فرارو- شغلهای عجیب و ترسناک زیادی در دوران قرون وسطی وجود داشت. موشگیرها کسانی بودند که بخصوص در مواقع شیوع بیماریهایی مثل طاعون، کارشان گرفتن و کشتن موشها بود؛ آنها دائما در معرض ابتلا به بیماریهای مختلف بودند. کنّاسها کارشان تخلیۀ گودال مستراح خانهها بود و این خطر برایشان وجود داشت که گاز مسمومکنندۀ مدفوع انسانی آنها را خفه کند. گورکنهای دوران طاعون هم خطر سرایت بیماری از جسدها را به جان میخریدند.
به گزارش فرارو؛ اما هیچکدام از اینها قابل مقایسه با شغل «گناهخواری» نیست. آنها کسانی بودند که روحشان را در معرض آلودگی به گناه و نفرین ابدی قرار میدادند.
منشاء شکلگیری
منشاء شکلگیری شغل گناهخواری چندان روشن نیست، اما احتمالا این با بعضی تفاسیر از مناسک مسیحی بیارتباط نیست. بخصوص که کلیسا هم هیچوقت این شغل را محکوم نکرده است. اغلب نمونههای تاریخی ذکر شده از این شغل مربوط به اسکاتلند، ولز و انگلستان بودهاند، هرچند که اشکال متفاوتی از این کار در بعضی فرهنگهای دیگر هم گزارش شدهاند.
این شغل احتمالا اولین بار در دورۀ قرون وسطی و به عنوان راهی برای رستگاری در عالم برزخ ظهور کرده است. برزخ برای مسیحیان جایی است که ارواح مومنان گناهکار در آن عذاب میکشند تا پاک شوند و بتوانند به بهشت بروند (این با دیدگاه اسلامی دربارۀ برزخ تفاوتهای زیادی دارد). اما با وجود اینکه شکلگیری گناهخواری به قرون وسطی برمیگردد، بیشتر اطلاعاتی که ما دراینباره داریم مربوط به قرون ۱۷ و ۱۸ است؛ در این دوره بود که گناهخواری به شکلی ناگهانی و البته برای مدتی کوتاه دوباره رایج شد.
کار گناهخواران
کار گناهخواران این بود که گناهان مردگان را بخورند تا آنها پاک شوند و بتوانند مستقیما به بهشت بروند. اما گناه را چطور میشود خورد؟ مراسم گناهخواری به این صورت بود که بعد از حضور گناهخوار بر بالین شخص مرده، قطعهای نان و یک جام شراب را روی بدن مرده قرار میدادند و گناهخوار آن نان و نوشیدنی را از روی بدن مرده برمیداشت و میخورد. این از نظر ما حتما کار چندشآور و ناخوشایندی است، اما برای بریتانیاییهای قرون وسطی معنا و اهمیت زیادی داشت. آنها فکر میکردند که گناهان بوسیلۀ نان و شراب جذب میشوند و با خورده شدن توسط گناهخوار از بین میروند. احتمال زیادی وجود دارد که این مراسم الهام گرفته از مراسم عشای ربانی باشد که در آن، مسیحیان با خوردن نان و شراب، خودشان را متحد با گوشت و خون عیسی مسیح به حساب میآورند.
جایگاه اجتماعی
تا آنجایی که ما دربارۀ جایگاه و منزلت اجتماعی گناهخواران اطلاع داریم، آنها وضع خیلی خوبی نداشتهاند و تا حدی مثل جادوگران مورد ترس و نفرت مردم بودهاند. مردم معمولا خیلی با احتیاط و فقط در موارد ضروری که فکر میکردند شخص متوفی گناهان زیادی دارد و نتوانسته قبل از مرگ به گناهانش اعتراف کند به سراغ گناهخواران میرفتند. معمولا هم وقتی کار گناهخوار تمام میشد او را بدون هیچ احترام خاصی از خانه بیرون میکردند.
یکی از دلایل این نفرت و بیزاری این بوده که مردم اعتقاد داشتند نگاه کردن به چشم یک گناهخوار باعث گرفتار شدن به نفرین میشود. زیرا آنها با هر گناهی که میخوردند خودشان را بیشتر دچار لعنت و گناه میکردند. حضور یک گناهخوار در هر جایی به معنی حضور گناهان تعداد زیادی آدم مرده بود. به همین خاطر گناهخوارها مثل آدمهای طرد شده و منزوی زندگی میکردند. مردم از آنها متنفر بودند، اما گاهی هم به آنها نیاز پیدا میکردند. اما چرا باید کسی چنین کاری را به عهده میگرفت؟ جوابش روشن است؛ فقر و نیازمندی شدید باعث میشد این هم راهی برای گذراندن روزگار باشد.
آخرین گناهخوار
آخرین گناهخواری که میشناسیم مربوط به زمانی نسبتا نزدیک است. ریچارد مانسلو (Richard Munslow) آخرین گناهخوار انگلستان بود که در سال ۱۹۰۶ از دنیا رفت. او مثل بازماندهای از یک دوران کاملا متفاوت بود. میگویند او بعد از اینکه چهار فرزندش را از دست داد به این کار رو آورد. سه فرزند او فقط در طی یک هفته از دنیا رفتند و او برای اینکه بتواند در دنیای بعد از مرگ به آنها کمک کند گناهخواری را شروع کرد. در سال ۲۰۱۰ مقبرۀ ریچارد بازسازی شد تا یادگاری از جایگاه خاص او در تاریخ مذهبی و فرهنگی انگلستان باشد (تصویر زیر مربوط به مقبرۀ ریچارد مانسلو در حیاط کلیسایی در شراپشایر انگلستان است).