مصطفی هاشمیطبا در روزنامه شرق نوشت: حسب آنچه رئیسکل بانک مرکزی اعلام کرده است، هیئت وزیران اختیارات جدیدی به ایشان تفویض کرده تا بازار ارز را مدیریت کنند. این مدیریت یعنی آنکه مطابق شیوه بسیار ناپسند گذشته بانک مرکزی، اسکناسهای دلار و یورو موجود در بانک مرکزی به بازار سرازیر شود و هرکس بتواند بهازای شماره ملی مبلغ هزار دلار (یا یورو) از بانک مرکزی ارز دریافت کند. این یعنی تداوم سیاستهای گذشته که حسب اعلام آقای عبدالناصر همتی، رئیسکل سابق بانک مرکزی، در سالهای گذشته بالغ بر ۳۵۰ میلیارد دلار ارز به بازار تزریق کرده است.
همگان بهخوبی میدانند که ارز پخششده در بازار را قاچاقچیان کالا و خارجکنندگان سرمایه کشور جمعآوری و به خارج از کشور ارسال میکنند. طبق اعلام بانک مرکزی میزان خروج سرمایه از کشور در ششماهه ابتدای سال ۱۴۰۰ بالغ بر ششمیلیارد دلار بوده یعنی سالانه بالغ بر ۱۲ میلیارد دلار، درحالیکه سرمایهگذاری خارجی در همین مدت در ایران فقط دومیلیون دلار بوده است.
همه دولتهای گذشته فکر میکردند که با تزریق ارز به بازار قیمت ارز را کنترل میکنند؛ درحالیکه از قبل۳۵۰ میلیارد دلار تزریق ارز به بازار قیمت دلار از ۷۰ ریال سال ۵۷ به ۳۲۰ هزار ریال در سال جاری رسیده است یعنی چهارهزارو ۵۰۰ برابر و بهعبارت دیگر هر سال بهطور متوسط قیمت دلار در بازار ارزی صد برابر شده است؛ یعنی این سیاست باعث خروج سرمایه و توانمندشدن قاچاقچیان شده و قیمت ارز را هم افزایش داده است.
متأسفانه مدیران بانک مرکزی ارزش ارز خارجیای را که به مثابه خون اقتصاد هر کشور است، نمیدانند و فقط دلخوش به آناند که بگویند مدیریت بازار ارزی کشور را دارند.
تأسفبار آن است که مدیران بانک مرکزی خود شاهدند که ارزهای متعلق به ملت ایران در کشورهای خارجی چگونه توقیف یا مصادره میشود و حتی طلب حقی که از انگلستان بوده و وصول شده، بهنوعی در بانکهای عمان به ودیعه مانده است، اما در عین نیاز کشور به ارز، دستودلبازی به نفع قاچاقچیان و خارجکنندگان سرمایه را صورت میدهند. این در حالی است که بخشهای مهم اقتصادی کشور برای دستیابی به ارز خارجی دچار مشکل حاد هستند و ما بهجای مدیریت مسائل کشور ارز گرانبهای کشور و خون اقتصاد را به دست قاچاقچیان و خارجکنندگان سرمایه میسپریم. اگر میخواهید بدانید چطور به مطلب زیر که یکی از صدها یا هزاران مشکلات کشور است، توجه کنید.
هر نیروگاه برق فسیلی هزار مگاواتی در کشور (حدود ۵۰ هزار مگاوات نیروگاه فسیلی داریم) سالانه حدود ۹۰۰ میلیون دلار سوخت فسیلی اعم از نفت کوره یا گاز مصرف میکند و این برای ۵۰ نیروگاه فسیلی سالانه برابر با ۴۵ میلیارد دلار میشود؛ درحالیکه برای تبدیل این نیروگاهها به نیروگاهی با راندمان حدود دوبرابر نیاز ارزی خاصی وجود دارد و بانک مرکزی نوعا اظهار نبود ارز میکند. تمام کوشش دشمنان ما برای محدودکردن توان ارزی ایران است و حتی به دزدی دریایی نیز دست میزنند، اما ما ارز خارجی را که به زحمت فوقالعاده به دست میآید، تقدیم قاچاقچیان و صادرکنندگان سرمایه میکنیم تا غمی در وجود آنها پیدا نشود.
درحالیکه دولت ارز موردنیاز مردم (از قبیل کالاهای اساسی و پروژههای عمرانی) را تقبل میکند، باید به این ادراک رسیده باشد که متقاضیان ارز یا بازار آزاد چه کسانی هستند و اگر نیاز معقول باشد، آن را تأمین و اگر نامعقول باشد، نسبت به آن بیطرف باقی بماند.
کمی به گذشته بازگردیم و سرنوشت ملوانان کشتی سانچی را به یاد آوریم؛ کسانی را که یک بمب بالقوه را هزاران کیلومتر همراهی میکردند تا معادل ارزی آن به صندوق بانک مرکزی برای نیازهای مردم بنشیند. مانند پایمردی مردان سانچی در همه حملونقلهای نفتی وجود دارد. حال ما ارزی را که با این زحمت و به ازای خون جوانان کشور ایجاد شده، با خوشخیالی به حلق قاچاقچیان و صادرکنندگان سرمایه میریزیم تا مثلا قیمت ارز در کشور ما رشد نداشته باشد.
باید در شرایط سخت تحریم و وجود بحران حتما بیندیشیم که خون اقتصاد را در کجا هزینه کنیم و چگونه آن را مدیریت کنیم. در اینجا مدیریت معنی میدهد و نه آنکه ارزپاشی در بازار را مدیریت بنامیم.
متأسفانه این اولینبار نیست که با وجود سیاستهایی که به تحریم ما منجر شده است، نوعی وادادگی را در سیاستهای داخلی ملاحظه میکنیم. اگر سیاستهای خارجی ما براساس مقاومت و استقلال مطرح است، در داخل هم باید سیاستهای ما چنین باشد و از هر نوع وادادگی و سیاستهای تضعیفکننده اقتصاد پرهیز کنیم. بههرحال سیاستهای پولپاشی و ارزپاشی در جامعه سالهاست که ادامه دارد و از آن جز انبوه نقدینگی، تورم و ضعف در تأمین نیازهای جامعه نصیب ما نشده است.