یک سال پیش رهبران جهان در کنفرانس امنیتی مونیخ گرد هم آمدند تا درباره آنچه امیدوار بودند هیچوقت رخ ندهد، بحث و گفتگو کنند. هنوز اندک امیدی باقی مانده بود که روسیه به اوکراین حمله نکند.
به گزارش هممیهن، ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین با وجود هشدارها برای عدم ترک کشور، به باواریا سفر کرد و از دیپلماتها و نمایندگان بینالمللی خواست تا از اوکراین حمایت کنند. در آن زمان ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه هزاران سرباز را به مرز اوکراین اعزام کرده بود. ۵ روز بعد با ورود تانکهای روسیه به خاک اوکراین، تمام امیدواریها از بین رفتند. حالا در آستانه یکسالگی جنگ روسیه، در بحبوحه دیگر نگرانیهای امنیتی در جهان، حمایت از اوکراین مهمترین مسئله گفتگوهای این دوره از کنفرانس سهروزه مونیخ بود؛ کنفرانسی که در آن رهبران و کارشناسان امنیتی دور هم جمع شدند تا علاوه بر تاکید بر ادامه حمایتهای مالی و تسلیحاتی از اوکراین، درباره تنشهای سیاست خارجی جهان و ادامه جنگ در اروپا صحبت کنند. حملههای روسیه در اوکراین تنها نگرانی مقامات و شرکتکنندگان کنفرانس مونیخ نبود. مقامات پنتاگون در گفتگوهای پشتپرده هشدار داده بودند که روسیه از طریق شبهنظامیان واگنر به معادن الماس در آفریقا و میدانهای گاز هجوم برده است و چین با سرمایهگذاریهای خود در بنادر سراسر قاره، از روسیه خیلی هم عقبتر نیست.
کنفرانس امنیتی مونیخ که به «داووس امنیتی» (با اشاره به مجمع جهانی اقتصاد که بهجای مسائل اقتصادی به امور دفاعی و امنیتی میپردازد) نیز شناخته میشود، بعدازظهر یکشنبه با درخواست از آلمان برای افزایش بودجه دفاعی در باواریا پایان یافت. در این کنفرانس موضوعاتی مانند بدترین عواقب جنگ روسیه برای نظم بینالمللی نیز مورد بحث قرار گرفتند؛ از نیاز به تغییر شکل چارچوبهای امنیتی اروپا و جهان تا افزایش اختلافنظرها میان کشورهای دموکراتیک و اتوکرات در حال ظهور.
در کنفرانسهای پیشین در مونیخ، خبرنگاران و ناظران بیشتر به تعامل و روابط کشورهای متاخصم توجه میکردند. اما اینبار که هیچ نمایندهای از طرف ایران و روسیه در این کنفرانس دعوت نشده بود، تمرکز بر متحدان غربی و نحوه هماهنگی و پیشبرد آنها در مورد اوکراین بود. از سوی دیگر علاوه بر چین که پس از پایان قوانین سختگیرانه همهگیری کرونا، وزیر امور خارجه پیشین را به مونیخ فرستاده بود، وینست چاو، مدیر بخش سیاسی در دفتر نمایندگی اقتصادی و فرهنگی تایپه در ایالات متحده نیز اولین مقامی بود که از سال ۲۰۱۵ تاکنون از سوی تایوان در این نشست شرکت میکرد. کنفرانس مونیخ چه اهمیتی دارد و جایگاه بینالمللی آن چیست؟
کنفرانس امنیتی مونیخ سال ۱۹۶۳ شکل گرفت. از همان سال به یکی از باپرستیژترین مجامع بینالمللی برای بحث و گفتگو درباره مسائل امنیتی با حضور بیش از ۱۰۰ کشور جهان تبدیل شد. رهبران و مقامات ارشد کشورهای جهان در این کنفرانس فرصتی دارند تا خارج از روال چارچوبهای دیپلماتیک و قوانین سفت و سخت کنفرانسها، ایدههای خود را درباره مهمترین مسائل امنیتی جهان مطرح کنند. کنفرانس مونیخ به ترویج دیالوگ حتی میان کشورهای متخاصم مشهور است.
