فرارو- غرب دموکراتیک دارای سابقه طولانی و بحث برانگیز در ایجاد اتحادهای مناسب با دیکتاتورها و قدرتمندان در سراسر جهان است شرکای نامطلوب، اما ضروری در رویارویی با تهدیدات علیه نظم بین المللی. این نوع موضع گیری که از نظر اخلاقی مشکوک است از رویکرد سیاست واقع گرایانه برای برقراری موازنه قوا بهعنوان عملی دارای برتری شناخته میشود و کشورهای مختلف جهان را قادر ساخت تا برای شکست آدولف هیتلر در جنگ جهانی دوم و غرب برای پیروزی در جنگ سرد با یکدیگر متحد شوند.
به گزارش فرارو، فارین پالسی نوشت: «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهور ترکیه در راس فهرست شرکای نامطلوبی قرار دارد که غرب نیاز فوری به بهبود روابط با آنان دارد. بداخلاق و ناخوشایند بودن اردوغان واضح است: او به طور فعال دموکراسی ترکیه را تضعیف کرده، روند چندین دههای آزادسازی فضا را خنثی کرده، مهاجرت را به سلاح تبدیل کرده، اقلیت کرد را هم در داخل و هم در سوریه کشور همسایه ترکیه به وحشت انداخته و به ایران در نقض تحریمهای ایالات متحده کمک کرده و به تازگی تهدید کرده که از عضویت سوئد و فنلاند در ناتو جلوگیری خواهد کرد. زمان زیادی به طول میانجامد تا غرب بتواند واقعا به او اعتماد کند.
با این وجود، واقعیت این است که غرب بیش از هر زمان دیگری به اردوغان نیاز دارد. جنگ وحشیانه و همه جانبه روسیه علیه اوکراین اعتبار ترکیه را در صفحه شطرنج ژئو استراتژیک به شدت ارتقا داده است. آنکارا به عنوان یک تامین کننده کلیدی پهپاد به اوکراین ظاهر شده محمولههایی که خوشبختانه ترکیه نشان داده قصد متوقف کردن ارسال آن را ندارد. اگر تحویل تسلیحات ترکیه گسترش یابد شانس پیروزی اوکراین به طور قابل توجهی افزایش مییابد.
اردوغان که دسترسی به دریای سیاه را از طریق تنگه ترکیه کنترل میکند در اواخر فوریه مسیر عبور کشتیهای جنگی را به شدت بست. در عین حال، آنکارا نیز مایل به همکاری با مسکو در مورد اوکراین بوده است جایی که اردوغان فرصتی را برای ترکیه متصور است.
«مولود چاووش اوغلو» وزیر امور خارجه ترکیه در ۸ ژوئن در آنکارا با «سرگئی لاوروف» همتای روس خود در مورد برنامههایی به منظور تضمین مسیر صادرات غلات اوکراینی صحبت کرد و بنا بر گزارشها درخواست تخفیف ۲۵ درصدی برای خرید غلات ترکیه به عنوان بخشی از این قرارداد را مطرح نمود. بدون حضور آنکارا هرگونه تلاش غرب برای درهم شکستن محاصره روسیه از بنادر اوکراین در بدو ورود مرده به نظر میرسد.
غرب در جنگ اقتصادی علیه روسیه به ترکیه نیز نیاز دارد. حمایت آنکارا به تنهایی میتواند جریان کالاهای تحریم شده روسیه را در داخل و خارج از دریای سیاه محدود کند که حتی با درگیر شدن کشتیهای اوکراینی در بندر نیز ادامه خواهد یافت. کمک آنکارا در کاهش نرخ بهره برای پول روسیه و دزد سالاران آن کشور بسیار مهم است.
ترکیه به مقصد اصلی پول روسیه (و قایقهای تفریحی الیگارشهای روس) تبدیل شده است که از تحریمها فرار میکنند و نقش فزایندهای در حمایت از اقتصاد خودکامه جدید "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه ایفا میکند. ترکیه یکی از معدود کشورهای بزرگی است که آزادانه پرداختهای مالی و بانکی روسیه را میپذیرد و تاثیر تحریمهای بانکی غرب بر روسیه را کاهش میدهد. ورود ترکیه به کشتی غرب یکی از بزرگترین حفرههای رژیم تحریمها را مسدود میکند.
