فرارو- آغاز سال آبی جدید از کاهش دوباره بارشها در کشور خبر داده است. مسئولان پیشتر گفته بودند که برای تامین آب از ذخایر بارندگی سالهای پیش استفاده میکنند، اما ذخایر آبی ۱۱ سد مهم کشور نیز به کمتر از ۲۰ درصد رسیده. به تازگی نیز اعلام شده که پاییز ۱۴۰۱، خشکترین پاییز ۵۰ سال اخیر بوده است.
به گزارش فرارو، چندی پیش رییس سازمان محیطزیست درباره روشن شدن چراغهای قرمز وضعیت تأمین آب کشور هشدار داد. علی سلاجقه گفت: «هرچند وقت یکی از استانها با مشکل مواجه میشود و در بحث مدیریت منابع آب اینکه بهصورت مُسَکِن از جای دیگری آب بیاوریم، اصلاً پذیرفته شده نیست. منابع آب کشور قابل مدیریت است و نباید مردم را بترسانیم.»
ایران از گذشته تا کنون با بحران آب دست و پنجه نرم کرده است؛ با این وجود کم بارشیهای اخیر و کاهش ذخایر آبی بیش از گذشته کشور را تهدید میکند.
حال این پرسش مطرح میشود که بحران خشکسالی چقدر جدی است و چه خسارتهایی به دنبال دارد؟ در این بین کشورهای منطقه چه راهی برای حل این معضل انتخاب کردهاند و مسئولان کشور ما چه کاری برای کنترل بحران آب میتوانند انجام دهند؟
مهدی زارع، کارشناس محیط زیست و استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی در گفتگو با فرارو به این پرسشها پاسخ میدهد.
مهدی زارع درباره کاهش محسوس بارندگیها در پاییز امسال گفت: «اینکه پاییز ۱۴۰۱، خشکترین پاییز ۵۰ سال اخیر بوده به این معناست که بحران آب تشدید شده و مقدار زیادی از ذخایر آب سدها خالی است. به احتمال زیاد در ماههای آینده با برداشت بیشتر از منابع آب زیرزمینی نیز مواجه خواهیم شد. همچنین این بحران به مشکلات روستاهایی که مردم در آن کمتر به آب دسترسی دارند نیز دامن خواهد زد. علاوه بر این کشاورزی محدودتر شده و مهاجرت و حاشیهنشینی هم افزایش خواهد یافت.»
این کارشناس ادامه داد: «باید گفت بحران آب در ایران محدود به امروز و امسال نیست. ما در یک فرایند خشکسالی خطرناک هستیم، حداقل این سومین سال بارشی است که به صورت کم باران شروع شده است. در سال بارشی ۹۹-۱۴۰۰ با بارندگی کم مواجه بودیم و این مسئله ادامه پیدا کرده است؛ سال آبی۱۴۰۰-۱۴۰۱ نیز به همین ترتیب بود و رکورد کم بارش بودن را به جا گذاشت.
اینکه میگویند در پنجاه سال اخیر نیز در واقع مقایسهای است با مدت زمان مشابه در سالهای آبی گذشته یعنی مهر و آبان و آذر. در واقع سه ماه ابتدایی سال آبی را با سه ماه ابتدایی سالهای آبی گذشته و میانگین سالهای آبی پنجاه سال گذشته مقایسه کرده و نتیجه گرفتهاند که کمتر است.
باید به این نکته هم اشاره کنم که هنوز نُه ماه از سال آبی جدید نیامده و ما از دی ماه ما وارد سال آبی جدید (۱۴۰۱-۱۴۰۲) خواهیم شد. روند این سه ماهه نشان میدهد وضعیت سال آبی جدید مثل سال گذشته یا حتی بدتر از آن باشد.»
زارع با بیان اینکه یکی از عوامل کم شدن بارشها تغییرات اقلیمی است که علت آن هم در نهایت به دخالت انسانها میرسد، گفت: «اگر همان کم شدن بارش را هم در کلان براساس دخالت کلی انسانها بدانیم، میتوان تمام تقصیر این بحران آبی را بر گردن مدیریت انسانها انداخت.
در واقع حداقل کاری که میتوانست انجام شود سازگاری اقلیمی بود. برای مقابله با این شرایط ما باید نقشه بلندمدت سازگاری اقلیمی را مورد توجه قرار میدادیم. سازگاری اقلیمی هم فقط این نیست که در تلویزیون به مردم بگوییم آب کمتر مصرف کنند.»
این استاد پژوهشگاه ادامه داد: «شش تا هشت درصد از آبی که در کشور مصرف میشود آب شرب و خانگی است. این که بگوییم کمتر مصرف کنند، همان شش تا هشت درصد را بیشتر تحت تاثیر قرار میدهد. در اکثر استانها حدود نود درصد منابع آبی صرف کشاورزی میشود؛ البته این میزان در استان تهران کمتر است و حدود پنجاه تا شصت درصد را شامل میشود؛ بنابراین اینکه خشکسالی به صورت یک بحران در آمده نشان میدهد هیچگونه مدیریتی صورت نگرفته است. مدیریتی که من از آن میگویم حداقلش سازگاری اقلیمی بوده و این مدیریت از ۶۰ سال گذشته تاکنون اعمال نشده است.»
