با پایان مذاکرات دوحه و شانه خالی کردن طرف آمریکایی از تعهدات خود برای انجام توافق، دور دیگری از گفتگوها در حال شکل گیری است که زمان و مکان آن به گفته علی باقری مذاکره کننده ارشد کشورمان در نهایی سازی است و طبق آن قرار است این مذاکرات با حضور انریکه مورا هماهنگ کننده اروپایی ادامه یابد. با این وجود هنوز دو مساله همچون خروج سپاه پاسداران از لیست ادعایی آمریکا و همچنین چگونگی بهره مندی ایران از مزایای اقتصادی توافق مطرح است.
به گزارش خبرآنلاین، رضا نصری حقوقدان بین المللی در توضیح تضمینهای اقتصادی به ایران و حل مساله سپاه پاسداران از طریق ابتکار عمل و سناریوهای جایگزین در توافق گفت: حقیقت این است که «تضمین» به مفهوم حقوقی آن وجود ندارد. کسانی که دنبال تضمین حقوقی هستند بگویند چه تضمینی میتوانند دریافت کنند که در نهایت بر اصل «مصلحت ملی» (Raison d'État) تفوق پیدا کند؟ اصل «مصلحت ملی» به همه دولتها - از جمله ایران - اجازه میدهد بخاطر مصالح حیاتی و کلان کشور خود را از تمام قیود سیاسی و حقوقی و اخلاقی رها کنند. چطور میشود به توافقی رسید که رئیسجمهور بعدی آمریکا را از چنین اختیاری - که در تار و پود نظام داخلی کشورها و عرف بینالمللی تنیده شده - محروم سازد؟ آن هم در حالی که این حق برای ایران و سایر کشورها محفوظ باقی میماند.
نصری در ادامه تاکید کرد: اگر منظور از تضمین «اقتصادی» ایجاد پیوندهای اقتصادی قوی با شرکتهای خصوصی غربی است تا دولتهای آنها در برخورد با برجام دچار محذوریت و احتیاط شوند، ایجاد چنین رابطهای ابتدا نیازمند یک ثبات در روابط سیاسی بین دولتهاست و ایجاد چنین ثباتی هم نیازمند مذاکرات جامع و ایجاد سازوکارهای دائمی برای مدیریت تنشهای آتی است.
منتها در ایران صرف بحث از مذاکرات جامع یا ایجاد یک رابطه متوازن با آمریکا (که با آشتی و عادیسازی روابط فرق دارد) به یک «تابو» تبدیل شده؛ چرا که سالها عدهای در داخل مذاکره را مترادف با «تسلیم» و «خلع سلاح» تعریف کردند و با این صورتبندی عملا گزینههای موجود برای مبادرت به هر نوع ابتکار عمل و خلاقیت خارج را بسیار محدود ساختند.
همزمان در خارج از کشور نیز در تمام این سالها جریانهای تندرو و لابیهای اسرائیل در واشنگتن تلاش کردند - با طرح شروط غیرواقعبینانه و غیرقابل قبول از جانب ایران - به هر قیمتی شده مانع مذاکرات جامع شوند و همزمان مسیر مذاکرات هستهای فعلی را نیز با درگیر ساختن مجدد شورای امنیت و کارشکنی در کار مذاکرهکنندگان منحرف سازند. در کنار اینها، اپوزیسیون ویرانیطلب هم تلاش کرد با ایجاد فشار روانی و گاه توسل به روانشناسی معکوس - مثلا با معادل خواندن هر نوع توافق میان و ایران و غرب به «نوشیدن جام زهر» در رسانههای فارسیزبان خود - راه را به روی فرآیندهای بلندمدت دیپلماتیک برای ایران بینند.
این کارشناس سیاست خارجی افزود: حقیقت این است که اگر به این سه جریان (دیپلماسیستیز داخلی، لابی متخاصم خارجی و اپوزیسیون ویرانیطلب) اجازه دهیم زمین بازی و پارادایمهای حاکم بر سیاست خارجی ایران را تعیین کنند و عملا تسلیم صورتبندی یا Framing آنها در حوزه سیاستگذاری راهبردی شویم، پیدا کردن راهکار بلندمدت قابل تصور نخواهد بود. ولی اگر به دنبال حفظ توافق در بلندمدت و ایجاد یک ثبات سیاسی ماندگارتر و به تبع ایجاد ثبات اقتصادی در کشور هستیم باید تلاش کنیم با یک رویکرد توسعهمحور و با هدف مدیریت تنش با غرب رویکرد فعلی را بازنگری کنیم.
حقیقت این است که نمیشود فقط یک مشکل از میان صد مشکل موجود با آمریکا را از طریق احیای برجام حل کرد و بعد انتظار داشت آن ۹۹ مشکل باقیمانده هیچ تاثیری بر آن یک مشکل حل شده نداشته باشند!
وی در پایان در خصوص رویکرد روسیه در مذاکرات احیای برجام گفت: روسیه مهمترین همسایه ایران است. نمیشود در هیچ فرایندی منافع آن را نادیده گرفت. یک سیاست خارجی متوازن سیاستی که از یک سو از گزند و آسیب «دشمن» بکاهد و از سوی دیگر «مرددها» را حامی و به حمایت «حامیان» اضافه کند!