فرارو- تزلزل مکرر "ایلان ماسک" در مورد خرید توئیتر بازارها را متلاطم کرده و پرسشهای تازهای را در مورد میزان جدیت او ایجاد کرده است. وعدههای او برای حفظ آزادی بیان، ممنوعیت رباتهای هرزنامه و افزایش چشمگیر درآمد ممکن است با استقبال "جک دورسی" بنیانگذار شرکت همراه شده باشد، اما با کاهش ارزش سهام توئیتر به پایینتر از قیمت پیشنهادی اش به نظر میرسد که ماسک از معاملهای که منعقد شده عقب نشینی کرده است. این موضوع باعث شد حتی وال استریت نیز دچار تردید شود.
به گزارش فرارو به نقل از نیویورک تایمز، برای آن دسته از ما که مدتی است کارهای عجیب و غریب و بعضا مضحک ماسک را دنبال کرده ایم آخرین تغییر در پیشنهاد او برای پلتفرم رسانههای اجتماعی کاملا با شخصیت وی همخوانی دارد. روشی که او از روزهای اولیه تسلا کسب و کار خود را مدیریت کرده و به بازار عرضه میکند ناکارآمدی پشت پوشش فناوری آینده گرایی و موفقیتهای گذشته این خودروساز در بازار سهام را نشان میدهد. او اغلب با اعلام ویژگیهای جدید بدون مشورت با تیم خود کارمندان اش را مجبور میسازد تا شکاف عظیم بین واقعیت فناوری و رویاهایش را پر کنند. این قطع ارتباط باعث ایجاد محل کاری بیرحمانه میشود که اثرات فاجعه باری به همراه دارد.
ماسک در سال ۲۰۱۶ میلادی وعده داد که خودروهای تسلای تازه ساخته شده قادر به رانندگی با چیزی جز یک به روز رسانی نرم افزاری آینده نخواهند بود که دارندگان تسلا را قادر میسازد تا آن را با هزاران دلار پیش خرید کنند. این اظهارات او درباره خودروی خودران که طرفداران وی را بسیار خوشحال کرد برای مهندسان پروژه تنها زمانی آشکار شد که ماسک در توئیتی درباره آن نوشت. در آن زمان بود که مهندسان متوجه ماموریت جدید خیره کننده خود شدند. خریداران تسلا هرگز به روز رسانی نرم افزاری وعده داده شده را دریافت نکردند. خودروها هنوز نمیتوانند خود را بدون نیاز به انسان برانند. با این وجود، از آن زمان تاکنون هر سال روایتهای مختلفی از این گونه ادعاها توسط "ماسک" تکرار شده اند. توانایی او در فروش مکرر چنین فانتزیهای علمی – تخیلیای به عموم مردم زودباور پایه و اساس یک امپراتوری و ثروت وسیع است. مهندسان سازنده تسلا از زمانی که ماسک در سال ۲۰۱۶ میلادی به طور علنی متعهد و مدعی شد که یک کارخانه کاملا خودکار که نیازی به نیروی انسانی ندارد را ایجاد خواهد کرد متعجب شدند. تسلا دو خط مونتاژ ساخت که تلاش میکرد تا وظایفی که نیازمند سطوحی از مهارت و انعطاف پذیری است را خودکار کند وظایفی که رباتیک مدرن هنوز تا رسیدن به آن فاصله دارد. او در نهایت تسلیم شد و یک خط تولید با نیروی کار دستی فشرده را در یک چادر در هوای آزاد ساخت.
ماسک از این فرصت جدید برای ساختن افسانه خود استفاده کرد و گزارش داد که در این دوره در کارخانههای تسلا میخوابید که آن را "جهنم تولید" نامیده بود. آن چه او از خودستایی خود کنار گذاشته بود واقعیتی ملموس برای کارمندان اش بود. حضور او هیچ تخصص واقعیای در تولید را تحمل نمیکرد. حضور ماسک تنها تحمیل کننده فشار طاقت فرسا بر کارگران همراه با ذکر این جملات از سوی او به آنان بود:"من میتوانم در جزیره خصوصی خود با سوپر مدلهای برهنه وقت ام را سپری کنم و نوشیدنی بنوشم، اما این کار را انجام نمیدهم". زنده ماندن ده ساله در تسلا دستاوردی نادر است و معمولا استعدادها پیش از پایان دوره چهار ساله انحصاری سهام شرکت یا خشکیده شده و یا از تسلا بیرون میروند.
