حسین اولیایی محمودآبادی*؛ گرچه شاید زنان اعتقاد داشته باشند که دو جنس مخالف میتوانند دوستیِ معمولی با یکدیگر داشته باشند، اما ممکن است مردان نظر دیگری داشته باشند.
آپریل بلسکی-ریچک استاد رشتة روانشناسیِ دانشگاه ویسکانسین آمریکا دست به تحقیقی زد درباره آنکه آیا زنان به دوستانِ مردِ خود کشش پیدا میکنند یا نه. این تحقیق در قالب یک نظرسنجی انجام شد که نتایج بسیار جالبی داشت.
پاسخهای نظرسنجی بر اساس یک مقیاس ۱۰ نمرهای بود و نتایج آن نشان داد که معمولاً مردان بیشتر به «دوستان» زن خود کشش پیدا میکنند، درحالیکه زنان کشش کمتری به «دوستان» مرد خود دارند. این البته به خاطر سرد بودن زنان نیست؛ آنها فقط به دوستان مردشان کشش پیدا نمیکنند. معمولاً این مردان هستند که نمیتوانند رابطة خود را در حد یک دوستی معمولی نگه دارند و به دوستان زن خود بعد از مدتی احساس پیدا میکنند.
تحقیقات دیگری هم در این زمینه صورت گرفته. در تحقیقی از نزدیک به ۲۰۰ شرکتکننده خواسته شد یک نفر از دوستان جنس مخالف خود که رابطة عاطفی با او نداشتند را در نظر بگیرند و رابطه و احساسی که میانشان وجود دارد را توصیف کنند.
شرکتکنندگان باید یکی از دو گزینة «باهم دوست معمولی هستیم» و «کشش فیزیکی به او دارم» یا هر دو گزینه را انتخاب میکردند. درحالیکه ۴۲ درصدِ مردان گفته بودند به دوستان جنس مخالف خود کشش دارند، تنها ۲۹ درصد از زنان به این موضوع اذعان کرده بودند. ۱۷ درصد از مردان و ۵ درصد از زنان هر دو گزینه را انتخاب کرده بودند. نتیجه تحقیق آن بود که تعداد کمی از زنان به دوستان مرد خود کشش پیدا میکنند، اما بسیاری از مردان نسبت به دوستان زن خود کشش دارند.
اینطور که گفته میشود در واقع بسیاری از حرکات و رفتارهای زنان برای دوستان مردشان باعث سوءتفاهم میشود؛ بنابراین اگر زنی با دوست مرد خود مهربان و صمیمی باشد، طبق این تحقیقات بعید نیست خیلی زود با اعترافات عاشقانه او مواجه شود. امکانپذیر نبودنِ دوستی معمولی میان زنان و مردان کمابیش به اثبات رسیده و تحقیقات نشان میدهد چنین رابطهای سنخیتی با گرایشات طبیعی انسان ندارد.
گلریز برهمند در این باره میگوید: بارها در کار مشاوره شاهد این موضوع بودهام که در داستان دوست معمولی معمولاً خانمها احساس قربانی بودن دارند و مردها را متهم به دروغگویی و فریبکاری میکنند. آیا براستی در داستان دوست معمولی یا همان social friend، مردها دروغگو و فریبکارند یا ساختار تکاملیشان باعث بروز چنین رفتاری میشود؟
جنس نر طی تاریخ چند میلیون ساله تکامل، همیشه دنبال انتقال ژنها به نسل بعد با کمترین زمان و هزینه ممکن و بیشترین تعداد افراد بوده است. اما جنس ماده برای انتقال ژنهایش به نسل بعدی، به دلیل طولانی بودن دوران بارداری و طولانی بودن دوران کودکی فرزندش حتی نسبت به سایر گونهها (مقایسه کنید با سایر پستانداران که چند دقیقه بعد از تولد شروع به حرکت کردن میکنند)، همیشه نیاز به مرد حامی، متعهد و وفادار داشته است و به همین دلیل وفاداری و تعهد شوهرش، برای انتقال ژنهایش به نسل بعدی از اهمیت زیادی برخوردار است.
در مردان دقیقاً برعکسِ این موضوع صادق است، رابطه داشتن با تعداد زنهای بیشتر در زمان کمتر، شانس انتقال ژنهای مرد را به نسل آینده بیشتر میکند. از منظر قانون انتخاب طبیعی و تکاملی هر دو به صورت غریزی بهترین کار را طبق برنامهریزی و سرشت طبیعیشان انجام میدهند.
اما نکته مهم اینجاست: مقصد هردو یکی است، اما راه متفاوت است!
هدف هر دو انتقال ژن است، اما مرد و زن هر کدام از دو راه متفاوت این کار را میکنند و این تفاوت باعث سوءتفاهمها و احساس فریب خوردگی در زنان میشود. به همین دلیل زنان در یک رابطه دوستیِ معمولی همیشه به دنبال حمایت و همدلی هستند و مردان به دنبال رابطه جنسی!
اما این به معنای تأیید یا رد روابط دوستی معمولی نیست، بلکه مسئله فقط در تفاوت سرشتی مردان و زنان است و آگاهی زنان از این موضوع باعث میشود دیگر احساس قربانی شدن نداشته باشند و مردان مسئولیت بیشتری نسبت به کاری که میکنند داشته باشند یا حداقل نسبت به ناخودآگاه بودنِ کشش خودشان آگاهی داشته باشند و با طرف مقابل صادق باشند.
*کارشناس ارشد مشاوره