این روزها شاهد دو رفتار تکراری از اولاف شولتز، صدراعظم آلمان هستیم. یکی صدراعظمی که آرام است و کمی متفکر، همان اولاف شولتزی که کشورش او را میشناسد و همان تصویری که اغلب از شولتز در تلویزیون یا در ساختمان بوندستاگ، پارلمان آلمان دیده میشود؛ مردی که در برابر تمام دسیسههای سیاسی که اطرافش برقرار است، مقاوم و سرسخت بهنظر میرسد. مثل چهارشنبه گذشته: از ماشین پیاده میشود، وارد ساختمان بوندستاگ میشود، از بوندستاگ خارج میشود و به داخل ماشین میرود. گاهگاهی لبخندی هم میزند؛ طوری که صدراعظم بودن درنهایت آنقدرها هم سخت نیست.
به گزارش هم میهن، آنیکی اولاف شولتز، اما برای عموم قابل مشاهده نیست. چهره دوم شولتز را کارمندان و دیگر اعضای حزب چپ-میانه سوسیال دموکرات یا SPD دیدهاند؛ چهرهای که پشت در بسته جلسات داخلی و بحثهای سیاسی، جلسات محرمانه و تماسهای تلفنی قرار گرفته است. این شولتز دوم مستعد طغیانهای گاهوبیگاه است.
اولاف شولتز بعضی مواقع رسانهها را مورد هدف قرار میدهد، در مواقع دیگر خشم خود را از تحلیلگران سیاسی اعلام میکند.
منتقدان داخل ائتلاف حاکم نیز به طور دورهای، در کانون خشماش قرار میگیرند. در واقع از نظر شولتز آنها کسانی هستند که قدرت تصمیمگیری را رها کردهاند و گرفتار تب جنگ شدهاند. کسانی که وقتی صحبت از ارسال سیستمهای تسلیحاتی به اوکراین میشود از هیچ چیزی دریغ نمیکنند؛ خواستههای آنها ابتدا با توپخانههای هویتزر شروع شد، بعد به تانک رسید و حالا هوایپماهای جنگی و در برخی مواقع بدون شک به درخواست نیرو میرسد.
به گزارش اشپیگل، ظاهرا فشارهای ناشی از هفتههای گذشته در جلسهای خصوصی به حد انفجار رسید و شولتز موافقان جنگ را «این جنگافروزان! این جنگطلبان!» خطاب کرده است. این کلافگی و درواقع بیزاری شولتز از تمام کسانی است که صدراعظم آلمان را متهم میکنند برای مدیریت شرایط کنونی مناسب نیست. به نظر میآید شولتز اینگونه به ماجرا نگاه میکند: توانایی لازم برای مسئولیتم ندارم؟ مسخره است. به آنها نشان خواهم داد.
هر صدراعظمی نقطه عطف خود را دارد، لحظههایی که میزان آدرنالین بالا میرود و میزان احساس خطر بالاتر. برای هلموت کهل، اتحاد مجدد آلمان بود.
برای آنگلا مرکل، بحران پناهجویان. برای اولاف شولتز، اما به سختی میتوان به یک لحظه خاص اشاره کرد، چون موارد زیادی پیش آمده است. آنقدر زیاد که شولتز حتی اگر کمی بیش از یک سال سر کار میبود، باز هم به سختی میتوان به یاد داشت که پیش از این، اوضاع چگونه بوده است.
حمله روسیه به اوکراین، دوران تصدی شولتز در صدر را متحول کرد. او اعتقاد راسخ و طولانیمدت آلمانیها مبنی بر اینکه تسلیحات هیچوقت نباید به مناطق جنگی ارسال شوند را کنار گذاشت. شولتز متعهد شد کمکهای نقدی هنگفتی را برای رسیدگی به بحران انرژی اختصاص دهد؛ اقدامی که از لحاظ تاریخی بیسابقه بود.
حالا، پس از هفتهها مذاکرات پرتنش با متحدان غربی، دولت شولتز تانکهای جنگی آلمانی را بهعنوان بخشی از تسلیحات بسیار پیشرفتهای که ارتش این کشور در اختیار دارد، به اوکراین میفرستد. برخی این اقدام را نقض یک تابو میدانند.
قرار است تا چند ماه دیگر، ۱۴ تانک لئوپارد ۲A۶ آلمانی در خط مقدم جنگ علیه روسیه قرار بگیرند. برلین همچنین به لهستان مجوز ارسال لئوپاردهایی که در اختیار داشت را داد. آمریکا و بریتانیا نیز قرار است تانکهای جنگی خود را بفرستند.
