هنوز زمان زیادی تا انتخابات مجلس باقی مانده است، اما نمایندگان نزدیک به لاریجانی در شهرهای کوچک، فعالیتهای خود را آغاز کردهاند. در زمانی که اصلاحطلبان امیدی به گرفتن تایید صلاحیت ندارند، میانهروها ممکن است میاندار مجلس دوازدهم باشند. مسلما تحولات زیادی پیش روی ایران است، اما نام لاریجانیها از تحولات آینده ایران، حذفشدنی نیست.
روزنامه اعتماد در گزارشی به پسلرزههای رد صلاحیت علی لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری پرداخت و سعی کرد سکویت این روزهای او را تحلیل کنید. مشروح این گزارش را بخوانید:
این روزها کمتر سخنی از علیلاریجانی به گوش میرسد. چهرهای که رکورددار طولانیترین دوره ریاست مجلس ایران است در طول دوران فعالیت خود در سمتهای مدیریتی مختلف، فعال بوده است. اما پس از ردصلاحیت او در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰، علی لاریجانی سکوت پیشه کرده است. نمیشود از تاریخ ۴۴ ساله جمهوری اسلامی صحبت کرد و نامی از برادران لاریجانی به میان نیاورد.
دو نفر از برادران لاریجانی، در مجموع ۲۲ سال، ریاست یکی از قوای کشور را بر عهده داشتند که از این نظر با هیچ فرد دیگری قابل مقایسه نیستند. با این حال به نظر میرسد یک جریان سیاسی قدرتمند، به دنبال حذف لاریجانیها از عرصه سیاسی ایران است. ۲۵ اردیبهشت سال گذشته بود که علی لاریجانی نامزد انتخابات ریاستجمهوری شد و آن نامزدی و تحولات بعد از آن، توفانی از تحولات، به صورت دومینویی رخ داد.
در تاریخ سیاسی ایران، عموما افراد بیشتر از احزاب اثرگذاری داشتهاند. در میان اثرگذاران این تاریخ، اما برخی نامها و افراد دیده میشوند که اثرگذاری آنها، مانند یک حزب بوده است. یکی از مهمترین این افراد، مرحوم هاشمیرفسنجانی بود. هاشمیرفسنجانی از پیش از پیروزی انقلاب، سعی داشت در سراسر کشور برای خود دوستان متحدی داشته باشد. وی این رویه را در سالهای بعد از انقلاب هم ادامه داد و با روشی که بعدا حامیان هاشمی آن را مشی میانهروی میخواندند، چه در جناح راست و چه در جناح چپ، دوستان نزدیک و وفاداری داشت.
علی لاریجانی، اگر چه تا سال ۸۴ یک نیروی اصولگرا به شمار میرفت، اما بعد از شکست در آن انتخابات، در همان مسیر هاشمیرفسنجانی قرار گرفت. او که در دوران محمود احمدینژاد، دبیر شورای امنیت کشور شده بود، به مرور با واقعیتهای سیاست خارجی کشور آشنا شد و مشی میانهتری را در سیاست خارجی کشور در پیش گرفت. او که در سال ۸۴ در نقد سیاست خارجی دولت وقت در خصوص برنامه هستهای گفته بود: «در غلطان دادیم و آب نبات گرفتیم»، به مرور تبدیل به بزرگترین حامی برجام در مجلس شد و توانست همقطاران خود را در مجلس نهم، به تصویب این توافق تاریخی، راضی کند. این همه ماجرا نبود.
لاریجانی دوازده سال هم ریاست مجلس را بر عهده داشت. هم در مجلسی که حداد عادل و رفقای اصولگرا برنده شده بودند و هم در مجلسی که عارف و لیست امید حضور داشتند، لابی قدرتمند لاریجانی، او را در صدر مجلس حفظ کرده بود. این حضور دوازدهساله، موجب شده بود لاریجانی در سراسر کشور رفقایی داشته باشد که هم سابقه گرفتن رای از مردم را داشتند و هم لاریجانی را بسان یک ناجی، حمایت میکردند. همین پشتوانه، برای لاریجانی کافی بود تا در انتخابات، نیازی به حمایت جریانها و احزاب چپ و راست احساس نکند.
البته در آن انتخابات، لاریجانی به یک عامل سوم هم در موفقیت خود اتکا کرده بود و آنهم حضور صادق لاریجانی در شورای نگهبان بود. لاریجانی که سال ۸۴ تایید صلاحیت شده بود و دوازده سال هم بعد از آن ریاست مجلس را عهدهدار شده بود، باور نمیکرد که شورای نگهبان صلاحیت او را برای انتخابات تایید نکند. در واقع هیچ سیاستمدار کارکشتهای، رد صلاحیت لاریجانی را پیشبینی نمیکرد. اما این اتفاق رخ داد! اتفاقی که آنقدر باورنکردنی بود که در این چند ماه کمتر سیاستمداری پرسیده چرا جهانگیری و شریعتمداری و پزشکیان و آخوندی و ...، ردصلاحیت شدند!
