فرارو- استقلال یکی از تیمهای مدعی برای کسب عنوان قهرمانی، این روزها در شرایطی برابر رقبا به میدان میرود که عارف غلامی یکی از مهرههای تاثیرگذارش را در قلب خط دفاعی در اختیار ندارد.
به گزارش فرارو، درباره غیبت عارف غلامی حرف و حدیث زیاد است و مسئولان باشگاه استقلال عنوان کردهاند این بازیکن به دلیل مصدومیت بازیهای تیم را از دست داده و قرار است از فردا یعنی روز دوشنبه دوباره در تمرینات باشگاه حاضر شود. غیبت او در مسابقات از یک سو و البته غیبت در تمرینات باشگاه از سوی دیگر، باعث شکلگیری شایعاتی شده که بیارتباط به فعالیتهای عارف در فضای مجازی نیست.
این بازیکن پیشتر، حوالی هفته هشتم رقابتهای لیگ برتر به دلیل فعالیت در فضای مجازی در اختیار کمیته انضباطی باشگاه قرار گرفته بود و چند روزی حق تمرین نداشت و یکی دو بازی هم غیبت داشت. با این حال او بعدها دوباره به تمرینات باشگاه برگشت تا شایعه قطع همکاری استقلال با این بازیکن تکذیب شود. حالا، اما جدیدا عارف غلامی پستی در اینستاگرام منتشر کرده که باعث به وجود مباحثی جدید شده است. در اقدامی تازه، این مدافع استقلال از ترانه علیدوستی و البته علی دایی حمایت کرده و با انتشار تصاویری از آنها در یک متن درخور توجه، به نکات خبرسازی اشاره کرده است. انتشار همین پست باعث شده تا این روزها دوباره تعدادی از هواداران عارف غلامی دلیل دوریاش از فوتبال را به همین فعالیتهای مجازیاش ربط دهند. موضوعی که باشگاه استقلال قویا آن را تکذیب میکند. پست اخیر عارف غلامی را در زیر میبینید.
نمی دانند در زمین خودی دارند بازی میکنند یا در زمین دشمن، و شاید فکر میکند از این حمایت هایش ، شاید مورد توجه اونور آبی ها و پولي مانند علی کریمی گیرش بیاید.....
چو مردمانِ شب دیرنده عزمِ خواب کنند ،
همه خزانه اسرارِ من خراب کنند .
نقاب شرم چو لاله ز روی بردارند ،
چو ماه و مهر سر و روی در نقاب کنند .
رخم ز چشمم هم چهره تَذَرو شود ،
چو تیره شب را هم گونه غراب کنند .
تنم به تیرِ قضا طعمه هژبر نهند ،
دلم به تیر عنا مسته عقاب کنند .
گل مورد گشته است چشم من ز سَهَر [یعنی شب بیداری]،
ز آتشِ دلم از گل همی گلاب کنند .
به اشک چشمم چون فانه کور میخ کشند ،
چو غنچه هیچم باشد که سیر خواب کنند .
ز صبر و خواب چه بهره بود مرا که مرا ،
به درد و رنج دل و مغز خون و آب کنند .
من آن غریبم و بی کس که تا به روزِ سپید ،
ستارگان ز برای من اضطراب کنند .
بنالم ایرا با من فلک همی کند آنک ،
به زخم زخمه بر ابریشم رباب کنند .
ز بس که بر من بارانِ غم زنند مرا ،
سرشکِ دیده صدف وار دُرّ ِ ناب کنند
گر آنچه هست بر این تن زنند بر دریا ،
به رنج در دهانِ صدف لعاب کنند .
یک آفتم را هر روز صد طریق نهند ،
یک اندُهم را هر شب هزار باب کنند .
تنِ مرا ز بلا آتشی برافروزند ،
دلم برآرند از بر برو کباب کنند .
ز درد و وصلتِ یاران من آن کنم به جَزَع ،
که جان پژوهان بر فرقتِ شباب کنند .
همی گذارم هر شب چنان کسی کورا ،
ز بهر روز به شب وعده عقاب کنند .
روان شوند سبک بچگانِ دیده من ،
به زیر زانوی من خاک را خلاب کنند .
طناب بافته باشد بدان امید که باز ،
ز صبح خیمه شب را مگر طناب کنند .
بر این حصار ز دیوانگی چنان شده ام ،
که اختران همه دیوَم همی خطاب کنند .
چو من به صورتِ دیوان شدم چرا جوشم !؟
چو هر زمانم هم حمله شهاب کنند .
اگر بساطِ زمین مفرشم کنند سزد .
چو سایبان من از پرده سحاب کنند .
به گردم اندر چندین حوادث آمد جمع ،
که از حوادثِ دیگر مرا حجاب کنند .
شگفت نیست که بر من همی شراب خورند ،
چو خون دیده لبم را همی شراب کنند .
به طبعِ طبعم چون نقره تابدار شدست ،
که هر زمانش در بوته تیز تاب کنند .
چرا سؤال کنم خلق را که در هر حال ،
جواب من همه ناکردن جواب کنند .
روا بود که زمن دشمنان براندیشند ،
حذر ز آتشِ تر بهر التهاب کنند .
سزای جنگند اینها که آشتی کردند ،
نگر که اکنون با من همی عتاب کنند .
خطا شمارند ار چند من خطا نکنم ،
صواب گیرند ار چند ناصواب کنند .
چگونه روزی دارم نکو نگر که مرا ،
همی ز آتش سوزنده آفتاب کنند .
سپید مویم بر سر بدیده اند مگر ،
از آن به دودِ سیاهش همی خضاب کنند .
چگونه باشد حالم چو هست راحتِ من ،
بدانچه دوزخیان را همی عذاب کنند .
اگر به دستِ خسانم چه شد نه شیران را ،
پس از گرفتن هم خانه با کِلاب [یعنی سگا] کنند .
مرا درنگ نماندست از درنگِ بلا ،
بکشتنم ز چه معنی چنین شتاب کنند !!؟؟
چو هیچ دعوت من در جهان نمی شنوند ،
امید تا کی دارم که مستجاب کنند !!؟؟
به کار کرد مرا با زمانه دفترهاست ،
چه فضل ها بودم گر به حق حساب کنند !!!!!
زمین بازی مهم نیست داداشی