روزنامه اکونومیست فهرستی از برترین فیلمهای سال ۲۰۲۲ را با شرح مختصری از آنها منتشر کرده که خواندنِ آن خالی از لطف نیست.
به گزارش فرارو به نقل از فرادید، علاوه بر فیلمهای پرفروش هالیوود، فهرست بهترین فیلمهای امسال شامل فیلمهای فرانسوی، هندی، ایرلندی و سوئدی نیز است.
در اولین درام بلند شارلوت ولز که فیلمی احساسبرانگیز و خلاقانه از کار درآمده، یک دختر ۱۱ ساله اسکاتلندی (فرانکی کوریو) و پدر ۳۱ سالهاش (پل مسکال، ستاره «مردم عادی») حوالی دهه ۱۹۹۰ برای تعطیلات به استراحتگاهی قدیمی در ترکیه میروند.
هیچ بحران یا حتی سخنرانی صمیمانه و سنگینی وجود ندارد، اما خانم ولز فضایی بیحال و ناآرام ایجاد کرده و این حس شوم را به ذهن متبادر میکند که این آخرین تعطیلاتی است که این دو با هم میگذرانند.
مارتین مکدونا بعد از فیلمِ «سه بیلبورد خارج ازایبنگ، میزوری» که صاحبِ جوایز اسکار و بفتا شد، فیلمی پوچگرا در ژانرِ کمدیِ سیاهِ درباره دو رفیقِ قدیمیِ مست (کالین فارل و برندان گلیسِن) در روی یک جزیره روستایی در ایرلند در حوالی سال ۱۹۲۳ میسازد.
بعد از آنکه یکی از آنها به دیگری هشدار میدهد که اگر یککلمه دیگر با او حرف بزند، انگشتِ دستِ خودش را قطع میکند، دوستی آنها ناگهان پایان مییابد. این فیلم با فیلمنامه و بازیگران خوب درباره مهربانی، فناپذیری، ارزش هنر و لجبازیِ مضحکِ مردان در همهجاست.
تصور کنید که «ماتریکس» یکبار دیگر توسطِ میشل گوندری، کارگردانِ «درخشش ابدیِ یک ذهنِ پاک» بازسازی شده باشد، شما تا حدی از همان حسهای جاهطلبانه، پیشبینیناپذیر و کمدی-اکشنِ کونگفوییِ علمی-تخیلی برخوردار خواهید شد.
میشل یِو و کیهای کوآن صاحبانِ یک خشکشوییِ ساده هستند که باید واقعیت را از نابودی نجات بدهند. درست مثلِ بهترین فیلمِ ماروِلِ امسال یعنی «دکتر استرنج در دنیاهای چندگانه جنونآمیز»، که سروصدای زیادی به پا کرد، فیلمِ «همهچیز، همهجا، یکباره» بینِ واقعیتهای متعدد در حرکت است. بااینکه به وضوح بودجه ساختِ این فیلم از فیلمِ مارول کمتر بوده است، ایدهها و احساساتِ بزرگی دارد که کمخرج بودنِ فیلم را جبران میکند.
مستندهای بیشماری درباره سوپراستارهای راک ساخته شده، اما هیچکدامشان مانند مستند آرامشبخشِ ۱۴۰ دقیقهای برت مورگان درباره دیوید بُوی نیست که بسیاری از آلبومها، فیلمها و همکارانِ کلیدی سوژه خود را نادیده میگیرد و درعوض به بعدِ عاطفی و فلسفیِ شخصیتِ او میپردازد.
رویای ماه یک فیلمِ هیپنوتیزمکننده و توهمزاست که میگوید دیوید بوی احتمالاً یک مسافر زمان بوده، یک بیگانه یا یک جور فرشته؛ اما او قطعاً فردی باهوش، متفکر و صریح بوده است.
دو فیلمِ بزرگ پینوکیو امسال اکران شدند. بازسازیِ لایو-اکشن از کارتونِ کلاسیکِ دیزنی ضعیف، اما نسخه گیلرمو دل تورو یک مکاشفه بود. داستان او در ایتالیای فاشیست میگذرد و مانند فیلمهای اولیه او «ستون فقراتِ شیطان» و «هزارتوی پِن» با مرگ و تاریکی عجین است. اما این فیلم همچنین با آن آهنگهای هیجانانگیز، انیمیشن استاپموشن فوقالعاده و جیرجیرکِ فوقالعادهای با صدای ایوان مکگرگور، لذتبخش است.
این فیلم حماسی هندی به مخاطبان در سراسر جهان اثبات کرده است که فیلمهای هندی مانند هر چیزی که در هالیوود ساخته میشود، میتوانند مملو از اکشن، سرگرمی و اغراق باشند. این فیلم که در دهلی در زمانِ راجِ بریتانیا در دهه ۱۹۲۰ ساخته شده است، داستان دو انقلابیِ هندی است که به بهترین رفقای هم تبدیل میشوند، درحالیکه وفاداریِ حقیقیشان را از هم پنهان میکنند. رقص و صحنههای مبارزه به طرز باشکوهی مضحک هستند، اما با داستانی پیچیده درباره ازخودگذشتی و آزادی مواجه هستیم.
تعداد کمی از مردم فکر میکردند که یکی از بزرگترین و تحسینشدهترین فیلمهای سال ۲۰۲۲ یک دنباله باتأخیر، اما قشنگ برای فیلمِ ۳۶ ساله «نیرویِ دریایی آمریکا» باشد؛ و مشخص شد که «تاپگان: ماوریک» به همان سختیای طراحی و مونتاژ شده، که هر کدام از جتهای جنگنده که توسطِ پیت «ماوریک» میشل (با بازی تام کروز) و شاگردانِ دمدمیمزاجش به طرزی شگفتانگیز به پرواز در میآمدند، طراحی و مونتاژ شده بودند. این دنباله دلهرهآور و هیجانانگیز، تقریباً در میان تمامِ دنبالهها منحصربهفرد است، زیرا به سلفِ خود احترام میگذارد و درعینِحال نسخهای ارتقاءیافته از آن است.
مثلثِ غم دومین فیلمِ روبن اوستلوند است که برای دومین سالِ متوالی برنده نخل طلای جایزه کن شده است. مثلث غم حملهای طنز به ثروتمندان و آدمهای پرتوقع، از اینفلوئنسرهای رسانههای اجتماعی تا دلالانِ اسلحه است.
نخستین نیمۀ فیلم روی عرشه یک کروزِ مجلل میگذرد که مهمانان ابرثروتمند از کارکنان حمایت میکنند، بعد از غرق شدنِ کشتی، نیمه دوم در یک جزیره متروک میگذرد که پول در آن هیچ ارزشی ندارد. عصبانیت آقای اوستلوند از بیعدالتیِ جامعه خندهدار و هیجانانگیز است.
کارتونِ پیکسار درباره دختری ۱۳ ساله است که هر زمان غمگین است تبدیل به یک پاندای بزرگِ قرمزرنگ میشود. قرمز شدن از همه نظر یک داستانِ تازه است. قهرمان این فیلم یک شخصیتِ چینی-کاناداییِ درسخوان است، این فیلم درباره بلوغ و عادت ماهیانه است و روایت آن بر روی قهرمانانِ شریف و شرورانِ نفرتانگیز تمرکز ندارد بلکه بینِ والدینِ عاشق و فرزندانشان میگذرد. همه اینها به کنار، این فیلم یکی از سرزندهترین و سرگرمکنندهترین فیلمهای پیکسار است.