روزنامه شرق نوشت: مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال ایران شد. این خبری است که حالا رسمی شده، وگرنه اتفاق غیرمنتظرهای نیست. درست از همان روزی که رئیس سابق برای ثبتنام در انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال به میان آمد، مشخص بود که میتواند با اختلاف، تمامی رقبای احتمالی خود را از پیشرو بردارد. چنین هم شد؛ او حتی نگذاشت سرنوشت انتخاب رئیس جدید به دور دوم کشیده شود، چون در همان دور نخست با کسب ۵۱ رأی، بهعنوان رئیس بعدی فدراسیون فوتبال انتخاب شد تا از حالا به مدت دو سال دیگر، زمام امور را به دست بگیرد.
اینکه مشخص بود مهدی تاج رئیس فدراسیون فوتبال ایران میشود، ارتباطی با سبک و سابقه مدیریتیاش نداشت بلکه بیشتر بهواسطه دلگرمی به جریان و احتمالا نهادی بیرونی بود که پشتسر او ایستاد تا دوباره روی صندلی ریاست بنشیند. مهدی تاج پیش از این قریب به ۱۴ سال در فوتبال ایران مدیریت کرده بود، ولی کمتر کسی است که خاطرات خوشی از دوران مدیریتی تاج بر فوتبال ایران در ذهنش باقی مانده باشد. او هرچه سِمتش بالاتر رفت، داستانهای عجیبتری را هم رقم زد. شاید برای بحران مدیریتی او همان تکداستان انتخاب سرمربی بلژیکی برای فوتبال ایران که تبدیل به «ویلموتسگیت» شد، کفایت کند.
تاج بهواسطه درخواست غرامت سنگین مربیای که خودش او را «نجیب» خوانده بود، چنان تحت فشار قرار گرفت که مجبور شد «قلبش» را بهانه کند و عطای کار در فدراسیون فوتبال را به لقایش ببخشد. پرونده ویلموتس سنگینتر از چیزی بود که بشود بهراحتی از کنارش گذشت. تعدادی از نمایندههای مجلس در کنار یکی، دو نهاد نظارتی دیگر، وارد گود شده و خیلی سریع خبر دادند قرار است «بهزودی» به این پرونده و فساد احتمالی رخداده در آن رسیدگی کنند؛ زهی خیال باطل! آنها نهتنها موفق به چنین امری نشدند بلکه حتی زمانی که اسم مهدی تاج بهعنوان یکی از هشت متهم اصلی ویلموتسگیت به دادسرا رفت هم کاری از پیش نبردند.
مهدی تاج هم ترجیح داد وارد چالش نشود؛ احتمالا با توصیه همانهایی که دوباره پشتش ایستادند تا ریاست فدراسیون را بر عهده بگیرد. او از این گفت که در تعامل کامل با وزارت ورزش و نمایندگان مجلس است و هرچه قانون بگوید، اجرا میکند. یقینا خوب میدانست آیندهاش در سکوت است. تاج منت همین سکوتکردن را هم بر گردن فوتبالیها گذاشت و گفت حیا به خرج داده که از زمان رفت و برگشتش به فدراسیون فوتبال حرفی درباره ویلموتس نزده است. حرف هم که زد، از خوبیهای خودش و قرارداد بینظیری که با ویلموتس بسته بود، گفت!
درنهایت، شخصی که با حالتی ناتوان حاصل از یک قلب رنجور و قراردادی بد از فدراسیون فوتبال رفته بود، شجاع و طلبکارانه برگشت. این بار نه سپر بلکه شمشیر به دست گرفت و به منتقدانش تاخت. باورش سخت بود که این همان مهدی تاجی است که پیشتر گردنش را از مو باریکتر جلوه داده بود. دقیقا از همان لحن و اعتمادبهنفسی که پیدا کرده بود، میشد حدس زد که او رئیس بعدی فدراسیون فوتبال است. این اعتمادبهنفس حتی تعدادی از نمایندگان مجلس را هم ترساند؛ از پژمانفر و احمدیبیغش گرفته تا احمد راستینه و قاضیزادههاشمی؛ همانهایی که رئیس قبلی فدراسیون فوتبال را با گزارشهای تند و انتقادی به زمین زدند، حس کردند میتوانند مانع از ورود مهدی تاج شوند. اینبار هم زهی خیال باطل! پشت مهدی تاج گرمتر از چیزی بود که نمایندههای مجلس رؤیای پیروزی بر او را داشته باشند.
تاج حتی از آخرین کودتای رخداده در فدراسیون فوتبال هم جان سالم به در برد. شبهکودتایی که بامداد روز گذشته رقم خورد به این امید که انتخابات فدراسیون فوتبال به تعویق بیفتد، ولی این اقدام هم دو، سه ساعت بیشتر دوام نیاورد و چند ساعت بعد، حوالی ساعت ۱۱:۰۰ ظهر، مشخص شد مهدی تاج به تخت ریاست بر فدراسیون فوتبال رسیده است. تاج حالا نه نگران قرارداد ویلموتس است و نه حتی به خاطر دارد که ضربان قلبش گاهی ناهماهنگ میزند. او با توصیه از ریاست رفت و با توصیه به ریاست برگشت و بعید است اتفاقی هرچند درشت هم میتوانست سدی در برابر مسیر او باشد.
مهدی تاج حالا دوباره به تخت برگشته و همراهان همیشگیاش را هم دارد. او خموچم کار را آموخته و بعید است در آیندهای نهچندان دور هم کسی توانایی زیر سؤال بردن فعالیتهای مدیریتیاش در فدراسیون فوتبال را داشته باشد. مردی که حتی اسمش در پرونده مشکوک فولاد مبارکه مطرح شده است و از فریاد آنهایی که چنین موردی را داد میزنند، هراسی ندارد و با لبخند از کنارشان عبور میکند.
حالا اینکه انتخاب مهدی تاج تبریک دارد یا تسلیت، دیگر یک موضوع فرعی است. تاج حاصل یک جریان فکری است که مدتهاست برای فدراسیون فوتبال تصمیمگیری میکند؛ جریانی قوی که حتی شمشیر انتقاد نمایندگان مجلس هم برشی علیه آن ندارد.