با اجرای طرح جدید عرضه نان که بر اساس آن خرید نان فقط با کارت بانکی امکانپذیر است، برخی از مهاجران افغانستانی که بهصورت غیرقانونی در ایران هستند، یا در این مدت با قطع خدمات بانکی مواجه بودهاند، برای خرید نان دچار مشکل و مجبور به قرض کارت بانکی از دوست، کارفرما یا حتی صاحبخانه خود برای خرید نان هستند.
به گزارش شرق، مدتی است که گزارشهایی از محدودیتهای بانکی برای اتباع خارجی در ایران منتشر میشود. بهویژه کاربران افغان در شبکههای اجتماعی تجربیات خود را در این زمینه بیان میکنند. برخی میگویند کارت بانکی آنها مسدود شده، برای عدهای خدمات آنلاین بانکی محدود شده و برخی حتی از سوی بانک احضار شده، موجودی حساب خود را بهصورت نقد دریافت کرده و مجبور شدهاند حساب خود را ببندند.
اما این وضعیت همزمان شده با طرح جدید عرضه نان در کشور که براساس آن خرید نان فقط با کارت بانکی امکانپذیر است. در اصل دولت در ادامه طرحهای موسوم به «مردمیسازی یارانهها» که با حذف ارز دولتی و جهش قیمت کالاهای اساسی شروع شد، قصد دارد یارانه را از گندم حذف و به آرد نانواییها تخصیص دهد؛ بنابراین در این طرح ابتدا کارتخوانهای هوشمند در نانواییها نصب و بعد قیمت گندم و آرد برای نانوایانی که تحت پوشش زیرساخت فروش مکانیزه نان قرار گرفتند، افزایش پیدا میکند و درنهایت با بررسی زیرساخت هوشمند نصبشده در نانواییها، یارانه به حساب نانوا واریز میشود.
در این شرایط، گزارشها حاکی از این است که برخی خانوادههای افغان که بهصورت غیرقانونی در ایران هستند یا در این مدت با قطع خدمات بانکی مواجه بودهاند، برای خرید نان دچار مشکل هستند؛ برای مثال یک کارفرما در اصفهان که با چند کارگر افغان کار میکند، میگوید: کارت بانکی همه کارگران افغان در شرکت ما دچار مشکل شده و ما هم بعد از محدودشدن فروش نان بهصورت نقدی برای این کارگران کارت هدیه تهیه کردیم تا این افراد بتوانند از نانوایی نان بخرند.
هر چندوقت یک بار هم کارت هدیه را شارژ میکنیم. فکر میکنیم این بهترین راه بود تا این افراد هر روز مجبور نباشند از کسی برای خرید نان کمک بگیرند. اما خب همه افغانها این شانس را نداشتند که این کمک را دریافت کنند.
سعید، کارگری ۳۰ساله و مجرد است که سالهاست در ایران کار میکند؛ البته به شکل غیرقانونی و میگوید، چون مجرد است، شانسی برای اقامت قانونی در ایران ندارد و نداشتن کارت بانکی برای او هم مشکلاتی ایجاد کرده است: «اگر نانوایی کارت بانکی بخواد از دوستام کارت قرض میگیرم و بعد پولشو به اونا میدم. اما مشکل فقط نون نیست. ما همیشه مجبوریم پول زیادی را با خودمان حمل کنیم که خطرناکه. البته بعضیا هم صاحبکارشون به نام خودشون کارت میگیره و میده به اونا که استفاده کنن».
البته این معضل فقط مربوط به مهاجران غیرقانونی نیست و آنطورکه سعید میگوید، دوستانش که بهصورت قانونی در ایران هستند هم بعد از مسدودشدن کارتهای بانکیشان دچار مشکل هستند. این افراد هم بیشتر مجبور به قرضگرفتن کارت بانکی از کارفرماهایشان هستند. وحید کارگر افغان دیگری است که البته بهطور قانونی در ایران زندگی میکند، اما او هم از مهاجرانی قانونی است که اخیرا کارت بانکیشان مسدود شده و با مشکلات مختلف دستوپنجه نرم میکند: «هرجا میرم جواب درستی نمیدن که چرا کارت ما قطع شده.
من برای خرید نان از کارت بانکی صاحبکارم استفاده میکردم، اما حالا حساب او هم بسته شده و مجبور شدم کارت بانکی صاحبخانهام را قرض بگیرم».
