افرادی که دکتر فرهود پدر علم ژنتیک را رباییده بودند هدفشان از این جرم را انتقام شخصی بیان کردند.
به گزارش مهر، میگفت: «قرار بود دکتر واسطه خیر باشد، اما سبب مشکلات من شد» گفتم: «یعنی دکتر عمداً برای تو بد خواست؟» با سر تاکید کرد: «بله؛ چرا دکتر باید زنی را برای ازدواج به من معرفی کند که چند وقت بعد از ازدواج دادخواست طلاق بدهد و مهریه اش را به اجرا بگذارد؟ دکتر نمیدانست این زن، زن حسابی نیست؟»
نفر اصلی که نقشه دزدیده شدن دکتر فرهود را کشیده است از دو دوست خود میخواهد که او را در رسیدن به اهداف شومش یاری کنند؛ اما وقتی از او سوال میشود که چرا خودتان را مأموران امنیتی معرفی کردید میگوید: «من فقط از دوستان خواستم تا کمکم کنند، اما نگفتم که خودمان را مأمور معرفی کنیم، من اصلاً در جریان نیستم»
نفر اصلی به نوعی صحبت میکند که از هیچ چیزی خبر ندارد و فقط پیشنهاد دزدیدن را داده است، هیچ چیزی از شیوه رباییدن دکتر فرهود نمیگوید، اما خیلی دوست دارد در مورد زندگی خصوصی اش صحبت کند.
میگوید: «من داشتم کارم را میکردم، مجرد بودم، دکتر فرهود گیر داد ازدواج کن، اما زنی که به من معرفی کرد آدم پلیدی بود، او بیچاره ام کرد، هرچه درآمد و پس انداز داشتم را توقیف کرد؛ من که راننده شرکت دکتر فرهود بودم حتی کارم را از دست دادم، میفهمید به خاک سیاه نشستن یعنی چه؟»
از او عبور میکنم و به سراغ همدستانش میروم، از آنها میخواهم که از شیوه ربایش دکتر فرهود بگویند، سرش را تکان میدهد و اظهار تأسف میکند، فردی که راننده بود میگوید: «من راننده ام، ۴۵ سال دارم، نمیدانم چه شد که خیال خام شدم، فکر کردم خانه گیرم میآید یا حداقل پول زیادی بهم میدهند، اما نه پول گیرم آمد نه خانه؛ سابقه دار هم شدم!»
سرهنگ علی ولیپور گودرزی رئیس پلیس آگاهی میگوید: «این افراد از ناآرامیهای حاکم بر جامعه سوءاستفاده کردند و با اطلاعاتی که از زندگی خصوصی دکتر فرهود داشتند به سراغ او میروند و در ابتدا خودشان را مأموران امنیتی معرفی میکنند و میگویند باید دکتر همراه آنها برود و توضیحاتی را بدهد.
اما وقتی دکتر فرهود زیر بار اتهاماتی که آن مأمور نماها به او زده اند نمیرود، او را از مرزن آباد به شهرستان نور منتقل میکنند تا او را بترسانند و بگوید که پرونده ات سنگینتر شده است؛ در نهایت این آدم ربایان نیت شوم خود را بیان میکنند و میخواهند تا دکتر فرهود برای آنها آپارتمان بخروقتی میبینند این کار شدنی نیست، از دکتر طلب ۸ میلیارد تومان پول میکنند و هنگامی که متوجه میشوند مدارک کافی برای اخذ پول از بانک همراه دکتر نیست از او فیلم و دست نوشته میگیرند تا دکتر حتماً پول را به آنها بدهد. دکتر هم که در شرایط جسمانی مناسبی قرار نداشته و میخواسته هرچه سریعتر به منزل برگردد راضی به امضا کردن کاغذها میشود.
اما در نهایت با تلاش و همکاری مأموران و کارآگاهان پلیس آگاهی آدم ربایان شناسایی و دستگیر میشوند.»
بله دکتر چون ترسیده بوده و فکر می کرده این ها مامور واقعی هستند آن حرف ها را زده