هر اندازه که فریاد نمایندگان منتقد برای استیضاح وزرا، نتیجه ملموسی ندارد، پیامدهای ناگوار تورم و گرانی برای مردم، کاملاً، ملموس است و آنان روزبهروز، دشوارتر شدن تأمین حداقل نیازهای معیشتیشان را با بهت و نگرانی، تجربه میکنند و واقعیت تلختر، این است که امیدی هم به کارآمدی دولت و نقش نظارتی مجلس ندارند.
به گزارش خبرآنلاین، انفعال قوه مقننه در قبال قوه مجریه و زیر سؤال رفتن اعتبار بهارستان نزد مردم، پدیده قابل کتمانی نیست. اما چرا مجلسی که قرار بود در «رأس امور» باشد، تا این حد به حاشیه راندهشده و جز انتقادهای ریز و درشت پشت تریبونی و رسانهای و گاهی فریادهای چند نماینده منتقد، صدایی از بهارستان شنیده نمیشود و اقدامی جدی از بهارستان نشینان دیده نمیشود؟ علت ناکامی طرحهای استیضاح وزرا چیست؟ نمایشی بودن تهدیدکنندگان وزرا یا سد هیات رئیسه یا ترکیبی از این دو؟
با انگیزه بررسی آخرین وضع و موانع استیضاح وزرا و «نگاه از درون» به موضوع، سراغ عضو هیات رئیسه کمیسیون صنایع و معادن رفتیم تا دیدگاه او را جویا شویم.
مصطفی رضاحسینی قطبآبادی، اما نهفقط دلیل و حتی توجیهی برای فضای کنونی بهارستان ارائه نداد، بلکه پا را فراتر گذاشت و ناامید از تعامل سازنده دولت و اراده هیات رئیسه برای پذیرش نقش نظارتی قوه مقننه، از اقدام عجیب خود، سخن میگوید و خبر میدهد: «طرح «عدمکفایت» رئیسجمهور را مکتوب کردهام و روی سیستم بهارستان گذاشتهام» و البته میافزاید: «تا الآن، فقط یک نماینده، طرح را امضا کرده است».
نماینده شهر بابک که آبان ۱۳۹۹ در اعتراض به رباخواری بانکها و وضعیت دشوار معیشت مردم در دفترش در مجلس اعتصاب غذا کرد و خبرساز شد، با نگاهی واقعبینانه، امید چندانی به فرجام تلاش خود ندارد، اما درعینحال، تأکید میکند که جلوی ضرر را از هر جا بگیریم، منفعت است.
مشروح گفتوگوی مصطفی رضاحسینی قطبآبادی را در ادامه بخوانید:
با توجه به اینکه از امضاکنندگان استیضاح وزیر صمت هستید؛ اطلاع دارید این طرح در چه وضعیت و مرحلهای قرار دارد؟
استیضاح وزیر صمت، مدتهاست، تقدیم هیات رئیسه شده، اما آنان ارادهای برای «اعلام وصول» ندارند و به نظر میرسد، نمیخواهند استیضاح به صحن برسد.
«اعلام وصول» نکردن استیضاح از سوی هیات رئیسه، علت خاصی دارد؟
احتمال زیاد، فشارهای دولت بر هیات رئیسه در ایجاد چنین روندی مؤثر است. همچنین تفکر هیات رئیسه، تعامل حداکثری با کابینه است، بنابراین، مانع استیضاح میشوند.
البته من هم معتقدم، استیضاح وزیر صمت و هر وزیر دیگری، فایدهای ندارد. اما از زاویه و استدلالی متفاوت با حامیان دولت. مثلاً، وزیر صمت، فرد جوان و پرکاری هستند که قصد فعالیت و خدمت دارند، اما ایشان، اختیاری از خود ندارد و دیگران، بهجای او تصمیم میگیرند.
افرادی از جای مشخصی میآیند و در وزارتخانه منصوب میشوند و تعاملی هم با مجلس برقرار نیست. بعد، دولت، یکطرفه اعلام میکند که با مجلس تعامل داریم و این در حالی است که ما مجلسیها چنین تعامل ادعایی را ندیدهایم و تجربه نکردهایم.
در چنین روندی، حتی اگر وزرا هم، تغییر کنند، مشکلات حل نمیشوند و پابرجا میمانند. درواقع، مشکل از وزرا نیست، از جای دیگری است و تنها چاره کار، طرح «عدمکفایت» اجرایی آقای رئیسجمهور است.
«عدمکفایت» رئیسی؟! مگر ارادهای در مجلس دیدهاید که چنین طرح و پیشنهادی را مطرح میکنید؟
طرح «عدمکفایت» رئیسجمهور را مکتوب کردهام و روی سیستم بهارستان گذاشتهام، تا الآن، فقط یک نماینده، طرح را امضا کرده، سایر نمایندگان، هر کدام به دلایل مختلف مانند احتیاط، بیاعتقادی یا مصلحتاندیش هستند، موافق طرح «عدمکفایت» نیستند.
نظرشان محترم، اما شخصاً، معتقدم، مسائل اساسی کشور، اصلاً، قابلاغماض نیست و نباید مشمول مماشات و مرور زمان شود. زیرا مردم، سرمایهها و پایههای اصلی کشور و نظام هستند و بیتوجهی به مطالبات و خواست منطقی و قانونی مردم، درنهایت، کشور و نظام را با چالش مواجه میکند. من نگران بروز این چالش هستم، یگانه ملاک من، مردم است و با کسی هم، عهد اخوت نبستهام. بنابراین، تلاش میکنم از ورد شدن آسیبهای بیشتر به مردم، پیشگیری کنم..