او همچنین به دشواریها و خطرات حمل پول نقد اشاره میکند و میگوید: «هرجا میری خرید میگویند کارت بده و پول نقد نمیگیرن. برای خیلی از کارها هم باید کارتبهکارت یا پرداخت اینترنتی کنی. فعلا رفتیم برای کارت ثبتنام کردیم، اما گفتن شهریور دوباره بیاید».
برای اطلاع از جزئیات بیشتر این ماجرا، به سراغ پیمان حقیقتطلب، عضو انجمن دیاران که در حوزه مهاجرت فعال است، رفتیم و او میگوید که قطع خدمات بانکی مهاجران سالهاست که به معضلی برای آنها تبدیل شده: بار اول نیست که قطع خدمات بانکی مهاجران افغان اتفاق افتاده و در سالهای اخیر، مهاجران بارها با این مشکل مواجه شدها ند.
مثلا بهمن سال ۱۳۹۶ هم کارتهای بانکی مهاجران افغان مسدود و اعلام شد مهاجرانی که کارت آمایش دارند، نمیتوانند کارت بانکی داشته باشند و این خدمات فقط به مهاجران دارای گذرنامه اختصاص پیدا میکند. در آن مقطع ریشه مشکل، قوانین پولشویی بود که از سال ۱۳۸۱ مصوب شده بود، اما اجرا نمیشد.
براساس این قانون، پناهندهها، یعنی کسانی که کارت آمایش دارند و درحالحاضر جمعیت آنها حدود ۸۰۰ هزار نفر است، نباید خدمات الکترونیکی بانکی دریافت کنند؛ بنابراین در گذشته علت قطع خدمات بانکی برای مهاجران، قانون پولشویی اعلام میشد، اما طبق گفتههای حقیقتطلب، مهرماه سال ۱۳۹۸ قوانین پولشویی اصلاح شدند و قرار شد یک آییننامه درباره تخصیص کارت بانکی، ارائه خدمات الکترونیک بانکی و... نوشته شود. قرار بود وزارت کشور، وزارت اطلاعات و بانک مرکزی، این آییننامه اجرائی را در سه ماه بنویسند که البته هنوز هم نوشته نشده است.
او البته به این نکته اشاره میکند که افغانهای سرمایهدار مزیتهایی دارند: بانکها هم وحدت رویه ندارند؛ چراکه طبق قانون، مهاجران دارای کارت آمایش نباید کارت بانکی بگیرند، اما چون مدت حضور آنها در ایران زیاد و بعضی از آنها سرمایهدار هستند، خیلی از بانکها استثنا قائل میشوند و تا زمانی که بانک مرکزی به آنها فشار نیاورد، آنها خدمات خود را ارائه میدهند، اما بههرحال در مقاطع مختلف این مسدودی کارت یا قطعی خدمات الکترونیک اتفاق افتاده و حتی در زمان کرونا هم شاهد این ماجرا بودیم. درنهایت آخر سال ۱۳۹۹ بانک مرکزی بخشنامهای ارائه کرد که براساس آن بهطور موقت، مهاجران دارای کارت آمایشی، کارت بانکی با سقف برداشت روزانه ۱.۵ میلیون تومان دریافت کنند.
اما درحالحاضر بیش از دو ماه از مسدودی کارت بانکی مهاجران میگذرد، درحالیکه دلیل مشخصی برای آن مطرح نشده و حتی بانک مرکزی اعلام کرده کارت بانکی مهاجران قطع نیست.
این عضو انجمن دیاران با اشاره به اعتراضات مطرحشده به صحبتهای مسئولان بانک مرکزی، میگوید در مقاطع قبلی قطعی کارت بانکی مهاجران موقت و نهایتا دو هفته بود، اما الان خیلی طولانی شده است. او به موقعیت پیچیده و عجیب ناشی از قطعی کارت بانکی هم اشاره میکند: با قطع کارت بانکی، زندگی روزمره مهاجران مختل میشود و آنها در موقعیتهای عجیبوغریبی قرار میگیرند.
البته این وضعیت فقط مربوط به مهاجران افغان نیست، اما چون تعداد افغانستانیها در ایران زیاد است، مشکلات آنها بیشتر مطرح میشود؛ برای مثال در این مدت حتی مهاجر فرانسوی هم در ایران دچار مشکل و زندگی او در پی قطع کارت بانکی مختل شده است. همچنین برخی دانشجویان بینالمللی در دانشگاه تهران حضور دارند که خوابگاه آنها از سایر دانشجویان جداست؛ بنابراین ارتباطات آنها با ایرانیها کم است و نمیتوانند از آنها کارت بانکی قرض بگیرند. زندگی این افراد بیش از سایرین مختل شده و بهطورکلی نمیتوانند خرید کنند.