عباس عبدی در تحلیلی درباره حضور لاریجانی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ مینویسد: «بهطور کلی آخرین شانس لاریجانی برای حضور در عرصه سیاسی ایران، حضور در این انتخابات بود تا با اعلام صلاحیت او برای حضور در انتخابات، نه فقط او، بلکه جناح اصولگرای سنتی بتواند خود را نشان دهد، زیرا نداشتن نامزد انتخاباتی برجسته از سوی این جناح به منزله پایان حضور آنان بود.»
ردصلاحیت لاریجانی برای خانواده لاریجانیها آنقدر غیر منتظره بود که صادق لاریجانی، از عضویت شورای نگهبان استعفا داد و در توییتر نوشت: «سبب این نابسامانیها تا حد زیادی، دخالتهای فزاینده دستگاههای امنیتی از طریق گزارشهای خلاف واقع، در تصمیمسازی برای شورای نگهبان است؛ به ویژه اگر عضو مسوولی که باید گزارشهای محققانه به شورا ارایه کند خود، عامدانه چیزی بر آن بیفزاید! چنانکه از وزارت اطلاعات با قاطعیت تمام مطلبی نقل میکنند، حال آنکه با پرسش از معاونت مربوطه در وزارت اطلاعات به صراحت این مطلب تکذیب میشود.»
این استعفا یادآور حمایت چند سال قبل علی لاریجانی از برادرش فاضل لاریجانی در جنجالیترین جلسه مجلس بود که با تنش لفظی تند بین لاریجانی و محمود احمدینژاد همراه شد.
از سال ۱۳۷۱ که لاریجانی جایگزین سید محمد خاتمی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و پس از آن رییس سازمان صداوسیما شد تا دوران دبیری شورای عالی امنیت ملی و ریاست ۱۲ سالهاش بر مجالس هشتم تا دهم، جز همان تنش لفظی با احمدینژاد، هرگز وارد چالش و تنش نشده بود، اما بعد از رد صلاحیت در انتخابات، مرتب به شورای نگهبان اصرار داشت تا دلایل ردصلاحیت او به صورت علنی اعلام شود و وقتی نامه ردصلاحیت لاریجانی به رسانهها درز کرد، او با استناد به نظریات شهید مرتضی مطهری و نظرات برخی آیات عظام و بزرگان نظام و قوانین کشور، به صورت مبسوطی پاسخ ایرادات شورای نگهبان را داده و پاسخی مفصل و مستدل و صریح به آن داد. نامهای که بهشدت عملکرد شورای نگهبان را به چالش کشیده بود.
جناح راست میانهرو در ایران به رهبری چهرههایی مثل ناطق نوری، حسن روحانی، علی لاریجانی و البته هاشمیرفسنجانی سعی داشت جایگاه خود را در جامعه احیا کند. این جریان سال ۹۲ توانست پیروز انتخابات باشد، اما حالا دور، دور انقلابیهاست و اصلاحطلبان هم دل خوشی از دوران ائتلاف با میانهروها ندارند و عملکرد ضعیف مجلس دهم و دولت دوازدهم را ناشی از همین ائتلاف ناخواسته میدانند.
در این میان لاریجانی گام مهم دیگری برداشته است. او که دانشآموخته و استاد فلسفه است، حالا در صندلی نظریهپردازی نشسته است. او اخیرا در یک همایش مذهبی، نظرات خود را به شکلی صریح بیان کرده و گفته تقریبا در تمامی کشورهای منطقه سازمان روحانیت زیرمجموعه حکومت و تحت اشراف آن است، اما به تعبیر شهید مطهری روحانیت اهل سنت سخنان اصلاحی زیادی داشتهاند ولی در مقام حرف بود و نتوانست حرکتی عملی به همراه داشته باشد ولی روحانیت شیعه همیشه با قدرتهای حاکمه در تضاد بود.
راز بسیاری از نابسامانیهای فکری دهههای اخیر در همین وابستگی سازمان روحانیت به دولتها نهفته است. در عالم تشیع روحانیت از اساس یک نهاد مستقل از قدرتهای حاکم و اقتصادی بود. با توجه به شرایط جدید ارتباطات و برخی نابسامانیها و عدم توفیق برخی دولتها در جمهوری اسلامی در برخی امور و خلط کار روحانیت با دولت فضای عمومی مناسبی برای پذیرش تفکرات دینی برای جوانان ایجاد نمیکند. ارزیابیهای مکرر دستگاههای فرهنگی در این زمینه افول علاقهمندی در این بعد را نشان میدهد که صرفا همین عامل هم در آن مدخلیت ندارد.
هنوز زمان زیادی تا انتخابات مجلس باقی مانده است، اما نمایندگان نزدیک به لاریجانی در شهرهای کوچک، فعالیتهای خود را آغاز کردهاند. در زمانی که اصلاحطلبان امیدی به گرفتن تایید صلاحیت ندارند، میانهروها ممکن است میاندار مجلس دوازدهم باشند. مسلما تحولات زیادی پیش روی ایران است، اما نام لاریجانیها از تحولات آینده ایران، حذفشدنی نیست.