دلتنگی و تحمل دوری از فرزندی که حضانتش با والد دیگر است، برای مدتی طبیعی است، اما دلبستگی ناسالم به فرزند، بعد از طلاق، میتواند خطر مشکلات روحی و روانی جدی را به همراه داشته باشد. از این رو، در این مقاله به بررسی روشهایی میپردازیم که دوری فرزند را تحمل پذیرتر میکند.
به گزارش ایرنا، با افزایش نرخ طلاق در بسیاری از کشورها، هرساله میلیونها کودک در سراسر جهان با اختلالات ارتباطی خانوادگی مواجه میشوند. تجربه این شرایط احتمالاً اثرات روحی کوتاهمدت و بلندمدت قابلتوجهی را برای کودکان به همراه خواهد داشت، اما طلاق نهتنها برای کودکان بلکه برای والدی که باید دوری فرزندش باید تحمل کند، آسیبزا است.
ازیکطرف، دلتنگی و از طرف دیگر، سلب شدن حوزه اختیارات به این شرایط سخت دامن میزند. نگرانی برای آینده فرزند نیز مزید بر علت میشود و ممکن است والد را دچار عذاب وجدان مزمن کند؛ در چنین شرایطی چطور باید با دوری فرزند کنار آمد؟
دکتر محبوبه قاسمی، مشاور و روانشناس خانواده و کودک و نوجوان درپاسخ میگوید: «مسلماً تحمل دوری از فرزند برای هر پدر و مادری بهخصوص مادرها که اغلب احساسیتر هستند، سخت است، اما والدی که قرار است از فرزندش جدا زندگی کند برای آنکه دچار مشکلات روحی و روانی نشود باید احساس گناه را از خودش دور کند؛ مادری که دائماً دچار احساس گناه است و خودش را با این قبیل جملات سرزنش میکند که "ایکاش تحمل میکردم، با طلاق بچهام بیچاره شد و... "چنین مادری هیچوقت نمیتواند با دوری فرزندش کنار بیایید؛ در حالی که هر کسی حق زندگی دارد و شما به جای سرزنش خودتان باید کاری کنید تا فرزندتان به این پذیرش برسد که طلاق شما برای آرامش او لازم بوده است.»
قاسمی در خصوص زمانهای خاص برای ملاقات با فرزند توصیه میکند: «سعی کنید بهترین لحظات را هم برای خودتان و هم برای فرزندتان بسازید. برخی در زمان خاص ملاقات با فرزند سعی میکنند با باج دادن هر کاری برای فرزندشان انجام دهند تا او را خوشحال کنند درحالیکه شما باید کاری کنید که هم برای خودتان و هم برای فرزندتان حس و حال خوبی ایجاد کنید.»
قاسمی میگوید برای آنکه کودک بعد از طلاق والدین آسیب نبیند، بهترین کار این است که یک رابطه خوب با او ایجاد شود: «رابطه خوب به این معنا نیست که پدر یا مادر همیشه و تمام مدت کنار فرزندش قرار بگیرد بلکه بهترین کار این است که والد در زمان حضور کنار فرزندش، با برقراری ارتباط سالم و دوستانه، کیفیت رابطه را بالا ببرد تا فرزند احساس کند که شما همیشه در کنار او خواهید بود.»
شما به عنوان والد ممکن است نگران آینده و سرنوشت فرزندتان باشید. واقعیت این است که این نگرانی برای تمام والدین وجود دارد، اما کسانی که جدا شدهاند به دلیل برچسبهایی که بچههای طلاق را تهدید میکند، این نگرانی را بیشتر تجربه میکنند. همچنین تحقیقات نشان میدهد که اغلب کودکان پس از طلاق والدینشان، پیامدهای کوتاهمدت منفی مثل احساس تنهایی، افت تحصیلی، انزوا، افسردگی و خودپنداری منفی را تجربه میکنند که این مسئله ممکن است نگرانی والد را چند برابر بیشتر کند، اما برای مدیریت این شرایط قاسمی معتقد است: «باید زندگی فرزند را به یک هدفی گره زد؛ مثلاً فرزند شما اگر به درس، موسیقی، ورزش و... علاقهمند است باید او را به سمت هدفش تشویق و هدایت کرد. همچنین برقراری تماس تلفنی و بهخصوص تماس تصویری منظم یکی از بهترین راهها برای برقراری حفظ ارتباط ایدهآل است، زیرا ارتباط چشمی با فرزند کمک میکند تا او احساس کند که شما کنارش هستید.»
