سرنوشت مذاکرات احیای برجام در هالهای از ابهام قرار دارد و این در حالی است که اگر برجام به سرانجام نرسد قاعدتا واشنگتن گزینههای آلترناتیوی بهجای برجام در دستور کار دارد؛ گزینههایی که از آنها با عنوان پلن بی یاد میشود.
به گزارش دنیای اقتصاد، امروز، با وجود وقفه بیش از سهماهه در روند مذاکرات احیای برجام در وین این سناریو مطرح است که شاید در آینده با ابهام بیشتر در مورد برجام مواجه شویم که در چنین شرایطی، حتما آمریکا از گزینههای دیگری علیه ایران استفاده خواهد کرد. البته بسیاری از کارشناسان معتقد هستند که هم ایران و هم آمریکا به توافق برجام نیاز دارند، لذا شاهد شکست این گفتوگوها نخواهیم بود، یعنی به هر طریقی که شده این گفتوگوها احیا خواهد شد، اما به هر حال پلن بی یا گزینه آلترناتیو در واشنگتن موضوع جدی است؛ این در حالی است که این روزها اقتصاد آمریکا وضعیت مطلوبی ندارد و از اینرو واشنگتن نمیتواند از گزینههایی که هزینهبر باشد علیه ایران استفاده کند.
از سوی دیگر این مساله مطرح است که ایالاتمتحده قبلا ایران را در دولت ترامپ تحریم کرده و گزینه فشار حداکثری را در مورد ایران بهکار برده و اکنون بایدن گزینههای مناسبی در اختیار ندارد. به ادعای بسیاری از تحلیلگران غربی، تحریمها ضربه سنگینی به اقتصاد ایران وارد کرده اما آن را نابود نکرده است. همچنین اقدامات نظامی رژیم صهیونیستی در ترور برخی مقامات ایرانی در سالهای اخیر در مهار غنیسازی اورانیوم ایران ناکام بوده است، از اینرو اکنون این سناریو مطرح است که شاید بایدن گزینه بی یا آلترناتیوی برای برجام نداشته باشد و شاید اصلا به همین دلیل است که کاخسفید نمیخواهد این مذاکرات به شکست منتهی شود.
روزنامه «دنیایاقتصاد» در گفتوگو با کارشناسان به بررسی پلن بی آمریکا در قبال ایران در صورت شکست برجام و همچنین امکان عملیشدن آن گزینهها پرداخت.
ابراهیم متقی، استاد دانشگاه تهران با بیان این موضوع که پلن بی بخشی از واقعیت دیپلماسی هستهای ایران و قدرتهای بزرگ محسوب میشود، گفت: «نیل به توافق بدونتوجه به پلنهای مختلف امکانپذیر نیست. مذاکرات ایران و کشورهای عضو برجام از این جهت اهمیت دارد که زیرساختهای اعاده یک توافق براساس چندجانبهگرایی را امکانپذیر میسازد.» متقی با تاکید بر این موضوع که پلن بی آمریکا در برخورد با ایران هیچگاه اقدام نظامی نخواهد بود، افزود: «واقعیت این است که پلن بی از اواخر فروردینماه آغاز شده و مبتنی بر دیپلماسی اجبار جهت محدودسازی قدرت و تجدیدنظرطلبی دیپلماسی هستهای ایران بوده است.» به گفته این استاد دانشگاه، در پلن بی اعمالشده، محافظهکاران و گروههای تندرو پیروز شدند و توانستند زمینه اعمال محدودیتهای بیشتر علیه ایران را در قالب استنکاف از پذیرش رویکرد ایران و توافقهای گذشته فراهم آورند. وی افزود: «این پلن بی مبتنی بر اعمال فشار سیاسی همراه با فشارهای امنیتی اسرائیل بوده و در این ارتباط آمریکا از سازوکارهای مانور نظامی تاکتیکی بهره گرفته است. به پرواز درآمدن هواپیمای بی۵۲ آمریکا و اسکورت آن توسط هواپیماهای اف-16 اسرائیلی بخشی از پلن بی بوده که مبتنی بر هشدار تاکتیکی است.» استاد دانشگاه تهران با بیان این موضوع که ایران و ایالاتمتحده هر دو به ادامه مذاکرات برای نیل به توافق نیاز دارند، تاکید کرد: «مصالحه اصلیترین ضرورت دو کشور برای رسیدن به وضعیت تعادلی خواهد بود. وضعیت تعادلی مربوط به شرایطی است که ایران به لحاظ قابلیتهای هستهای در وضعیت 2018 قرار گیرد و ایالاتمتحده نیز زمینه پایانبخشیدن به تحریمهای هستهای را فراهم سازد.» متقی ادامه داد: لذا پلن بی بخشی از دیپلماسی اجبار بوده که الگوی کنش متقابل ایران به گونهای اجتنابناپذیر منجر به رادیکالیزهشدن فضای همکاریها و کاهش تعهدات باشد.