مهمتر از همه آن که ترکیه یک بازیگر کلیدی در تنظیم مجدد منابع انرژی اروپا خواهد بود به ویژه به این دلیل که دسترسی به انرژی را از طریق تعدادی از خطوط لوله مهم کنترل میکند. برای مثال، کلید راهبرد کریدور گاز جنوبی اروپا گاز آذربایجان است که از طریق خطوط لوله ترانس آناتولی و ترانس آدریاتیک ترکیه که به ترتیب در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۲۰ افتتاح شدند و به شبکه گاز اروپا در بالکان و ایتالیا متصل میشوند.
اردوغان هم چنین فعالانه به دنبال توسعه منابع گازی خود ترکیه است و به طور بالقوه حتی میادین گازی دریایی اسرائیل و قبرس را به شبکه خط لوله اروپا متصل میکند. چنین تلاشهایی البته به دلیل اختلافات یونان و ترکیه بر سر قبرس و آبهای اطراف آن پیچیده شده است.
احیای همکاری اروپایی و ترکیه ممکن است تنها راهی باشد که بتوان از منابع غنی انرژی شرق مدیترانه به طور کامل استفاده کرد. چنین مشارکتی هم چنین ممکن است اردوغان را وادار کند تا در مقابل روسیه قرار گیرد جایی که افتتاح خط لوله ترک استریم در سال ۲۰۲۰ میلادی نشانگر نقطه اوج جدیدی در روابط ترکیه و روسیه بود.
در نهایت، همسویی با اردوغان به غرب اهرم ژئو استراتژیک بیش تری را بر کرملین فراتر از جنگ در اوکراین ارائه میدهد. ترکیه هم چنین در سه درگیری دیگر که روسیه در آن درگیر است نقش کلیدی دارد: سوریه، لیبی، و مناقشه بین ارمنستان و آذربایجان بر سر قره باغ.
اردوغان در دهه گذشته با انگیزه تقویت نقش ترکیه به عنوان یک قدرت منطقهای مستقل از غرب از سیاست بی توجهی به سوی مداخله فعال در این درگیریها حرکت کرد. از سرگیری همکاری با اردوغان نقاط فشار بیشتری را در تلاش برای محدود کردن نفوذ جهانی مسکو ایجاد میکند.
برای این که دور شدن اردوغان از غرب و روابط نزدیکتر با مسکو آن کشور معکوس شود مهم است که درک کنیم انگیزه آن چیست. امروز غرب بهای گوش نکردن به نگرانیهای اردوغان را میپردازد. رانده شدن ترکیه از غرب در ابتدا در سال ۲۰۱۱ میلادی آغاز شد، زیرا بهار عربی سراسر شمال آفریقا و خاورمیانه را فرا گرفت. اردوغان پرشور بود، زیرا قیامها چشم اندازی را برای به قدرت رسیدن اسلام گرایان مشابه جریان عدالت و توسعه ترکیه در سراسر منطقه ارائه میکرد.
زمانی که آمریکا در آن زمان به او خیانت کرد اردوغان احساس کرد «باراک اوباما» رئیس جمهوری وقت امریکا نتوانست خطوط قرمز خود را در سوریه حفظ کند و غرب «محمد مرسی» رئیس جمهور وقت مصر وابسته به اخوان المسلمین و علنا مورد حمایت اردوغان را زمانی که در جریان کودتای ارتش مصر ساقط شد به طور کامل رها کرد. «محمد کوچاک» کارشناس روابط بین الملل مستقر در آنکارا میگوید: «ترکیه به سختی آموخته است که آمریکا تمایلی به سرمایه گذاری در منطقه ندارد». «الیزابت اونینا» پژوهشگر در دانشگاه آمستردام و متخصص سیاست امنیتی ترکیه میگوید:«نگرانیهای امنیتی ترکیه به عنوان یک موضوع خاص در دستور کار ناتو درک نشده است».
با این وجود، آن چه دور شدن اردوغان از غرب و تغییر مسیر به سوی مسکو را تسریع کرد احساس او پیرامون مورد خیانت قرار گرفتن از سوی غرب پس از کودتای نافرجام ترکیه در سال ۲۰۱۶ میلادی بود که اردوغان به طور علنی ایالات متحده را به تشویق آن متهم کرد.