حمایت کشورهای غربی از اوکراین به سطح جدیدی رسیده است؛ هم از نظر نظامی و هم از نظر سیاسی. فشار بر ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه بیشتر خواهد شد، اما همزمان شانس بیرون کردن روسیه بهطور کامل از اوکراین نیز بالاتر میرود.
این اقدام ممکن است تبعات بدتری داشته باشد و آن، درگیری بیشتر غرب در جنگ است و اوضاع میتواند از کنترل خارج شود. برای اوکراین، چنین مخاطراتی نسبت به مبارزه برای حفظ موجودیت خود، در اولویت دوم قرار دارد.
از نگاه کییف، تصمیم برای ارسال تانکهای جنگی لئوپارد بسیار دیر شده بود. بهویژه با توجه به علنی بودن طرح روسیه برای حملهای در فصل بهار، اوکراین ماههاست که درخواست تانک را اعلام کرده و حالا اولین سری آنها بهزودی به اوکراین میرسد. پس از اعلام این تصمیم، شولتز گفت: «امروز میخواهم جشن بگیرم.» اندری میلنیک، سفیر پیشین اوکراین در آلمان در واکنش به این گفته صدراعظم در صفحه کاربری خود در توئیتر نوشت: «به سلامتی دوستان عزیزم در آلمان.»
کمکهای کشورهای غربی به اوکراین طی سال گذشته از نظر کمی و کیفی بهطور پیوسته افزایش یافته است؛ از تسلیحاتی مانند موشکهای ضدتانک ژاولین موشکهای ضدهوایی استینگر که در ابتدای جنگ به اوکراین فرستاده شدند تا سیستمهای بسیار پیچیدهتر مانند سیستم راکتانداز هیمارس و سیستم دفاع هوایی پاتریوت که اخیرا تحویل داده شدهاند.
در ژانویه ۲۰۲۳ دو رویداد مهم دیگر نیز رقم خورد: ژانویه اینگونه آغاز شد که متحدان غربی بالاخره موافقت کردند تا نفربرهای زرهی پیشرفتهای را به اوکراین بفرستند. ایالاتمتحده تانکهای برادلی و استرایکر را میفرستد. آلمان تانکهای ماردر را میفرستد و سوئد نیز تانکهای CV۹۰. در نهایت این ماه میلادی با یک تصمیم ناگهانی برای ارسال تانکهای مهم جنگی تمام میشود.
بریتانیا پیشتاز شد و وعده داد که ۱۴ تانک چلنجر ۲ را ارسال میکند، اما آلمان تا زمانی که آمریکا موافقت کند تانکهای M۱ آبرامز را میفرستد و برای ارسال تانکهای لئوپارد ۲ مقاومت کرد. صدراعظم ریسکگریز آلمان، اولاف شولتز اگر قرار باشد گامی بردارد که ممکن باشد واکنش تندی را از سوی رئیسجمهور روسیه، ولادیمیر پوتین داشته باشد به حمایتهای سیاسی متحدان آمریکایی خود نیاز دارد.
ارسال خودروهای نظامی نشاندهنده گسست دیگر آلمان از این باور پس از جنگ است که جنگ و خشونت غیرقابل توجیه است و تمام اختلافات باید با روشهای مسالمتآمیز حلوفصل شوند..
اما لوید آستین، وزیر دفاع ایالات متحده که در جنگ عراق، فرماندهی واحدهای زرهی را برعهده داشت، اصرار میکرد که تانکهای M۱ آبرامز برای اوکراین بسیار بدقلق خواهند بود. این تانکها به تعمیر و نگهداری قابلتوجهی نیاز دارند و با سوخت هواپیما کار میکنند. از سوی دیگر، تانک لئوپارد ۲ مقداری سبکتر و با سوخت دیزلی معمولی کار میکند.
بنبستی که بهوجود آمد هفته گذشته سرانجام شکسته شد؛ زمانی که دولت جو بایدن موافقت کرد تا حداقل ۳۰ تانک آبرامز را به اوکراین بفرستد، با اینکه رسیدن این تانکها به اوکراین ممکن است ماهها طول بکشد. این اتفاق به شولتز آن روزنهای را نشان داد که برای ارسال تانکهای لئوپارد ۲ بهدنبالش بود. آلمان وعده داد تا حداقل ۱۴ تانک لئوپارد را اهدا کند. دولتهای دیگر مانند فنلاند، یونان، لهستان و اسپانیا نیز در حال آمادهسازی تانکهای لئوپارد خود برای ارسال به اوکراین هستند.