با اینکه عدهای تلاش میکنند تا این کنفرانس به باشگاهی با عضویت اعضای همسو تبدیل شود که برای حامیان خود موعظه کنند، به گفته کریستف هوسگن، رئیس این کنفرانس، مرزی برای حضور مجرمان جنگی وجود دارد. هوسگن که یکی از دستیاران ارشد سیاست خارجی آنگلا مرکل، صدراعظم پیشین آلمان بود، در مصاحبهای درباره دعوت از مقامات روسیه در سال گذشته گفت زمانی که کنفرانس سال گذشته پایان یافت، مجاب شده بود که روسیه به اوکراین حمله نمیکند؛ اتفاقی که ۴ روز بعد افتاد.
در نشست ۲۰۲۳، نزدیک به ۱۵۰ نفر از مقامات ردهبالای جهان، روسایجمهور و دولتها از کاملا هریس، معاون رئیسجمهور ایالات متحده گرفته تا امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه و مقامات کشورهایی مانند برزیل و غنا در مهمترین گردهمایی امنیتی بینالمللی شرکت کردند. علاوه بر مقامات اروپایی و اعضای ائتلاف ناتو، دیپلماتهایی که از ۵ قاره جهان در این نشست حضور پیدا میکنند، مسائل ژئوپلیتیکی گستردهتری را مورد بحث قرار میدهند؛ چه روی صحنه کنفرانس و چه در حاشیه آن.
به گزارش دویچه وله، ولادیمیر پوتین سال ۲۰۰۷ با شرکت در این نشست هنگام سخنرانی آمریکا را متهم کرد که میخواهد جهان تکقطبی را تحت سلطه خود بهوجود آورد. سخنرانیای که رهبران جهان با مرور آن میتوانند به مسیری که روسیه قرار بود طی کند، پی ببرند. این اولین باری بود که هیچ نمایندهای از طرف روسیه در این کنفرانس شرکت نمیکرد. روسیه در سالهای اخیر اعلام کرده بود که این کنفرانس به گردهمایی ترانسآتلانتیک (میان آمریکا و اروپا) تبدیل شده است. همانطور که جنگ اوکراین وارد سال دوم خود میشود، باید دید که برقراری دیالوگ با ولادیمیر پوتین در سال آینده امکانپذیر خواهد بود یا نه.
کاملا هریس، معاون رئیسجمهور آمریکا از زمان سخنرانی خود استفاده کرد و نظامیان روسیه و مافوقهایشان را به جنایت علیه بشریت در اوکراین متهم کرد. هریس این اظهارات خود را نتیجه تحقیقات وزارت امور خارجه آمریکا بیان کرد. پیشتر دولت آمریکا این نتیجهگیری را بهطور رسمی اعلام کرده بود که حالا یک قدم فراتر رفته و جنایات روسیه را به جنایات علیه بشریت دستهبندی کرده است. هریس در ادامه توضیح داد که سربازان روسی تعمدا غیرنظامیان را مورد هدف قرار میدهند.
به گفته هریس شواهدی از تجاوز «گسترده و سیستماتیک»، شکنجه، کشتار به شکل اعدام، ضرب و شتم، اعدام با برقگرفتگی و تبعید اوکراینیها بهویژه کودکانی که به گفته هریس از خانوادههایشان جدا شدهاند، وجود دارد. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا در بیانیهای که در کنفرانس منتشر شد، اعلام کرد: «ما معیارهای جنایات علیه بشریت را برای فاحشترین جنایات محفوظ میداریم. تصمیم امروز تاکیدی است بر میزان حیرتانگیز رنج انسانی که توسط مسکو بر جمعیت غیرنظامی اوکراین تحمیل شده است.»