چرا و چگونه به این جمعبندی رسیدید؟
یک نامزد از جناح خاصی، روانه پاستور شده، حالا میخواهند او را نگهدارند، ولی چهار سال دیگر، سرنوشت او همانند روسای جمهوری قبلی خواهد شد. دولت یازدهم و دوازدهم را گفتند که دولت خوبی نبوده و ضرر به کشور و مردم زده و بیتالمال را هدر داده، دولت روحانی هم به دولت پیش از خود، اتهامهای مشابهی زد؛ و این رویه همچنان ادامه خواهد یافت.
واقعیت این است که علت اصلی ناکارآمدی دولتها در یک نکته خلاصه میشود و آنهم چنبره زدن بر قدرت اجرایی کشور است که بحث اصلاحطلب و اصولگرا، راه انداخته و نگاه تمامیتخواهانه به قدرت دارند و شایستهها را به جرم همسو نبودن، حذف میکنند. اگر این خودمحوریها نبود و ارادهای جدی برای اولویت دادن به مطالبات مردم وجود داشت، شناسایی و حل چالشهای اصلی مردم، کار نشدنی نبود.
مقام معظم رهبری در تمامی این سالها، راهکار ارائه دادند و از تمامی دولتها حمایت کردند، ولی خب، این دولتها، خودشان نخواستند از نظرها و پیشنهادهای سازنده رهبری و دیگران کارشناسان استفاده کنند.
میدانید عدمکفایت رئیسجمهور به چند امضا نیاز دارد؟
برای تمامی طرحهای مجلس بالای ۱۵ امضا نیاز است، اما برای امر مهمی مانند عدمکفایت رئیسجمهور نیاز است که تعداد امضاها بیشتر شود. طبق آئیننامه، تقاضای رأی به «عدمکفایت» رئیسجمهور، با حداقل، امضای یکسوم نمایندگان، قابلطرح در مجلس است که رقم بالایی است. این تقاضا باید کتباً در جلسه علنی به رئیس مجلس تقدیم شود و چنانچه تعداد امضاهای طرح به حدنصاب برسد، باید در اولین جلسه قرائت و از طریق رسانههای گروهی به مردم اطلاعرسانی شود.
همانطور که اشاره کردید، آرای لازم برای پیشبرد طرح «عدمکفایت»، زیاد است. فکر میکنید، بتوانید امضای یکسوم نمایندگان را پای طرح عدمکفایت، بنشانید؟
بعید میدانم نمایندگان حاضر به امضای چنین طرحی شوند، البته نه بهاینعلت که به رئیسجمهور و دولت انتقاد ندارند، بلکه به دلیل پرهیز از بحثهای حاشیهای امضا نخواهند کرد.
اما همه علت امضا نکردن طرح را نمیتوان در ملاحظهکاری فردی نمایندگان، خلاصه کرد. دولت تازه فعالیت خود را شروع کرده و هنوز بیشتر از ۹ ماه از عمر کابینه نمیگذرد. طبیعی است، افکارعمومی و نمایندگان، خیلی مجاب نشوند با لحاظ کارنامه این مدت کوتاه، از اقدام تند «عدمکفایت» رئیسجمهور، حمایت کنند و منطقی است، بخواهند مجال بیشتری به رئیسی و کابینهاش بدهند ...
من با توجه به روند موجود، نگران آینده ایران هستم. اگر الآن، جلوی ضرر را نگیریم، طی دو، سه سال آینده باید بابت ادامه کار دولت ناکارآمد هزینههای بسیار سنگینی پرداخت کنیم و همان اتفاقهایی که برای دولت قبلی افتاد برای این دولت نیز تکرار خواهد شد. اما اگر همین حالا بحث عدمکفایت مطرح شود دو اتفاق رخ خواهد داد، یا تغییرات لازم برای کارآمدسازی دولت، اعمال و روند نگرانکننده فعلی، اصلاح میشود و یا وضعیت مملکت مشخص میشود.
یکی از شیوههای اصلاح روند که مدنظر شماست، تعامل دولت و مجلس است. درواقع، همان اهداف هشداردهنده طرح عدمکفایت را میتوان با ابزار تعامل و مثلاً در نشستهای مشترک دولت و مجلس، به دست آورد. ارزیابیتان از تعامل دو قوه و میزان تأثیرگذاری نشستهای مشترکشان چیست؟
اطلاعی ندارم، چون اساساً در این نشستها شرکت نمیکنم حتی در افطاری که تحت عنوان نشست مشترک دولت و مجلس و به میزبانی رئیسجمهور برگزار شد نیز شرکت نکردم. نامهای هم برای آقای رئیسی ارسال و تأکید کردم نوشتم تا زمانی که همه مردم ایران، قادر به افطار کردن شایسته نباشند به افطاریهای دولتی نخواهم رفت.
دولت انقلابی و مردمی، پول افطاریها را از کجا میدهد؟
جای تعجب دارد دولتی که خود را انقلابی نام نهاده و دیگران را از این مسائل نهی میکرد، چگونه از ابتدای ماه رمضان، از وزرا و مدیران گرفته تا خود دولت، جلساتی تحت عنوان افطاری برگزار میکنند و از بیتالمال افطاری میدهند؟ دولت باید به افکارعمومی پاسخگو باشد که آقای رئیسی با همه شعارهای مردمی که دادهاند و هنوز هم تکرار میکند، پول این افطاریها را از چه محل و منبعی تأمین میکند؟