روزنامه هممیهن در سرمقاله امروز خود نوشت: رئیس کل محترم بانک مرکزی با قاطعیت اعلام میکند که آنقدر ارز و سکه عرضه میکند که قیمت آن کنترل شود و اضافه میکند که برخی از قیمتسازان این وضعیت را ایجاد کردهاند و البته تاکید دارند که آنان موفق نخواهند شد. واقعیت این است که دولت یکدست، بهمعنای دیگری یکدست شده و توان انجام کارهای متعارف و علمی را ندارد و میخواهد چند هندوانه را با یک دست بردارد.
اینکه رئیس کل بانک مرکزی معتقد است برخی افراد با نرخسازی قیمتها را بالا میبرند، تکرار گزارههای مکدرکننده خاطر است. خب اگر چنین است آنان را به راحتی به استخدام خود درآورید یا حتی پستهای بانکی را در اختیارشان قرار دهید تا قیمتها را کاهش دهند. مایه تأسف است که شاهد چنین تحلیلهایی میباشیم.
از سوی دیگر اعلام میکنند که با عرضه ارز و طلا، قیمت آن را پایین میآورند، درحالیکه این اشتباه است، زیرا دولت با سیاستهای خود و رشد نقدینگی و تورم حدود ۵۰ درصدی و سود بانکی که از نصف تورم هم کمتر است، تقاضا برای ارز و طلا را زیاد میکند. با یک دست تقاضا را زیاد میکند و با همان دست میخواهد عرضه این تقاضا را پاسخ دهد، ولی واقعیت این است که سرعت افزایش تقاضا همواره بالاتر از مقدار عرضه است.
به عبارت دیگر، دولت بهجای افزایش عرضه و اتلاف منابع ارزی و ذخایر طلای کشور، با جلوگیری از رشد نقدینگی، میتواند تقاضا برای ارز و طلا را کم کند که این به سود همگان است، ولی چرا این کار را انجام نمیدهد؟ این یک ایراد ساختاری در سیستم سیاسی ایران است که از انتخابات ۱۴۰۰ تشدید شده است و تورم را به بالای ۴۰ و حدود ۵۰ درصد رسانده و احتمالا سال آینده هم بیشتر خواهد شد، ولی سیاستهای توزیع رانت همچنان به زیان مردم و اقتصاد ادامه دارد.
گزارش امروز هممیهن توضیح میدهد که سیاست نادرست ارزی بهویژه در عرضه ارز نیمایی؛ روزانه موجب توزیع هزاران میلیارد تومان رانت نزد گیرندگان این ارز میشود که به طور قطع بخش مهمی از آن به فساد و ناکارآمدی اقتصادی منجر میشود. آیا آقای فرزین و مدیران بانک مرکزی، اگر هزار دلار داشته باشند، حاضرند که آن را به قیمت نیمایی ۵۰۰/۲۸ تومان بفروشند که در طی ۴۰ روز گذشته حدود ۵/۶ میلیارد دلار مردم را با این رقم توزیع کردهاند؟ آیا میتوانیم از آقای فرزین بپرسیم که تا کی و تحت چه شرایطی میخواهید این قیمت ارز نیمایی را حفظ کنید؟ و در چه مقطعی آن را تغییر خواهید داد؟ آیا باید دوباره به مشکلات اساسی برخورد کنید تا این سیاست را تغییر دهید و به قول معروف کارد به استخوان اقتصاد برسد تا دست از این توزیع رانت بردارید؟
واقعیت این است که، اگرچه این دولت سیاستهای مثبت دولت قبل را کنار نهاده، ولی با شدت و علاقه وافری سیاستهای نادرست گذشته را ادامه میدهد. ما اگر خیرخواه این دولت نبودیم، باید از تداوم همین سیاست حمایت میکردیم، زیرا این سیاستها اقتصاد کشور و دولت را زودتر به بنبست میرساند، ولی چه میتوان کرد که نمیتوان و نمیباید تا این حد بیتفاوت بود که در برابر این خطاهای آشکار سکوت کرد.