ناصر نوبری، کارشناس مسائل بینالملل و سفیر پیشین ایران در روسیه هم با اشاره به شرایط فعلی بینالمللی و منطقهای، مشغولیت آمریکا و غرب در جنگ اوکراین، بحران آمریکا با چین و مشکل تایوان و خستگی منطقه از انواع جنگها مانند یمن و بهویژه استراتژی اعلامی بایدن تحتعنوان ترجیح دیپلماسی و توقف جنگ در افغانستان، گفت: «همه این واقعیات و نشانهها حاکی از آن است که پلن بی برای آمریکا نمیتواند نظامی باشد، البته آنها با مانورهایی مثل پرواز بمبافکنها، برق شمشیرشان را به رخ ما میکشند.» وی افزود: «آمریکاییها عملا نمیتوانند آن را بهکار گیرند و وارد یک جنگ پردامنه و غیرقابلکنترل آنهم در منطقهای که سرتاسرش باروت و قابلانفجار است، شوند.» نوبری تاکید کرد: «بهنظر من پلن بی در قبال عدمحصول توافق از هماکنون با مصوبه شورایحکام آغاز شده است؛ این پلن بر این مبنا است که اگر ایران بهسمت آستانه هستهای برود، طرف مقابل هم آن را بهانه کند و دامنه فشار علیه ایران را بیشتر و گستردهتر کند.» وی افزود: «این شرایط، یک وضعیت فرسایشی مزمن و مدام و بحران اقتصادی عمیقتر برای ایران پدید میآورد.» نوبری با اشاره به اینکه این پلن بی، خیلی مطلوب صهیونیستها نیست و ممکن است موجب تکروی آنها شود، تاکید کرد: «در عین حال این پلن بی مطلوب اروپاییها هم نیست؛ چون آنها با توجه به نیاز به مراوده اقتصادی بهویژه در بعد انرژی مایلند بالاخره توافقی حاصل شود.» این دیپلمات پیشین ایران ادامه داد: «البته آمریکاییها هم توافق با امتیاز کم به ایران را به این پلن بی، ترجیح میدهند، اما در این میان انگلیس و روسیه انگیزههای متفاوتی دارند و برای آنها در شرایط کنونی و در مقایسه، پلن بی میتواند مطلوبتر باشد. چینیها هم امکان کار در هر دو پلن را دارند.
دیاکو حسینی، تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی نیز در رابطه با آلترناتیوهای دولت بایدن در صورت شکست مذاکرات به «دنیایاقتصاد» گفت: «اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، با توجه به فضای داخلی آمریکا و نزدیکشدن به زمان انتخابات ماه نوامبر کنگره، طبیعتا دولت بایدن کمتر مایل به امتیازدادن به ایران خواهد بود.» وی افزود: «زیرا در این صورت وی متهم به نرمش برای احیای برجامی خواهد شد که نه فقط جمهوریخواهان بلکه برخی دموکراتها نیز نسبت به این توافق انتقادهای جدی داشته و دارند.» حسینی با اشاره به اینکه امروز در آمریکا هر دو حزب بهویژه جمهوریخواهان معتقد هستند برجامی که در سال2019 منعقد شد ایرادات اساسی دارد، توضیح داد: «آنها مدعی هستند بند غروب و محدودیتهایی که بر برنامههای هستهای ایران اعمالشده و عدمرسیدگی به چالشهایی که خارج از حوزه هستهای است از جمله ایرادات این توافق است.» این کارشناس تاکید کرد: لذا اجماعی درمیان اعضای هر دو حزب وجود دارد مبتنی بر اینکه بازگشت آمریکا به برجام باید با موردتوجه قرار دادن این معایب توافق اصلی همراه باشد.» به گفته حسینی دست بایدن برای اتخاذ سیاستهای سختگیرانهتر باز است و حمایت حزب خودش را نیز در این راه خواهد داشت.