به گفته حقیقتطلب، وجه دیگر اهمیت این ماجرا برای مهاجران افغان این است که همه آنها تازهوارد نیستند بلکه نسل دوم و سوم مهاجران افغان درحالحاضر در ایران دارای کسبوکار و بازار و حتی کسب و کار اینترنتی و بنابراین وابسته به حسابهای بانکی خود هستند. در این شرایط همه کارهای مهاجران مختل میشود که ناتوانی در خرید نان تراژدیکترین بخش ماجراست.
البته او تأکید میکند که ایران نان را از کسی دریغ نکره و اینکه بگوییم بهخاطر افغانستانیبودن به کسی نان ندادند، بهطور سیستماتیک وجود خارجی ندارد. مشکل، قطعی کارت بانکی است و ناتوانی در خرید نان، مشکل ثانویه است. البته این ماجرا هم مربوط به مهاجران قانونی است که جمعیت آنها یکمیلیونو ۶۰۰ تا یکمیلیونو ۷۰۰ هزار نفر است، اما حدود دومیلیون تا دومیلیونو ۵۰۰ هزار افغان هم در کشور حضور دارند که اکثرا در طرح سرشماری خرداد و تیر وزارت کشور شرکت کردند.
این افراد فقط برگه سرشماری دارند که تنها خاصیت آن جلوگیری از رد مرز مهاجران است و تا مهرماه هم بیشتر اعتبار ندارد. این برگه ضامن هیچ خدمت دیگری نیست و این افراد بهطورکلی نمیتوانند کارت بانکی داشته باشند و با آن نان بخرند بلکه باید کارت بانکی همشهریهای قانونی یا ایرانیها را قرض بگیرد که مورد اول الان دچار مشکل است. حدود ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر افغان هم در ایران هیچ مدرکی ندارند.
این عضو انجمن دیاران همچنین از رونق بازار کارت بانکی اجارهای ایرانیها در این شرایط خبر میدهد و میگوید: وضعیت پیشآمده باعث شده برخی از ایرانیها که در بیشتر بانکها کارت بانکی دارند، بهویژه در مناطق جنوب تهران که افغاننشین است، کارتهای خود را به افغانستانیها اجاره دهند.
مثلا سه سال پیش فردی بود که کارت بانکی خود را ماهانه ۱۰۰ هزار تومان اجاره میداد. اما تراکنشها تحت نظر صاحب حساب است و این خطر وجود دارد که صاحب کارت پولهای کلان را بدزدد و فرد افغان هم در این شرایط نمیتواند کاری انجام دهد؛ بنابراین خیلی از قوانین پولشویی که قبلا دلیل قطع خدمات بانکی بود، دور زده میشود و پدیده کارتهای نیابتی هم شکل میگیرد.
بهطورکلی خدمات الکترونیک از جمله کارت بانکی و سیمکارت بهسختی به مهاجران ارائه میشود که دلیل مشخصی ندارد، اما همین وضعیت باعث میشود جرائم احتمالی این افراد هم قابل پیگیری و رصد نباشد. بهطورکلی به نظر میرسد طرد اجتماعی گروههای به حاشیه راندهشده، موضوعی است که کمتر مورد توجه برنامهریزان قرار گرفته است.
موضوعی که حالا با افزایش تعداد مهاجران افغان در کشور، آنها را نیز تحت تأثیر قرار داده است؛ برای مثال افراد بدون شناسنامه که از جمله فقیرترین گروهها در جامعه هستند، در بیشتر سیاستگذاریهای اجتماعی، بهویژه در حوزه پرداخت یارانه، مورد توجه قرار نمیگیرند.
در اصل با پرداخت یارانه نقدی بهجای ارز چهارهزارو ۲۰۰ تومانی یا جایگزینشدن نان کارتی با یارانه آرد، وضعیت فقیرترین گروهها مثل افراد بدون شناسنامه و مهاجران، بهویژه مهاجران غیرقانونی، نادیده گرفته شده و در مقابل سیاست خاصی هم برای حمایت از این افراد تعریف نشده است.
این وضعیت نشان میدهد گروههای فقیر به حال خود رها شده و در بهترین حالت مجبور به استفاده از خدمات افراد خیر یا خیریهها هستند؛ وضعیتی که علاوه بر مشکلات مضاعف اقتصادی، عزت نفس افراد فقیر به حاشیه راندهشده را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.