فرارو- عنوان انیمیشن «پنجههای خشم؛ افسانۀ هنک» شبیه عنوان یکی از فیلمهای بروسلی یعنی «مشت خشم» است و داستانش را هم یک جورهایی از کمدی وسترن «زینهای شعلهور» (۱۹۷۴) الهام گرفته است. در واقع این فیلم ترکیبی بامزه و جذاب از عناصر سینمای وسترن و سینمای شرق آسیا است؛ ساموراییها در اینجا به یک معنی نقش کابویهای هفتتیرکش را دارند.
به گزارش فرارو؛ داستان فیلم «زینهای شعلهور» دربارۀ سیاهپوستی بود که کلانتر شهری با جمعیت سفیدپوست شده بود. «پنجههای خشم» همین قصه را وارد دنیای حیوانات کرده است. شخصیت اصلی این فیلم سگی به اسم هنک است که بزرگترین رویایش تبدیل شدن به یک سامورایی است. او سرزمین خودش را ترک میکند و در جستجوی استادی که به او آموزش بدهد به شهرهای مختلف سفر میکند. نهایتا او به روستایی به اسم کاکاموچو میرسد؛ جایی که همۀ ساکنانش گربه هستند!
اهالی روستا طبیعتا از هنک خوششان نمیآید و دلشان میخواهد او هر چه زودتر گورش را گم کند. ضد قهرمان این فیلم گربۀ ثروتمندی به اسم ایکاچو است که به دلایلی از این روستا متنفر است و دلش میخواهد آن را نابود کند. او هنک را به عنوان سامورایی استخدام میکند و وظیفۀ حفاظت از روستا را به او میسپرد؛ او فکر میکند که حفاظت هنک از روستا میتواند مسیر او را برای نابود کردن آنجا هموارتر کند.
هنک متوجه میشود که یکی از گربههای روستا به اسم جیمبو قبلا سامورایی بوده و به همین خاطر از او میخواهد که آموزشش بدهد. هنک تمام تلاشش را میکند که خودش را در دل اهالی روستا جا کند و وقتی که لشکر راهزنان میخواهند به روستا حمله کنند او باید مردم را در کنار هم جمع کند تا بتوانند از خانه و زندگیشان دفاع کنند.
این فیلم پر از جوکهای بامزۀ تصویری و گفتاری است. چهرهپردازیها و صحنههای زد و خورد و تمرین واقعا خندهدار از آب درآمدهاند. بعضی از چیزها صرف حضورشان در تصویر آدم را میخنداند: مثل گربۀ چاق و بزرگی که شبیه کشتیگیرهای سومو لباس پوشیده؛ یا ارابۀ لیموزینمانندی که ایکاچو سوار آن میشود و نوکرها آن را حمل میکنند. ریتم فیلم پرشتاب و گیرا است و برای خندیدن اصلا نیازی به صبر کردن نیست.
ارجاعات ظریف خیلی زیادی به فیلمهای معروفی مثل «جنگ ستارگان»، «گودزیلا» و «پارک ژوراسیک» در این فیلم وجود دارد که اگر آنها را متوجه بشوید حتما برایتان بامزه و جذاب خواهند بود. فیلم «پنجههای خشم؛ افسانۀ هنک» مسلما اثر خلاقانهای که یک داستان تازه برای ما به ارمغان آورده باشد نیست؛ این فیلم یک داستان قدیمی دارد که پایانش را از همان ابتدا میشود پیشبینی کرد؛ اما این داستان قابل پیشبینی بسیار خوب و خندهدار روایت شده و نهایتا یک فیلم سرگرمکنندۀ بسیار مفرح را شکل داده است.
- کارگردانان: کریس بیلی (Chris Bailey)، مارک کوتسیر (Mark Koetsier)
- فیلمنامهنویسان: اد استون (Ed Stone)، مل بروکس (Mel Brooks)
- تاریخ انتشار: ۲۴ تیر