کارشناس مسائل سیاسی به نقطه تمایز جمهوریخواهان و دولت بایدن نیز پرداخت و گفت: «دولت بایدن حتی در صورت شکست مذاکرات بهنظر نمیرسد اشتیاقی برای بالا بردن تنش با ایران داشته باشد و به این فهم رسیده که مذاکره و مصالحه تنها راه عاقلانه و کمهزینه مهار برنامههای هستهای و سایر چالشهای مربوط به ایران است.» وی توضیح داد: «در این میان باید توجه داشت که دولت واشنگتن با چالشهای اساسیتری مانند مسائل داخلی، بازسازی زیرساختهای این کشور و مواجهه با چین و روسیه مواجه است لذا اشتیاق کمتری دارد که با مسائل حاشیهای مانند ایران سرگرم شود و منابع خود را صرف این موضوع کند.»
حسینی با بیان این سناریو که مذاکرات به نتیجه نرسد، گفت: «در چنین شرایطی این احتمال وجود دارد که دولت بایدن تلاش کند تا از طریق متحدان اروپایی خود در برجام یا از طریق صدور قطعنامهای در شورایحکام، این پرونده را به شورای امنیت ارجاع دهد که در این صورت امکان وتوی پیشنویسهای قطعنامه احتمالی وجود دارد.» کارشناس مسائل بینالملل راه دیگر پیشروی بایدن را متوسلشدن به گزینه اسنپبک با کمک متحداش عنوان کرد و ادامه داد: «بهخصوص بریتانیا در این راه بیش از دیگر کشورها آمریکا را همراهی خواهد کرد.» وی با اشاره به اینکه هدف از اسنپبک یا بهکارگیری دیگر گزینهها در صورت شکست برجام، بالا بردن تنش و بازگرداندن فشار حداکثری علیه ایران نیست، تاکید کرد: «چون مقامات آمریکا ادراک و اعلام کردهاند که تحریم در این مقیاس و بدون هدف هیچ نتیجهای نخواهد داشت مگر افزایش فعالیتهای هستهای ایران.» حسینی درباره هدف دولت بایدن از احتمال اعمال این گزینهها گفت: «کاخسفید میخواهد ایران را به این نتیجه برساند که مذاکره با دولت آمریکا چه در چارچوب برجام و چه فراتر از آن بسیار عاقلانهتر از طیکردن مسیر تنش است.» کارشناس مسائل بینالملل همچنین گفت که ممکن است آمریکا ولو تلویحا از اقدامات خرابکارانه اسرائیل علیه ایران حمایت بیشتری کند که تمام این اقدامات با هدف بازگرداندن تهران پای میز مذاکرات هستهای است. در نهایت باید مدنظر داشت که با توجه به اظهارنظر اغلب کارشناسان و حتی صحبتهایی که مقامات آمریکایی دولت بایدن ارائه میکنند، اگر مذاکرات شکست بخورد تنها سناریویی که فعلا روی میز است، همان گزینه فشار حداکثری ترامپ است. هرچند جو بایدن اعلام کرده بود که نمیخواهد از این گزینه استفاده کند و «رابرت مالی» نماینده ایالاتمتحده آمریکا در امور ایران اخیرا با حضور در نشستی در کمیته امور خارجی مجلس سنا درباره مذاکرات وین با اذعان به شکست سیاست فشار حداکثری که از دوران ترامپ علیه ایران اعمال شده بود، گفت که بهترین مسیر، بازگشت به برجام است و افزود: «تنها راهکار واقعی که در اینجا داریم، دیپلماسی است»، لذا شاید دولتمردان دموکرات آمریکا وانمود کنند که منتقد گزینه فشار حداکثری هستند اما در شرایط فعلی ظاهرا آلترناتیوی برای آنها در صورت شکست مذاکرات برجام بهجز همین سیاست فشار حداکثری ترامپ وجود ندارد.
