مصطفی داننده در عصر ایران نوشت: تناقض در کلام و رفتار مسئولان یکی از مهمترین دغدغههای جوانان امروز ایران است. تناقضهایی که مثل واگنهای خط ۲ مترو تهران از جلوی چشمان مردم رد میشود و برای آنها سوالهای زیادی ایجاد میکند که چرا این آری و آن نه؟
یکی از بهترین نمونهها موتور سواری زنان است. نکتهای که فرمانده پیشین پلیس راه هم به آن اشاره کرده است.
علیرضا اسماعیلی میگوید: «این مورد متناقضی است که در کشور ما زنان میتوانند ترک موتورسیکلت بنشنینند، اما نمیتوانند راننده آن باشند. این یک کجسلیقگی بوده که باید اصلاح شود. موتورسواری حقی است که بسیاری از زنان که به آن علاقمند بودهاند از آن محروم شدهاند».
خیلی سوال مهم و البته واضحی است. مسئولانی که رای به ممنوعیت موتور سواری زنان دادهاند، لطف کنند و بگویند چه فرقی بین زن ترک نشین و زن راننده موتور وجود دارد؟ اصلا چرا موتور سواری زنان ممنوع است؟
از این مدل تناقضها بسیار است. مثلا دختران و پسران میتوانند باهم به سینما، رستوران و کلاس بروند، اما نمیتوانند در سلف غذاخوری دانشگاه کنار هم بنشینند. شاید جنس صندلیهای مکانهای مختلف با هم فرق میکند که شاهد چنین حکمهای مختلفی هستیم.
ورزشگاه رفتن بانوان هم دقیقا روایت گر تناقضی بزرگ بود. زنانی که در جامعه حضور دارند و حتی برخی از آنها برای رسیدن به محل کار خود مجبور هستند ساعت ۵ صبح از خانه بیرون بزنند، حق نداشتند به ورزشگاه بروند! البته خوشبختانه در این یک زمینه فیفا به میدان آمد و فدراسیون فوتبال را مجبور کرد که راه را برای ورود زنان ایرانی به استادیومها باز کند. البته الان درهای ورزشگاهها به روی همه بستهاست و مردان و زنان در این مورد درد مشترکی دارند.
این تناقض را در راهپیمایی و انتخابات هم میتوانید ببیند. دخترانی که در روزهای عادی به آنها چپ چپ نگاه میشود و نیاز به ارشاد دارند، در این روزها مورد استقبال قرار میگیرند و گزارشگران تلویزیون برای مصاحبه با آنها سرودست میشکنند و هرکسی بتواند با فرد بیحجابتری مصاحبه بگیرد، موفقتر است و بیشتر دیده میشود.
این رفتار را حتی در فرنگ رفتن جوانها هم قابل مشاهده است. فرزندان مسئولان کشور در هر دو جناح به راحتی برای درس خواندن و البته زندگی کردن راهی آمریکا، اروپا و کانادا میشوند، اما وقتی فرزندان مردم عادی چنین تصمیمی میگیرند همان مسئولان شروع به نصیحت میکنند و جوانان را دعوت میکنند ایران را بسازند. شاید بعد از این نصیحت، گوشی را بر میدارند و با بچههایشان از طریق تماس تصویری حرف میزنند و جویای احوالشان میشوند.
تناقض را حتی میشود در حضور در شبکههای اجتماعی دید. مدام و هر روز در مورد مضرات شبکههای اجتماعی حرف میزنند و به مردم میگویند از این شبکهها استفاده نکنید، اما خودشان تقریبا در همه شبکههای اجتماعی فیلتر شده حضور دارند. سری به توئیتر بزنید تا متوجه این معنا شوید.
بله، اعتراض جوانان به همین تناقضهای بزرگ و کوچک است. بیعدالتی و تبعیض بسیار آزار دهنده است. آدمی فقر و مشکلات اقتصادی را تحمل میکند، اما تبعیض را نه.
انسان دچار تبعیض و تناقض همیشه حس شکست و شکایت دارد. شکایت از ظلمی که به او شده است و اگر این ظلم نبود او هم مانند دیگران زندگی خوبی داشت.
انسانی که از تبعیض رنج می برد نمی تواند استعدادهای بالقوۀ خود را به فعل برساند و ارتباط سالمی با دیگران داشته و نهایتاً در سرنوشت جامعۀ خویش نقشی سازنده بهعهده گیرد.
درد تبعیض امروز مهمترین مشکل ماست و تا این درد درمان نشود، نمیشود امید داشت که حال جامعه بهتر شود.
شمایی که فرق بین ترک نشین و راننده رو نمیفهمین حتما فرق میزبان با مهمان رو هم نمیفهمید چون هر دو ادمند و تو یه خونه اند و مثل هم نشستند و میخورند!
برای همین است که قانون رو باید متخصص وضع کند که در موارد اینچنین نزدیک به متشابه،دچار اشتباه یکسان بودن و تساوی نگردد،
اما اشاره ای به دلایل این قانون
۱_ فراموش نکنید که قوانین بر اساس جمهوری اسلامی هست،بنابرین،نباید زه قوانین خارج نگاه کرد پس باید دید از نظر اسلامی این کار چگونه است ،از نظر اسلامی چون زن باید محجبه باشد قطعا با موتور سواری مجبور به کنار کذاشتن چادر میشود و سخت است که ذهم به چادرش حواسش باشه هم به رانندگی، ویا بهتره بگیم غیرممکن اصلا،بعد بیشتر موتور سواران کلاه نمیذاذند و زنان هم همینطور خواهند شد و این به این معنی است که حتی حفظ روسری یا مقنعه هم براشون سخته!
۲_میدانیم که موقع تصادف موتور سوار امکان کنار رفتن لباس و نمایان شدن هر قسمت از بدن ممکنه اتفاق بیوفته،حاا خودتون فکر کنید این برای زنان چقدر زشت است؟،از این گذشته با زمین خوردن و خاکی شدن ،نه خونالود شدن! خود زن چقدر سرافکنده میشه؟
ممکن است بگویند خیلی از زنها چون نمیتونن اتومیبیل تهیه ببینن و پولشون نمیرسه ،محبورن از موتور استفاده کنند ،اینحا باز میگوییم اینجا جمهوری اسلامی است،و طبق قانون وظیفه مرد است که مخارج زن را بر عهده بگیرد ،بنابرین هیچ حرج یا اجباری بر زن نیست که خود را به سختی بندازد،و اگر مردی نبود،وظیفه دولت است که مخارجش رو تامین کند،اصلا میتواند وسایل حمل و نقل مخصوص بانوان ایجاد کند،لابد میپرسن کجا بداد اینها میرسند با اوضاعی که میبینم از وضعیت معیشت مردم،میگوییم قبول،است ولی یا باید دنبال وضع قانون جهت موظف نموندن دولت به رسیدگی شوند،ویا عنوان جنهوری اسلامی را بردارند،و یا تن به این خفت و ذلت بدهند
۳_موتور سواری تز امجا که مستقیما با قدرت و توانمندی بدنی در ارتباط است فطعا در کنترل زنان در مواقع خطرناک و زمین خوردن تاثیر گذار است،و یک زن هرگز نمیتواند مثل مرد موتور را در مواقع سخت کنترل کند