محیط تلخ کار در فضای متعلق به "ماسک" برای زنان و اقلیتهای نژادی بیش از پیش نمایان میشود. دپارتمان اشتغال و مسکن عادلانه کالیفرنیا ادعا میکند که کارگران سیاه پوست در بخشهایی از کارخانه تسلا با نام مستعار "مزرعه" در معرض توهینهای نژادپرستانه قرار میگرفتند. کارگران زن در تسلا با ادعای فراگیر بودن آزار و اذیت جنسی از لمس و تماس فیزیکی جنسی توسط سرپرستان تسلا گلایه داشته اند. ماسک نسبت به این موارد بی تفاوت بود و به کارگرانی که مورد سوء استفاده قرار گرفته بودند در ایمیلی گفته بود:"مهم است که پوست کلفت باشید".
علاقه ماسک در نظارت بر پروژههای کارآفرینی است که منجر به نمایشهای تازه پر زرق و برق میشود. در زمینههای غیرعادیتر کسب و کار مانند تولید، خدمات و فروش او تمایل دارد تنها به منظور خاموش کردن آتشهایی که به طور منظم آینده نزدیک شرکت را تهدید میکنند (البته نه آتش سوزیهای واقعی که بارها و بارها کارخانه اش در فرمونت کالیفرنیا را در طول سالیان گذشته هدف قرار داده اند) مداخله کند. این نقطه ضعف اساسی هر سازمانی است که توسط "کیش شخصیت" اداره میشود: رهبر عزیز نمیتواند همه جا حضور داشته باشد یا هر تصمیمی را اتخاذ کند، اما اغلب در ارائه معیار ارزشی شفافی که به مدیران اجازه دهد تا به طور مستقل تصمیمات خود را حول اهداف مشترک شکل دهند متحمل شکست میشود. زمانی که موفقیتهای یک شرکت به هوسهای یک مرد گره خورده باشد با پدیدههای عجیب و غریبی مواجه میشوید مانند مدیرانی که تصمیم میگیرند بر اساس رنگ بلوند موی همسرش در روزی خاص و بررسی خلق و خوی شخصی ماسک در آن زمان مسائلی را به اطلاع او برسانند یا نرسانند!
زمانی که "رئیس" علاوه بر یک شرکت خودروسازی با سابقه شرکتهای تونل سازی، موشک سازی و ایمپلنت مغزی را اداره میکند حتی باهوشترین ذهنها نیز گهگاه بیش از حد از واقعیتهای تصمیمهایی که باید اتخاذ کنند جدا میشوند. تفاوت اصلی بین ماسک و قهرمانان سیلیکون ولی این است که او توانسته به برخی از وعدهها عمل کند: تسلا خودرو میسازد و اسپیس ایکس موشکهای فضایی را پرتاب میکند. با این وجود، وعدههای قدیمی او مانند خودروهای کاملا خودران به نظر میرسد آرمانیتر و کمتر منطبق با واقعیتهای عینی هستند. فهرست بلندبالای تعهدات انجام نشده او از شبکه شارژ خودروهای برقی کاملا خورشیدی، سیستم تولید کاملا خودکار، مینیبوس خودران و حتی یک خودروی با قابلیت پرواز با موتور موشک از جمله وعدههای تحقق نیافته ماسک بوده اند. ماسک با حرکت به سمت خرید توئیتر نه تنها حواس پرتی دیگری را به فهرست بلند بالای خود افزوده بلکه پیشتر نیز همین تمایل را برای اعلام تصمیمات گسترده در انظار عمومی از خود نشان داده است. اهداف متناقض او برای افزایش شفافیت الگوریتمی و حذف رباتهای هرزنامه در توئیتر بارزترین نشانه این است که او قصد دارد ارادهاش را بر این سرویس تحمیل کند بدون این که از تخصص کارشناسان در مبارزه با سختترین چالشهای توئیتر استفاده کند.
در نهایت، اهداف ماسک برای توئیتر همان طور که برای تسلا نیز این گونه بوده تصمیم گیری درست برای شرکت هایش یا افرادی که آن را ممکن میسازند نبوده و نیست. اکنون اگر توئیتر تحت کنترل ماسک قرار گیرد او ابزاری را برای ساخت محصولی که همیشه به آن اهمیت میداد در اختیار گرفته است: اسطوره سازی از خویش.