به عبارت دیگر رهبران روسیه میتوانند با نسخه جدید دادگاه نظامی نورنبرگ روبهرو شوند که پس از جنگ جهانی دوم، تحت قوانین بینالمللی و قوانین جنگ برگزار شد. این امر میتواند عدهای از شهروندان مسکو را عصبی کند، بهویژه آن دستهای که سنشان در حدی است که آنچه را برای اسلوبودان میلوشوویچ، مرد قدرتمند یوگسلاوی و اطرافیانش اتفاق افتاد را به یاد دارند. میلوشوویچ، سیاستمدار، رهبر حزب و رئیسجمهور صربستان در دهه ۹۰ میلادی بود که بعدها به اتهام جنایات جنگی در جنگهای داخلی کرواسی، بوسنی و کوزوو در دادگاه بینالمللی لاهه محاکمه شد و در نهایت در زندان لاهه درگذشت.
آناتولی آنتونوف، سفیر روسیه در آمریکا در واکنش به سخنان مقامات آمریکایی اعلام کرد که آنها میخواهند روسیه را شیطان جلوه دهند.
«آنچه امروز در اروپا رخ میدهد، ممکن است فردا در آسیا اتفاق بیفتد». این روایت ینساستولتنبرگ، دبیرکل ناتو است و وانگیی، دیپلمات ارشد چینی نیز هیچ حرکتی نکرد که تناقضی با این روایت داشته باشد. وزیر خارجه چین گفت: «بگذارید به حضار اطمینان دهم که تایوان بخشی از خاک چین است. تایوان هیچوقت یک کشور (مستقل) نبوده و در آینده هم هیچوقت نخواهد بود.»
به گزارش پلیتیکو، برای برخی از شرکتکنندگان این کنفرانس، حال و هوای هتل پر ازدحام «بایریشر هوف»، محل برگزاری کنفرانس، طنین سال ۱۹۳۸ را به همراه داشت. در آن سال، مرکز ایالت باواریا کنفرانسی را میزبانی کرد که منجر به انعقاد توافقنامه ننگین مونیخ شد که در آن قدرتهای اروپایی بهمنظور جلوگیری از وقوع جنگ جهانی دوم توافق کردند که نواحی آلماننشین سودتنلند در چکسلواکی به خاک آلمان نازی ضمیمه شود. توافقنامهای که انتظار میرفت میتواند صلح را حفظ کند.
اندرو میچتا، مدیر کالج تحقیقات بینالمللی و امنیتی در مرکز مارشال مینویسد: «همه میدانیم که در خارج (از این کنفرانس) طوفانی در حال شدت گرفتن است، اما در داخل هتل بایریشر هوف شرایط عادی به نظر میرسد. همه چی خیلی معمولی به نظر میرسد که ناگهانی تغییر میکند، وقتی که یک نماینده پارلمان اوکراین بهطور مستقیم به مخاطبان میگوید که به اندازه کافی سریع عمل نکردهایم.»
وانگ یی، دیپلمات ارشد سیاستخارجی چین نیز بخش بزرگی از سخنرانی خود را به درگیری در اوکراین اختصاص داد و نسبت به «اثرات طولانیمدت این جنگ» و بازگشت «ذهنیت جنگ سرد» ابراز نگرانی عمیقی کرد و هشدار داد.
وانگ که پس از پایان کنفرانس امنیتی مونیخ به مسکو رفت، از مذاکرات صلح حمایت کرد و اظهار داشت که برخی عوامل، به خاطر «اهداف استراتژیک بزرگتری از اوکراین» هیچ تمایلی به پایان زودهنگام جنگ ندارند. وانگ هیچ توضیح دیگری درباره اظهارات خود ارائه نداد، اما این پیام با ادعاهای روسیه مبنی بر عدم تمایل ناتو برای ورود به مذاکرات صلح همخوانی دارد. وانگ با تکرار موضع اخیر شیجینپینگ، رئیسجمهوری چین مبنی بر محکوم کردن هر کسی که از تهدید هستهای استفاده میکند، به نظر هشداری را برای مسکو فرستاد.
وانگ اصرار داشت که صلح در اوکراین و جاهای دیگر دنیا با حفظ احترام برای حق حاکمیت دولتهای مستقل، در صدر اولویتهای سیاستهای خارجی چین قرار دارد. او همچنین نسبت به دخالتهای بینالمللی بر سر مسئله تایوان هشدار داد. وانگ میگوید، حفظ صلح در سراسر تنگه تایوان به معنی مقابله با نیروهای استقلالطلب تایوانی است.
