وضعیت نیمکت سرمربیگری تیم ملی ایران بعد از اتمام رقابتهای جام جهانی همچنان یکی از علامتسؤالهای مهمی است که پیشروی فوتبال ایران است. تیم ملی که با کارلوس کیروش پرتغالی به جام جهانی ۲۰۲۲ قطر رفته بود، نتوانست در این دوره از بازیها هم از مرحله گروهی صعود کند تا با کسب تنها سه امتیاز و البته تحمل سنگینترین شکست تاریخ فوتبال ایران در بازیهای رسمی، به کارش در قطر پایان دهد. از آنجا که قرارداد کیروش مشروط و تا پایان جام جهانی بود، خودبهخود این همکاری به پایان رسید تا مسئولان فدراسیون فوتبال خبر دهند که بهزودی گزینه نیمکت تیم ملی معرفی میشود.
در این بین، ولی با کارلوس کیروش بهصورت جدی خداحافظی نشد و یکی، دو بار از سوی وزیر ورزش و مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال ایران، عنوان شد که کیروش همچنان بخت زیادی برای همراهی با تیم ملی ایران جهت آمادهسازی در جام ملتهای آسیا دارد. همین اظهارنظرها با واکنشهای منفی زیادی روبهرو شد و بسیاری از کارشناسان بهصورت علنی و رسمی عنوان کردند که کوپنهای کیروش برای حضور مجدد در فوتبال ایران سوخته و دیگر اعتباری ندارد. کارلوس در پنج تورنمنت مهم، سه جام جهانی و دو جام ملتها، روی نیمکت تیم ملی ایران نشست و هیچ موفقیتی به دست نیاورد.
با وجود چنین کارنامه بحثبرانگیزی، به نظر میرسد قدرتی بیرونی در کار است تا همچنان فوتبال ایران با این مربی ناکارآمد در عرصه نتیجهگیری ادامه دهد. گو اینکه شایعات یکی، دو روز اخیر ظاهرا کارلوس را از نیمکت تیم ملی ایران دور کرده است. ماجرای تازه مربوط به اخباری است که در رسانههای قطری منتشر و ادعا شده که کارلوس کیروش یکی از گزینههای سرمربیگری در تیم ملی قطر است. حتی روز گذشته رسانههای قطری عنوان کردند این مربی پرتغالی ممکن است تا چند ساعت دیگر بهصورت رسمی معرفی شود. اگر چنین موضوعی صحت داشته باشد شاید همین حالا او با قطریها به توافق رسیده و به شایعه همکاری مجددش با ایران پایان داده باشد.
بااینحال، ریشهای که کارلوس کیروش در فوتبال ایران دوانیده به این سادگیها اجازه نمیدهد که گمانهزنی درباره او از بین برود. به عبارت سادهتر نمیشود بدون شککردن از کنار اخباری که رسانههای قطری درباره کیروش منتشر کردهاند، عبور کرد. اولین مورد، انتخاب کارلوس کیروش بهعنوان سرمربی قطر است. واضح است که این کشور عربی به واسطه تمکن مالی خوبی که دارد، میتواند سراغ گزینههای بهمراتب بهتر و عنواندارتر از کارلوس کیروش برود. این به آن معنی نیست که کیروش مربی کوچکی است، بلکه منظور، عدم نتیجهگیری کارلوس کیروش در سالهای اخیر در کسب عناوین یا افتخارات مهم است. نمونه بارز و روشن آن، حضور بیش از یک دهه در فوتبال ایران است که حاصلی در پی نداشته. نکته دوم اینکه عنوان شده فدراسیون فوتبال قطر بین استفاده از روبرتو مارتینز و کارلوس کیروش مردد مانده که با توجه به انگیزه و سنوسال، بازهم به نظر میرسد شرایط به سود مارتینز خواهد چربید.
پرواضح است اینکه فدراسیون فوتبال قطر میخواهد چه کند و با چه مترومعیاری سراغ کیروش رفته، ارتباطی دستکم به فوتبال ایران ندارد. با وجود این، نزدیکی انتشار چنین شایعهای به جلسه هیئترئیسه فدراسیون فوتبال ایران که قرار است روز سهشنبه برگزار و درباره سرمربیگری تیم ملی ایران تصمیمگیری شود، کمی این مورد را عجیب جلوه میدهد. درواقع اعضای فدراسیون فوتبال ایران باید یکی، دو روز دیگر کنار همدیگر نشسته و گزینههای احتمالی را بررسی کنند. از آنجا که بسیاری میدانند وزیر ورزش و مهدی تاج دل در گرو کارلوس کیروش دارند، هیچ بعید نیست که این سرمربی در صورت شایعهبودن توافق با قطریها برای چندمین بار بهعنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شود. اما اگر کیروش نخواهد کار به جلسه روز سهشنبه کشیده شود و قبل از آن میخش را برای چندمین بار بکوبد، میتواند با استناد به همین اخبار دوباره بدون اینکه جلسهای برای انتخاب یا شنیدن و خواندن برنامههایش تشکیل شود، بهعنوان سرمربی ایران انتخاب شود.
تفاوت بزرگ و عمده در این است که این بار دیگر جریان نزدیک به کیروش هم با توجه به نتایجی که او به دست آورده، جرئت حمایت علنی از این مرد پرتغالی را ندارند. از سوی دیگر، اعضای هیئترئیسه فدراسیون فوتبال هم بهشدت از سوی رسانههای زیر ذرهبین قرار گرفته و قاعدتا آنها را بابت انتخابی که در پیش دارند، مورد پرسش قرار خواهند داد. نکته دیگر اینکه حق وتو مهدی تاج هم از دست رفته است. او به واسطه قرارداد بحثبرانگیزی که پیشتر با مارک ویلموتس بدون رضایت و شاید اطلاع اعضای هیئترئیسه وقت بسته و حالا باید سنگینترین غرامت فوتبالی را بپردازد، به این سادگیها نمیتواند برای تحمیل گزینهاش کار را تمامشده بداند.
بااینحال، انتخاب سرمربی جدید هم چندان کار سادهای نخواهد بود. یکی، دو نفر از اعضای هیئترئیسه عنوان کردهاند در پی همکاری با مربی ایرانی هستند. انتخاب مربی جدید از بین گزینههای موجود داخلی شاید به اندازه کافی چالشبرانگیز باشد. از سوی دیگر، انتخاب سرمربی خارجی که بتواند گرهی از فوتبال کور ایران باز کند نیز به این سادگی نخواهد بود. واقعیت این است که به واسطه اتفاقات اخیری که در فوتبال ایران رخ داده، بسیاری از کشورهای اروپایی خواستار خروج شهروندانشان از ایران شدهاند. همین حالا شایعه خروج یورگن لوکادیا، مهاجم هلندی پرسپولیس از تهران، بیارتباط با این مورد نیست. در چنین فضایی آوردن هر مربی خارجی به ایران هم به اندازه کافی دردسر دارد. شاید از همینرو است که هنوز هم باید نگران خطر حضور مجدد کارلوس کیروش در فوتبال ایران بود. مردی که در قطر نشان داد چطور خوشایند دولتیها حرف بزند و فارغ از نتایجی که در زمین میگیرد، میتواند گارانتیای برای ادامه کار برای خودش داشته باشد. این خطر تا زمانی که او به صورت قطعی به تیمی دیگر نرود وجود دارد. گو اینکه شاید در زمان خواندن همین مطلب، تکلیف او در امیدوارانهترین حالت ممکن، مشخص شده باشد.