباط با دولت دچار بحران شد. در دوره احمدینژاد باز بر عکس شد و تبدیل به ابزار یک جریان خاص شد و الان دچار بیشترین بحران است. مشخص نیست که ائمه جمعه انتخاب میشوند که سخنگوی بخشی از حاکمیت باشند یا برآوردهکننده نیازهای جامعه.