آمریکا همچنان از حمله پکن به تایوان و روابط شکوفاشدهاش با مسکو نگران است. رابطه پکن و واشنگتن پرتنش است و از زمان ماجرای پرواز بالُن چینی در آسمان آمریکا و سرنگونی آن بر فراز ایالت کارولینای جنوبی که به «بالُنگیت» مشهور شده، خرابتر شده است.
بلینکن و وانگ در نهایت در آخرین شب کنفرانس برای اولین بار پس از بالُنگیت با یکدیگر گفتگو کردند. وزیر خارجه آمریکا در بیانیهای اعلام کرد، به وانگ گفته است که ایالات متحده به دنبال درگیری با چین نیست، اما نسبت به هرگونه حمایت مادی از روسیه یا کمک به مسکو برای دور زدن تحریمهای اعمالشده از سوی کشورهای غربی هشدار داد. براساس گزارشها، بلینکن ورود بالُن به آسمان آمریکا را صراحتا نقض غیرقابلقبول مرزهای آمریکا و قوانین بینالمللی دانست و تاکید کرد که چنین اقدام غیرمسئولانهای هیچوقت نباید دوباره اتفاق بیفتد. بلینکن بعدها در گفتگو با چاک تاد، خبرنگار شبکه انبیسی گفت که پس از این دیدار، وانگ هیچ عذرخواهی نکرده است. از سوی دیگر رسانه دولتی چین در بیانیهای گزارش داد وانگ سرنگونی بالُن توسط دولت بایدن را به شدت مورد انتقاد قرار داد و از ایالات متحده خواست تا مسیر خود را تغییر دهد و آسیبی را که استفاده بیش از حد زور به روابط آمریکا و چین وارد کرده را بپذیرد و ترمیم کند.»
چین در این بیانیه مناقشه بر سر بالُن را «حادثه بهاصطلاح کشتیهوایی» توصیف کرد تا در تلاشی آشکار واکنش آمریکا برای سرنگونی آن را کوچک بشمرد. بازخوانی اظهارات دو طرف نشان میدهد که هیچیک از طرفین آماده نیستند تا گامهایی را فراتر از بالُنگیت بردارند تا روابط دوجانبه را به سمت شرایطی کمتر کینهتوزانه هدایت کنند.
درحالیکه وانگیی بدون اعلام جزئیات یا نقشه راه، از برقراری صلح در اوکراین صحبت میکرد، رهبران اروپا به سرمایهگذاری بیشتر در ارسال تسلیحات متعهد شدند.
اورسولا ون در لین، رئیس کمیسیون اروپا گفت، دولتهای عضو اتحادیه اروپا باید با صنایع دفاعی همکاری کنند تا تولید مهمات برای اوکراین را که به گفته ینساستولتنبرگ، دبیرکل ناتو، سریعتر از آنکه اروپا بتواند آنها را جایگزین کند، مصرف میشوند، افزایش دهد.
اولاف شولتز، صدراعظم آلمان و میزبان این کنفرانس قاطعانه از شرکای اروپایی خود درخواست کرد تا به وعدههای خود برای ارسال تانکها به اوکراین بدون تعلل عمل کند.
بوریسپیستوریوس، وزیر دفاع جدید آلمان نیز در همین راستا از افزایش بودجه کشورهای اروپایی و ناتو حمایت کرد. پیستوریوس از وعدههای شولتز برای برآورده کردن هدف ناتو که اختصاص دو درصد از تولید ناخالص داخلی برای بودجه دفاعی است، یک قدم فراتر رفت و از اعضای این ائتلاف درخواست کرد که با دو درصد بهعنوان کف تعهدات خود نگاه کنند و به دنبال اهداف بالاتر باشند. با وجود اختصاص ۱۰۰ میلیارد یوروی دیگر برای تقویت بودجه بوندسور، ارتش آلمان هماکنون به هدف دو درصد دست پیدا نکرده و انتظار نمیرود در چند سال آینده بتواند به آن برسد.