اولین نسخه تانک لئوپارد ۲، یکی از قویترین و محبوبترین تانکهای جهان، در سال ۱۹۷۹ ساخته شد. لئوپارد ۲ از تانکهای ساخت شوروی که در خیابانهای روسیه و اوکراین در حرکتند، بسیار برتر است. این تانک به اپتیکهای مدرن و فاصلهیاب لیزری مجهز است که میتواند اهداف را در روز و شب ردیابی و دقیقا مورد هدف قرار دهد. سرعت حرکت این تانک بالاست (حداکثر سرعت: ۴۴ مایل در ساعت) و دارای مخزن مهمات ایمنی است تا از خطر انفجار برجک هنگام ضربه جلوگیری کند.
اثر «جک در جعبه» به کشتار فاجعهآمیزی گفته میشود که در آن برجک تانک بهشدت از روی شاسی منفجر شود و به هوا پرتاب شود. Jack in the box نام یک اسباببازی است که با باز شدن جعبه، عروسکی از داخل بهوسیله یک فنر به بیرون پرتاب میشود. این اثر بسیاری از تانکهای روسی ۷۲-T را نابود کرده است. تانکهای آبرامز از خیلی جهات شبیه به لئوپارد ۲ هستند با این تفاوت که در تولید جدید این تانکها از زره حتی بهتر و سیستمهای اپتیک و هدفگیری پیشرفتهتر و پیچدهتری استفاده شده است. تانکهای آبرامز در سالهای ۱۹۹۱ و ۲۰۰۳ در عراق تلفات بسیاری به تانکهای ساخت شوروی وارد کرد.
هدف فرماندهان اوکراینی، جور کردن حداقل ۷۰ تانک لئوپارد ۲ است که برای دو گردان زرهی! کافی است. البته قرار است سربازان اوکراینی برای استفاده و نگهداری از این تانکها آموزش ببینند، اما با توجه به تجربه داشتن کار با تانکهای دوران شوروی، این موضوع نباید مشکل عمدهای داشته باشد.
این تانکها میتوانند برای اهداف اوکراین مبتنی بر حملهای موفقیتآمیز در اواخر زمستان یا بهار حیاتی باشند. مومنتوم روسیه از روزهای اولیه جنگ متوقف شده است و اوکراین حملات متقابل موفقی را در اطراف خرسون و خارکیف انجام داده و حدودا ۲۰ درصد از منطقهای که روسیه در اوایل سال ۲۰۲۲ اشغال کرده بود را پس گرفتند.
اما همچنان مناطق بسیاری در جنوب و شرق اوکراین وجود دارد که از آغاز جنگ در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ تحت تصرف نیروهای روسی درآمدهاند (جدا از منطقه کریمه و دونباس که روسیه از سال ۲۰۱۴ تصرف کرده). خط مقدم روسیه و اوکراین به ۸۰۰ مایل میرسد. نیروهای روسی همواره در حال حفاری و تقویت مواضعشان بودهاند. اوکراین به تانکهای جنگی مدرن مانند لئوپارد ۲ نیاز دارد تا بتواند مواضع روسها را بدون متحمل شدن تلفات وحشتناک مورد هدف قرار دهد.
لوید آستین زمانی که برای یک نشست بین کشورهای اهداکننده تجهیزات نظامی به اوکراین سفر کرده بود در گفتگو با خبرنگار شورای روابط خارجی میگوید؛ یک هدف واقعی برای امسال این است که اوکراین پل زمینیای که نیروهای روسیه برای اتصال شبهجزیره به روسیه ساختهاند را قطع کند. این پل یکی از دو شریان تامین برای کریمه است. دیگری پل تنگه کرچ است که با انفجار کامیونی در ۸ اکتبر آسیب دید. اگر اوکراین بتواند پل زمینی را قطع کند و پل کرچ را نابود کند، حفظ کریمه برای روسیه دشوار میشود. از سوی دیگر، اگر اوکراین نتواند پل زمینی را قطع کند، روسیه میتواند نیرو و منابع بیشتری را وارد کریمه کند و اوکراین میتواند برای همیشه آن منطقه را از دست بدهد.
اوکراین میتواند از دیگر قابلیتهای غربیها نیز استفاده کند، فقط باید به تسلیحات مورد نیاز دست پیدا کند. مثلا موشکهای دوربرد برای هدف قرار دادن پایگاههای روسی در کریمه و هواپیماهای جنگی مانند اف ۱۶های ساخت آمریکا یا گریپنهای سوئدی برای پوشش هوایی نیروهایش.
زمانی که تانکهای لئوپارد ۲ وارد ارتش اوکراین شوند، در کنار بردلیها و استرایکرزها و CV۹۰ها و دیگر خودروهای نظامی، اوکراین میتواند برای حملهای آماده شود که مسیر جنگ را تعیین کند.