سیدهادی سیدعسکری مدیر مطالعات آمریکای اندیشکده جریان تاکید کرد: روی کاغذ تنها گزینه باقیمانده اعلام چراغسبز به اسرائیل و حمایت از این رژیم برای انجام عملیات نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران است اما در عمل پیامد صدور چنین مجوزی و چنین عملیاتی ورود منطقه خاورمیانه به موج جدیدی از تنش و بحران امنیتی با تبعات و ابعاد و دامنه غیرقابل پیشبینی برای آمریکا و متحدانش خلاف راهبرد کلان سیاست خارجی آمریکا در این منطقه است.
این پژوهشگر ارشد مسائل آمریکا در ادامه تصریح کرد: بایدن کمتر از 6ماه مانده به انتخابات سرنوشتساز کنگره و وضعیت بغرنج دولتش و حزب دموکرات در عرصه سیاست داخلی و مدیریت تبعات اقتصادی بحران اوکراین، در عمل در یک بنبست تصمیمگیری و وضعیت استیصال قرار گرفته است که البته تلاش میکند در کنشها و مواضع اعلامی خود چنین تصویری از خود نشان ندهد تا حداقل در بعد روانی ابتکارعمل خود را از دست ندهد. کمپین تبلیغاتی قریبالوقوع بودن تهدید جنگ و حمله قریبالوقوع اسرائیل را میتوان در این راستا تحلیل کرد.
طهمورث غلامی، کارشناس مسائل آمریکا نیز با اشاره به اینکه ایالاتمتحده در صورت شکست برجام دو گزینه پیشروی خود دارد، گفت: «گزینه نخست بازگشت به سیاست فشار حداکثری ترامپ است که بدونشک برخلاف دوران ریاستجمهوری رئیسجمهور پیشین آمریکا، اینبار کشورهای اروپایی او را همراهی خواهند کرد.» وی ادامه داد: «هرچند مقامات دولت بایدن سیاست فشار حداکثری را یک سیاست شکستخورده میدانند اما باید به این نکته توجه داشت که این موضعگیری آنها سیاسی و صرفا در نقد رویکرد جمهوریخواهان است، چراکه مقامات دولت جو بایدن، هرگاه با این سوال مواجه میشوند که در صورت شکست برجام چه اقدامی انجام خواهند داد؟ پاسخ آنها این است که فشارها را علیه ایران تشدید میکنند. این پاسخ آنها نشان میدهد که اگر سیاست فشار حداکثری یک سیاست شکستخورده بود بدونشک آنها به آن بهعنوان یک گزینه نگاه نمیکردند.» غلامی با اشاره به اینکه بهنظر میرسد گزینه دوم مربوط به همکاریهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا با سازمان موساد بهمنظور خرابکاری در برنامه هستهای ایران باشد، توضیح داد: «مقامات اطلاعاتی و امنیتی سازمان سیا و موساد مدعی هستند با انجام خرابکاری در برنامه هستهای ایران و حملات محدود از طریق پهپاد به برخی مراکز هستهای ایران میتوان توسعه برنامه هستهای ایران را به تاخیر انداخت.»
وی با توضیح اینکه دو گزینه یادشده میتوانند مکمل هم باشند، گفت: «آمریکاییها تصور میکنند خرابکاریهای احتمالی موساد در برنامه هستهای ایران، زمان کافی را برای تاثیرگذاری سیاست احتمالی فشار حداکثری دولت بایدن علیه جمهوری اسلامی ایران فراهم کند.» این کارشناس با بیان اینکه هرچند سیاست فشار حداکثری ترامپ و سیاست احتمالی بایدن منجر به توقف برنامه هستهای ایران نشده و حتی برنامه هستهای کشور نسبت به دوران پیش از تحریم توسعه بیشتری پیدا کرده است، ادامه داد: «مقامات غربی همچنان امیدوار هستند با فشارهای اقتصادی بیش از گذشته اقتصاد ایران را تحتتاثیر قرار دهند تا بدین ترتیب موجب ایجاد نارضایتی عمومی شوند.» غلامی در نهایت گفت: «بهنظر من با توجه به شرایط طرفهای برجامی بهویژه ایران و آمریکا، این توافق احیا خواهد شد و دیگر نیازی به پلن بی نخواهد بود.»