شولتز با اینکه در چندین موقعیت علنا با ارسال جنگندهها به اوکراین مخالفت کرده بود در کنفرانس مونیخ نیز در اینباره سکوت کرد. صدراعظم آلمان میگوید؛ آلمان در حمایت از کییف مصمم است، اما نسبت به تصمیمات عجولانه و خطرات تشدید درگیری هشدار داد.
۲۰۲۳ اولین سال از دهه ۹۰ میلادی بود که هیچ مقامی از روسیه دعوتنامهای برای حضور در کنفرانس مونیخ دریافت نکرد. اما منتقدان برجسته کرملین شامل میخائیل خودورکووسکی، سرمایهدار نفتی تبعیدشده، گری گاسپاروف، قهرمان شطرنج و یولیا ناوالنایا، همسر رهبر اپوزیسیون زندانی، آلکسی ناوالنی دعوت شده بودند. اما هیچ مقامی از کرملین دعوت نشده بود. سازماندهندگان این برنامه اعلام کردند تا زمانی که ولادیمیر پوتین هیچنوع تمایلی برای صحبت کردن درباره چگونگی خروج از اوکراین نشان ندهد، آنها هیچ تمایلی ندارند پلتفرمی را برای پروپاگاندای روسیه که قوانین بینالمللی را به شدت نقض کرده، فراهم کنند.
در طول کنفرانس مونیخ درحالیکه رهبران دنیا به سخاوت یکدیگر در قبال اوکراین تبریک میگفتند، نیروهای نظامی اوکراین به مهمات، تجهیزات و حتی سربازان بیشتری نیاز داشتند. ولودیمیر زلنسکی، در سخنرانی خود از طریق ویدیوکنفرانس تاکید کرد که سرعت ارسال کمکها باید بیشتر شود. زلنسکی در سخنرانی به زبان انگلیسی و قبل از آنکه به اوکراینی صحبت کند، خود گفت؛ ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه از تعللهای غرب استفاده میکند تا تلاشهای آنها برای حل درگیری را تضعیف کند.
اما با این حال، مقامات دولت بایدن که روسیه را به عدم سازگاری با پیمان استارت نو، پیمان کاهش تسلیحات هستهای دوجانبه میان آمریکا و روسیه محکوم میکند، بعد از ماهها قدرتنمایی همچنان درباره اهداف هستهای رهبر روسیه، ۲۰ سوالی بازی میکنند. چند روز پس از پایان کنفرانس مونیخ، روز گذشته رئیسجمهوری روسیه در سخنرانی سالانه خود خبر داد که مسکو معاهده کاهش تسلیحات راهبردی جدید را تعلیق میکند. پوتین تاکید کرد که روسیه از معاهده خارج نمیشود بلکه آن را تعلیق میکند.
پشتصحنه این گردهمایی برخی از مقامات ارشد نظامی آمریکا اصرار داشتند که تانکهای ارسالی به اوکراین قرار نیست تمام مشکلات نظامی کییف را حل کنند. اما اصرار مقامات اروپایی بر ارسال جنگندهها و تانکهای بیشتر به اوکراین به وضوح نشان میدهد که مبارزه زمانی تمام میشود که روسیه به طرز خانمانسوزی مغلوب شود. همانطور که ایوان کراستوف، دانشمند علوم سیاسی اهل بلغارستان میگوید: «جنگها در میدان جنگ تمام میشوند. این روزها بهخوبی میدانیم که جنگها به ندرت با پیماننامههای صلح تمام میشوند. این همان چیزی است که پایان جنگ سرد متوجه شدیم که بیشتر جنگها با نوع خاصی از فرسودگی و انواع خاصی از مذاکرات خاتمه مییابند، اما به معاهده صلح ختم نمیشوند.»
نگاه به جنگ بهعنوان بخشی از یک روند تاریخی، در مقابل رویدادی که میتواند خودسرانه باشد یا به سرعت پایان یابد، شکل ائتلافها در اروپای مرکزی را تغییر داده است. ائتلافهای پایهگذاریشده، مانند گروه ویشگراد ۴ از استونی گرفته تا بلغارستان (به استثنای مجارستان) تصمیم دارند این جنگ هر چقدر طولانی شود، به یک نتیجه مشخصی برسد و مطئن شوند که پای آنها به این دام کشیده نمیشود.