او هم چنین زمانی که واشنگتن سامانههای دفاع موشکی پاتریوت خود را از ترکیه خارج کرد و زمانی که ناتو پس از سرنگونی یک هواپیمای جنگنده روسی که در حریم هوایی ترکیه نفوذ کرده بود به سختی از خود واکنش نشان داد احساس کرد که از سوی متحدان اش در ناتو رها شده است. از آن زمان به این سو، اردوغان احساس کرد که مسکو مسیر بهتری برای بهبود موقعیت منطقهای و داخلی او ارائه میدهد.
همکاری ترکیه و روسیه از آن زمان تاکنون شامل خط لوله ترک استریم، برنامه ریزی روسیه برای ساخت نیروگاه هستهای ۲۰ میلیارد دلاری در ترکیه و اعلامیه سال ۲۰۱۷ میلادی مبنی بر خرید سامانه دفاع موشکی اس - ۴۰۰ توسط آنکارا میشود. اگرچه ترکیه و روسیه گهگاه با هم درگیر شده اند برای مثال، دو کشور در جنگهای داخلی سوریه و لیبی از طرفهای مختلف حمایت میکنند، اما روابط به طور کلی گرم و قابل کنترل باقی مانده است.
غرب چه هویجی میتواند به اردوغان برای دور شدن از مسکو ارائه دهد؟ بحران اقتصادی ترکیه ممکن است تنها یک فرصت باشد. با رسیدن تورم سالانه به ۷۳.۵ درصد در ماه مه هم چنین رسیدن ذخایر ارزی ترکیه نزدیک به پایینترین سطح تاریخ و کاهش ۳۰ درصدی لیر ترکیه در مقایسه با دلار به دنبال کاهش ۴۴ درصدی در سال ۲۰۲۱ میلادی خطر نکول یا اعلام ناتوانی و ورشکستگی در پرداخت بدهی در ترکیه افزایش یافته است و سرمایه گذاران خارجی از بازار فرار ترکیه کردهاند. اردوغان که ناامیدانه به دنبال سرمایه خارجی تازه بود حتی روابط خود را با رقیب کلیدی منطقهایاش «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان سعودی اصلاح کرد.
اکنون بهتر است غرب به اردوغان راه نجات اقتصادی ارائه دهد تا این که مسیر را برای مسکو به منظور ارائه مشوق به ترکیه هموار سازد. برای مثال، فدرال رزرو ایالات متحده و بانک مرکزی اروپا باید پیشنهاد یک خط مبادله ارزی به اردوغان را در نظر بگیرند ابزاری تثبیت کننده که آنان در دهههای اخیر به طور قابل توجهی گسترش داده اند. دسترسی به دلار و یورو میتواند بسیاری از چالشهای اقتصادی فزاینده آنکارا را کاهش داده و زمینه را برای مشارکت ترکیه بیشتر فراهم کند.
اردوغان میداند که دست قدرتمندی دارد و احتمالا خواستههای دیگری نیز خواهد داشت. او پیشتر اهرم خود را بر الحاق مورد نظر سوئد و فنلاند به ناتو اعمال کرده و آن را به دست آزادتر ترکیه در برابر کردهای سوریه که متحدان غرب در مبارزه علیه داعش هستند مرتبط میداند. اردوغان در اوایل ماه جاری اعلام کرد که قصد دارد عملیات جدیدی را در سوریه علیه کردها انجام دهد. او ممکن است مطالباتی را در مورد سایر منافع منطقهای مطرح کند و مطمئنا درصدد است تا انتقادات غرب از حاکمیت داخلی خود را کمرنگ کند. این امتیازات میتواند برای دیگر منافع غرب هزینه بر باشد.
فارین پالیسی نوشت: در حال حاضر تردید آشکاری برای تعامل با اردوغان وجود دارد. به گفته «کوچاک» به نظر میرسد استراتژی غرب این باشد که «روی احتمال شکست اردوغان در انتخابات (ژوئن ۲۰۲۳) حساب باز کند». حساب کردن روی اردوغان برای اجازه دادن به یک انتخابات آزاد و منصفانه و انتقال مسالمت آمیز قدرت بالقوه در یک سال آینده در بهترین حالت آرمان گرایانه و در بدترین حالت ساده لوحانه است.
اردوغان شخصیتی ناپسندی و بدبو به نظر میرسد و احتمالا همین گونه نیز باقی خواهد ماند. با این وجود، برای تضعیف پوتین و تضمین بقای اوکراین به نفع غرب است که او در کنار کشورهای غربی باشد نه روسیه. فرصت وجود دارد و عاقلانه نیست که غرب از آن استفاده نکند.