جماران نوشت: درباره اتفاقات روزهای بعد از مسمومیت هم گفت: در آن چند روز کلاسها به روال عادی خود طی شد و امتحان از دانشآموزان گرفته میشد. به ما گفتند به مدرسه برگردید یا کلا حاضر نشوید و ما هم طبعا روز شنبه در مدرسه حضور یافتیم. اما باز هم همان اتفاق تکرار شد؛ در مسیر راه پلهها بوی اسپند و واکس سوخته میامد که عدهای میگفتند بو از راهروست.
مسمومیتهای سریالی دانش آموزان دختر در شهر قم همچنان ادامه دارد. در حالی که هنوز علت اصلی این پدیده مشخص نیست، دانش آموزان در بروجرد و اردیبل نیز گرفتار این اتفاق مشکوک شده اند.
در این رابطه معاون تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت در مصاحبهای گفت: «پس از مسمومیت چندین باره دانش آموزان در مدارس قم، مشخص شد افرادی دوست داشتند که تمامی مدارس، به خصوص مدارس دخترانه تعطیل شوند؛ مسمومیت دانش آموزان مدارس قمی ناشی از ترکیبات شیمیایی در دسترس بود از این رو عفونی و قابل انتقال به دیگران نیست». اظهاراتی که چندساعت پس از انتشار، توسط خودش تکذیب شد!
خبرنگار ما برای کسب جزئیات بیشتر از این اتفاق به سراغ یکی از دانش آموزانی رفت که در قم دچار مسمومیت شد. «الهه کریمی» دانشآموز کلاس هشتم مدرسه ملاصدرا که دو بار دچار مسمومیت شده، گفت: بار اولی که دچار مسمومیت شدم ۱۱ روز پیش بود؛ در راهرو بوی تخممرغ گندیده و عطر تند میآمد؛ وقتی وارد کلاس شدم چشمهایم قرمز شد. ابتدا فکر کردم تلقین میکنم، اما به مرور حالت تهوع به من دست داد. معلمم بعد از اینکه دید رنگ صورتم پریده است اجازه داد به بیرون از کلاس بروم. کمی صبر کردم، بعد کف بالا آوردم که کاملا غیرطبیعی بود.
وی ادامه داد: در مسیر راهرو تا سرویس بهداشتی توان ایستادن روی پاهایم را نداشتم و چندین بار افتادم و کاملا بیحس بودم و در نهایت من را با ویلچر به اورژانس بردند. تا ساعت ۵ به همراه ۲۰ دانش آموز دیگر در بیمارستان بودیم؛ ۳ روز زمان برد تا به حالت عادی برگردم، اما در آن چند روز سرگیجه داشتم و پای سمت چپم لنگ میزد.
الهه کریمی درباره اتفاقات روزهای بعد از مسمومیت هم گفت: در آن چند روز کلاسها به روال عادی خود طی شد و امتحان از دانشآموزان گرفته میشد. به ما گفتند به مدرسه برگردید یا کلا حاضر نشوید و ما هم طبعا روز شنبه در مدرسه حضور یافتیم. اما باز هم همان اتفاق تکرار شد؛ در مسیر راه پلهها بوی اسپند و واکس سوخته میامد که عدهای میگفتند بو از راهروست. عدهای میگفتند، بو از شوفاژها میآید! اما در کلاس من و یکی از همکلاسیهایم حالم بد شد. ابتدا گفتند تلقین میکنید! اما وقتی دیدن روی پاهایم نمیتوانم بایستم ترسیدند و به اورژانس زنگ زدند. این بار جز پاهایم دست و صورتم نیز بیحس شده بود که تا ۲ روز در بیمارستان شهید بهشتی بستری بودم. در این میان سایر دانشآموزان در مدرسه دل درد داشتند که به روی خودشان نیاوردند.
وی افزود: در بیمارستان غیر از من، دختری از ۱۶ بهمن تا ۷ اسفند بستری بود که خیلی حالش بد بود. وقتی آنجا بودم مشاهده کردم به یک باره ضربان قلبش به شدت بالا میرفت که برای ما بسیار ترسناک بود که هشتم اسفند برای مداوا به تهران برده شد.
این دانش آموز در پایان از آموزشپرورش خواست که اجازه دهند به دلیل ترس ایجاد شده کلاسها مجازی برگزار شوند، زیرا در این شرایط خانوادهها اجازه نمیدهند فرزندان خود در مدرسه حاضر شوند.
برای تکمیل روایت با پدر الهه نیز گفتگو کردیم. محسن کریمی پدر الهه کریمی دانش آموز کلاس هشتم مدرسه ملاصدرا قم به خبرنگار جماران گفت: دخترم بعد از مسمومیت بار اول، برای به مدرسه رفتن مقاومت میکرد و در نهایت با اصرار من و مادرش به مدرسه رفت. اما دوباره همان اتفاق با همان علائم افتاد و بستری شد. بعد از یک روز اجازه ترخیص دخترم از بیمارستان را دادند، اما باز حالش بد شد و تب و لرز کرد و ۲ روز دیگر به همراه ۳ دانش آموز دیگر در بیمارستان بستری شدند.
وی ادامه داد: طی صحبت با مدیر مدرسه درخواست کردم که از وزارت آموزش و پرورش و استانداری بخواهند، دانشآموزان به صورت مجازی درس بخوانند؛ چون هیچ کسی خبر ندارد چه نوع گازی استفاده شده است و علائمی که امروز به صورت ظاهری است در آینده به چه صورتی خواهد بود. ولی مدیر گفت، با وزارت آموزش و پرورش صحبت کردیم، اما اجازهی تعطیلی مدارس و آموزش مجازی را نمیدهند.
پدر الهه کریمی گفت: چرا وزارت آموزش پرورش اجازه نمیدهد تا کلاسها غیر حضوری باشد؟ نمیدانیم! جالب این است که روز شنبه بچهها زمانی که به مدرسه رفتند کیف نبردند و کتاب و دفتر خود را با پلاستیک روشن بردند، اما با این وجود باز هم مسمومیت رخ داد.
محسن کریمی افزود: روز شنبه زمانی که مسمومیت رخ داد نقل زیاد بود که بچهها در جوّ قرار گرفته و تمارض میکنند، اما شنبه در کنار دانشآموزان مدیر مدرسه هم مسموم و بستری شد! در این رابطه مدیر گفت، فرماندار گفته بود بچهها تمارض میکنند که مدیر گفت، من چه؟! من هم تمارض میکنم؟! از سوی دیگر گفتند، تجهیزات آتشنشانی بیشتر از این نیست؛ از شخصی شنیدم آتشنشانی گفته است ما گاز را دیدیم و ثبت هم کردیم، اما نوعش را نمیدانیم و این در حال بررسی است.
وی یادآور شد: بچهها کف بالا میآوردند و چشمهایشان سرخ بود. یکی از بچهها را دیدم که ضربان قلبش به صفر رسید و یکباره به ۱۳۰ رسید میگویند. زمینه قبلی داشت، اما این دختر مشکلی نداشت و صحیح و سالم بود.
وی از عدم تعطیلی مدارس شهر قم انتقاد کرد و در پایان گلایه کرد: آقایان میگویند مدارس تعطیل نشود؛ به این خاطر که بچههایشان مدرسه غیرانتفاعی میروند و یک مورد هم در این مدارس نیفتاده است، اما اگر بچههایشان در این مدارس بودند قطعا تعطیل میکردند. میخواهم به مسئولان بگویم که احساس کنند فرزندان خودشان است.