هممیهن نوشت: علی صالحآبادی ۱۵ماه در بانک مرکزی ریاست کرد و وقتی بازار ارز ملتهب شد و شایعه برکناریاش در ساختمان شیشهای پیچید، گمان نمیکرد رای به رفتناش در هیئت دولت بیشتر از ماندگاریاش باشد.
همین خیال هم سبب شد در واکنشی تند به موضوع رفتناش، تیتر روزنامه هممیهن را دروغ کذب بخوانند و تمامی شایعات درباره هرگونه جابهجایی در تیم اقتصادی دولت از جمله بانک مرکزی را تکذیب کنند. صالحآبادی کارشناسی ارشد معارف اسلامی و مدیریت مالی از دانشگاه امام صادق داشت و همین تخصص و البته تجربه مدیریت بورسی او باعث شد برخی انتصاب او در بانک مرکزی را یک انتخاب اشتباه عنوان کنند.
اما مسبب رفتن صالحآبادی بازار ارز و مدیریت بانک مرکزی در این بازار بود. صرفنظر از نرخهایی که در بازار غیررسمی ثبت شد، برنامه تجدید ساختار ارزی در بانک مرکزی نیز از جمله برنامههای مورد انتقاد در دوره او بود. تحلیلگران بزرگترین ایراد به عملکرد صالحآبادی را اجرای همین برنامه میدانند که سبب شد نظم و انسجام بخش ارزی از بین برود.
ایجاد مراکز متعدد تصمیمگیری در بخش ارزی، مدیران این بخش را سردرگم کرده است. از سوی دیگر انتصاب امیر هامونی بدون داشتن تخصص ارزی برای مدیریت بازار متشکل ارزی و حضور قائممقام در سایه که به واسطه دوستی با صالحآبادی در سیاستگذاریها نقش پررنگی ایفا میکرد نیز مورد نقد کارشناسان بود. حالا در این وضعیت محمدرضا فرزین که پیش از این مدیرعامل بانک ملی بود، به ریاست بانک مرکزی انتخاب شده است تا بازار ملتهب را مدیریت کند.
فرزین که از گزینههای اصلی وزارت امور اقتصادی و دارایی بود، خیرالموجودین خوانده میشود. دکترای اقتصاد از دانشگاه علامه و تجربیات پیشین مدیریت او، امید به اصلاح شرایط را زنده کرده است.
البته او هنوز از برنامه دقیقاش رونمایی نکرده و فقط به تثبیت نرخ نیما برای کالاهای اساسی و تجهیزات تولید روی عدد ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومان تاکید کرده است. این هم شاید از هوشمندی اوست که پیش از آنکه از نحوه تعاملاتاش با سایر دستگاهها و دولت باخبر شود، برنامههایش را بازگو نکرد.
اینکه تعهدات ارزی چگونه تعریف شود و ارز واردات کالاهای غیراساسی با چه قیمتی تخصیص یابد، ارز مسافرتی و بازار متشکل چه عددی باشد و برنامهها برای بازار فردایی چطور تعریف شود، از مهمترین سیاستها برای مدیریت بازار ارز است که مشخص میکند در آینده شرایط بازار بهچه سمتی میرود.
اما این سیاستها بهطور عمیق با تصمیمات سایر دستگاهها تنیده است و اینکه رئیس بانک مرکزی چقدر در اجرای سیاستهای مدنظر خود قدرت و استقلال عمل داشته باشد، در آینده برای فرزین روشن خواهد شد. قدرت رئیس کل در اجرای سیاستها و ایستادگی مقابل دستورات و فشار دولت میتواند در میزان موفقیت او اثرگذار باشد و این موضوعی است که با گذشت زمان مشخص میشود.
تنها موضوعی که امروز روشن است، این است که دولت به جراحی اقتصادی خود اعتقاد ندارد. بارها گفتهاند نقدینگی را کنترل و تورم را کاهشی کردیم و بارها تاکید میشد که با حذف ارز ثابت ۴۲۰۰ تومانی، رانت را از بین بردیم. اما امروز تغییر رئیس بانک مرکزی و اعمال نرخ ارز ثابت دلار ۲۸۵۰۰ تومانی برای کالاهای اساسی و مواد اولیه و ماشینآلات نشان میدهد که به جراحی اقتصادی اعتقادی نیست.
جراحی اقتصادی کردند تا رانت را از بین ببرند، اما بعد از رشد چندبرابری قیمت کالاهای اساسی، این رانت دوباره در ارز نیما برقرار شد و دوباره به نقطه اول بازگشت و امروز دستکم مشخص است که رانت ارزی فعلا برقرار میماند.
اینکه فرزین تا چه اندازه در کنترل نرخها در بازار آزاد موفق عمل خواهد کرد، به سایر برنامههای او وابسته است. فرزین حداقل باید دو تصمیم سخت بگیرد؛ نخست، در بخش سیاست خارجی و نحوه تامین ارز و تخصیصها و دوم، در بخش بهره بانکی و تصمیم به رشد این نرخ.