جمیله کدیور در کانال تلگرام خود نوشت: در طی روزهای گذشته شاهد موج جدیدی از صدور بیانیههای رنگارنگ و اظهارات متنوع از سوی گروهها و چهرههای سیاسی و دانشگاهی و صنفی بوده ایم که مطالعه مطالبات هر یک در جای خود برای اقشار گوناگون جامعه، بخصوص برای حاکمیت قابل توجه است.
یک طیف با نگاه صفر و صدی، با غیر قابل اصلاح دانستن أمور، به جز تغییر نظم موجود و گذار از نظام و استقرار نظامی جدید به راه حلی دیگر راضی نیست. این رویکرد در گفتهها و نوشتههای اپوزیسیون داخل، بخصوص بعد از صدور بیانیه میرحسین موسوی پر رنگتر شد.
بیانیه میرحسین موسوی تلویحا این خواسته را با بیان «ساختار تناقضآلود و غیرقابل دوام نظام اساسی کشور» به عنوان «بحرانِ بحرانها» و تاکید بر «نیاز به تحولی بنیادین» و پیشنهاد سه محور برای نجات ایران مطرح میکند؛ سه خواستهای که معمولا نتیجه انقلاب ها، اعم از انقلابهای از پایین یا از بالا هستند. مشاورین او نیز در روزهای پیشین بین سطور این بیانیه را در اتاقهای کلاب هاوس تشریح و تفسیر و طیفهایی از اقشار مختلف دیگر هم در حمایت از این خواستهها نقطه نظرات خود را تبیین کرده اند.
رویکرد اصلاحی، محتوای طیف دوم بیانیههای منتشره داخلی را به خود اختصاص داده است. بیانیه ۱۵ مادهای سید محمد خاتمی ضمن تاکید بر انجام إصلاحات با محوریت «“اصلاح خود”هم در ساختار و هم رویکرد و هم رفتار به عنوان کم هزینهترین و پرفایدهترین راه برون رفتن از بحران»، مشخصا اقداماتی که در حوزههای مختلف سیاست داخلی و سیاست خارجی مورد نیاز است، با شفافیت و بدون هر گونه ابهامی مورد توجه قرار میدهد.
مواردی همچون تاکید بر انسجام ملی، ایجاد آرامش و پایان تنش در جامعه، آزادی زندانیان سیاسی و عفو عمومی، مبارزه با فساد، انتخابات آزاد با حضور همه گرایش ها، اختیار متناسب با قانون و توام با پاسخگویی، اصلاح ساز و کار شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان، آزادی اطلاع رسانی و رسانه، بازگشت مجلس به جایگاه واقعی خود، اصلاح رویه قضایی، بازگشت نیروهای نظامی به جایگاه خود، شایسته سالاری، اهتمام به توسعه اقتصادی و... به عنوان اهم مواردی که ضرورت اصلاح آنها احساس میشود را بر میشمارد.
مخاطب اصلی این بیانیه، نهادهای مختلف حاکمیت اند و همانگونه که از مواد مطروحه روشن است، اصلاح از بالا محور اصلی مطمح نظر خاتمی برای حل بحران کشور در بیانیه یاد شده است. خواستهای که از سوی جبهه إصلاحات ایران و برخی چهرهها نیز حمایت شد. بر خلاف طیف اول، اصلاحات از بالا خواهان تغییرات عمیقتر در ساختار قدرت نیست، بلکه میخواهد ساختارهای نظام مستقر را با انجام اصلاحات ضروری در نهادهای مختلف با شیوهای مصلحانه حفظ کند.
طیف سوم، طرفداران انقلاب از بالا هستند. آنها معتقدند فرصت «اصلاح از بالا» از دست رفته است، اما همچنان امکان «انقلاب از بالا» منتفی نیست. استراتژی انقلاب از بالا، تلاشی است توسط نخبگان، اعم از بوروکراتهای نظامی یا غیر نظامی و مدنی، برای بازسازی و تغییرات اساسی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در شرایط آشفته کشورها. این اتفاق زمانی رخ میدهد که افراد دوراندیش به این نتیجه میرسند که اگر نظام سیاسی به طور ریشهای و بنیادین متحول نشود، با یک انقلاب از پایین سرنگون میشود. طرفداران این شیوه، از منتقدان جدی وضع موجود و بر این باورند که کشور نیاز فوری به تغییر دارد و با انقلاب از بالا و تغییرات عمده که توسط نخبگان حاکم بر مردم تحمیل میشود، خشونت، فشار، خونریزی و هزینه کمتری متوجه جامعه میشود.
در مقابل این مفهوم، مفهوم رایج انقلاب یا «انقلاب از پایین» قرار میگیرد که با حضور گسترده و مستمر مردم تحت رهبری مقبول علیه نخبگان حاکم پیروز و مناسبات جدید حاکم میشود.