این روانشناس خانواده تأکید میکند: «والد باید به فرزندش این اطمینان را بدهد که همیشه پشت او خواهد بود؛ درواقع والد باید این جمله را به فرزندش یادآوری کند که هر زمان و هرجایی که با مشکلی روبرو شد، میتواند روی کمک او حساب کند.»
قاسمی میگوید واقعیت این است که وجود دو والد برای یک فرزند الزامی نیست: «اگر ما یک والد داشته باشیم که آن والد مسئول، پذیرا و شنونده باشد و درعینحال کودک را درک کند، آن والد برای فرزند کافی است؛ حتی گاهی وجود مادربزرگ یا پدربزرگ میتواند برای فرزند کافی باشد.»
والدینی که مجبور شدهاند دوری از فرزندشان را تحمل کنند، روان درمانی میتواند بسیار مؤثر باشد: «گاهی اوقات، دوری از فرزند پس از طلاق کارکرد فرد را در رسیدگی به زندگی مختل میکند که در چنین شرایطی وضعیت سلامت روان فرد تهدید و موجب بیماریهایی همچون افسردگی، اضطراب و خشم میشود؛ در این زمان، مراجعه به روانشناس ضروری است و حتی گاهی لام میشود از روانپزشک نیز کمک گرفته شود.»
گاهی بعد از طلاق، پدر یا مادری که حضانت فرزند را بر عهده دارد، تصور میکند باید هم نقش مادر را برای فرزندش ایفا کند و هم پدر؛ به همین خاطر، خودش را وقف فرزندش میکند، در سختترین شرایط سعی میکند خواستههای فرزندش را در اولویت قرار دهد، برای مراقبت از فرزندش فشار زیادی را به خودش وارد میکند و...؛ دکتر قاسمی دراینباره میگوید: «والد باید برای فرزندش یک مادر یا پدر کافی باشد نه کامل. والد کامل بودن، توقع و انتظارات فرزند را بالا میبرد و در مقابل این باعث میشود تا فرزند بهمرور احساس بیارزشی کند.»
قاسمی میگوید والد برای مقابله با مشکلات روحی فرزندش بعد از طلاق، در ابتدا باید روی حال روحی خودش کار کند: «یک والد نمیتواند همه کاری برای فرزندش انجام دهد، اما حال خودش خوب نباشد؛ بنابراین والد باید برای حال روحی خود تلاش کند تا بتواند برای حال فرزندش هم تلاش کند.»
فرزندان طلاق معمولاً احساس بیارزشی میکنند و حتی گاهی خودشان را مقصر طلاق والدینشان میدانند، به همین دلیل ممکن است دچار اختلالات خلقی شوند؛ قاسمی دراینباره توضیح میدهد: «در چنین شرایطی فرزند برای ابراز ناراحتیهای خود نیاز به یک شنونده دارد که پدر و مادر لازم است یکجاهایی شنونده باشند. همچنین لازم است در این شرایط والدین به رفتارهای مثبت فرزندشان بازخورد مثبت نشان دهند تا فرزند احساس بیارزشی و احساس گناه نکند.»
این روانشناس خانواده در پایان میگوید: «اگر باوجود رعایت نکات گفتهشده، احساس کردید فرزندتان دچار مشکلات روحی و خلقی شده حتماً به روانشناس کودک و نوجوان مراجعه کنید تا فرزند با در میان گذاشتن احساسات و دریافت راهکارها بتواند با مشکلات روحی خود مقابله کند.»