وی افزود: «مسئولان برای رسیدن به توسعه سراغ حفر چاه عمیق رفتند و این شروع داستان استفاده از چاه عمیق بود. این موضوع سفرههای آب زیرزمینی را در کشور از بین برد. بسیاری از آنها از میان رفته یا مقدار خیلی کمی آب دارد.
یکی دیگر از مسائلی دیگری که در بحران آب لحاظ نشده توسعهی شهرهای نزدیک ساحل است. در واقع توسعهای که باید نزدیک دریاها صورت میگرفت اتفاق نیافتاده است.»
کارشناس محیط زیست ادامه داد: «جمعیت قابل ملاحظهای نزدیک به هفده و نیم میلیون نفر در حاشیه استان تهران و البرز داریم؛ حدود بیست و یک میلیون نفر نیز جمعیت استانهای زاگرسی را تشکیل میدهد که بیشتر آنها داخل رشته کوهها زندگی میکنند؛ بنابراین قسمت قابل ملاحظهای از جمعیت نزدیک به بیش از هفتاد میلیون ایرانی دور از سواحل هستند.
این مسئله در حالی است که پنجاه سال پیش مهندسین مشاور ستیران گزارشی تهیه کردند، این گزارش میگوید که توسعه در سرزمینهای خشک داخل فلات ایران غیر منطقی است و بیش از پنجاه درصد جمعیت باید به سمت سواحل بروند.»
زارع درباره خسارتهای خشکسالی گفت: «اعداد مختلفی از خسارتهای سوانح طبیعی برآورد میشود. این سوانح در سالهایی که اتفاقهای خیلی خاصی نمیافتاد سالی حدود یک میلیارد دلار خسارت به صورت مستقیم و غیر مستقیم وارد میکند. در سالهایی که حوادث بزرگی مثل سیلاب فروردین ۹۸ رخ داد برآورد میشود که حدود هفت میلیارد دلار به کشورما خسارات بزرگ وارد شده است. درباره اینکه چقدر از اینها به مسئلهی آب و خشکسالی مربوط است باید گفت حدود ۷۰ درصد از آنها تحت بحرانهای مرتبط با آب و مسئلهی خشکسالی است.»
او در ادامه به راهکارهای حل معضل بحران آب اشاره کرد: «دولت اولین کاری که میتواند برای کنترل بحران آب انجام دهد آن است که ریسک جدید ایجاد نکند و موجب گسترش بحران نشود. برای مثال دولت میخواهد شهر و شهرکهای جدید بسازد، اولین مسئلهای که در اینباره باید جدی گرفته شود آب است. به این مسئله باید با اولویت بسیار زیاد پرداخته شود. متاسفانه در پروژههایی که به اسم خانهسازی انجام میشود کمتر میشنویم که اولویت مصرف آب برایشان مطرح باشد.»
زارع با بیان اینکه آیندهی تمام کشورهای خاورمیانه از جمله ایران در صورت ادامهی وضع موجود، تشدید بحران آب است، گفت: «همهی کشورهای خاورمیانه کم یا بیش این وضعیت را دارند. آنهایی که وضعیت اقتصادی بهتری دارند مثل کشورهای حاشیه خلیج فارس، میتوانند از طریق مالی و با آب شیرینکنها مشکلات آبی خود را حل کنند. نیمی از آب شیرینکنهای جهان در منطقه خلیج فارس است؛ این کشورها اگر یک قطره آب باران هم نداشته باشند آب دریا را میگیرند و شیرین میکنند البته محیط زیست را هم نابود میکنند.
آنها به دلیل آنکه از نظر ثروت مشکلی ندارند آب را به شهرهایشان میرسانند و حتی وسط بیابان را هم میتوانند سبز کنند؛ کما آنکه در قطر و عربستان و امارات هم این کار را کردند. آن کشورهایی که وسعت مالی خوبی ندارند و توانایی مانور مالی به آن شکل ندارند بیشتر گرفتار میشوند.»
این پژوهشگر در ادامه افزود: «بحران آب در دراز مدت وضعیت کشورهایی که از نظر اقتصادی مشکل دارند را بدتر و تیرهتر میکند. از ایران خودمان بگیر تا پاکستان و افغانستان و کشورهایی مثل عراق، سوریه، ترکیه و کشورهای منطقه دچار همین نوع گرفتاری خواهند بود. آن کشوری میتواند وضعیت خود را بهتر نگه دارد که در دراز مدت برنامههای منطقی و عقلانی را اجرا کند.
راه حلهایی که کشورهای حاشیه خلیجفارس اجرا میکنند برای همه قابل اجرا نیست علاوه بر این معلوم نیست که حتی برای خودشان آینده پایداری را بسازد. این نوع مداخلات زیستی که انجام میدهند منطقه را برای خود و همه تدریج آلودهتر کرده و گرفتاریها را بیشتر میکند.»