روزنامه رسالت نوشت: در زمانی که مدام پیگیر اخبار تنها تولهیوز بازمانده از ایران، یوزپلنگ ماده بارورشده هستیم که گونهاش با شکار بیرویه و عدم حمایت درست در معرض انقراض قرار گرفته است، حمایت کاریکاتوری، نمایشی و بیمارگونه از حقوق حیوانات، باعث تورم هرچه بیشتر تعداد سگهای ولگرد شده است.
همین چند سال پیش که شهرداری تهران درصدد حذف تعدادی از این سگها برآمد اعتراضات بسیاری صورت گرفت که چرا حیوانات را میکشید؛ اکنون که این سگها تبدیل به معضلی شدهاند که امنیت کوچه و خیابان شهرها را زیر سؤال بردهاند صدایی در دفاع از حقوق بشر بر نمیخیزد؟
این در حالی است که در سالهای اخیر دلسوزی برای سگهای ولگرد به شکل ریختن اضافه غذای خانه برای آنها و اشکال افراطیتر حمایت، حتی از سوی شبکههای معاند مورد تشویق و تبلیغ قرار گرفته است.
جولان سگهای ولگرد که ممکن است به صورت گلهای به انسانی یورش برند و جانش را بگیرند نتیجه عدم مدیریت بر تعداد آنها و دلسوزیهای ناآگاهانه است. اگر یک گونه حیوانی بخواهد در محیطی انسانی رشد کند و زیاد شود، باید غذا داشته باشد.
وقتی این غذا در طبیعت وجود ندارد، یا آن گونه محکوم به گرسنگی و شکنجه شدن در سر حد مرگ است یا باید به جان آدمیزاد بیفتد. آدمیزادی که تعرضی به زیستبوم آن گونه نکرده چرا نباید در قلمرو زندگی خودش آرامش داشته باشد؟
باید توجه داشت اگر در منطقهای تعداد سگهای ولگرد بهگونهای است که جان ساکنان آن را در معرض خطر قرار میدهد، حتی عقیمسازی هم برای جلوگیری از فجایعی مانند آنچه در این یک هفته بر سر دو کودک قمی آمد کافی نیست و در این میان نباید از تقلبیترین و مضحکترین انواع دفاع از حقوق حیوانات واهمهای داشت.