فرارو- جوزف استیگلیتز؛ اقتصاددان امریکایی و برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۱۱ میلادی است. او مشهورترین نمایندگان مکتب اقتصاد نو کینزی است. او شهرتاش را به خصوص پس از انتقادهای شدیدش از صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی کسب کرد. استیگلیتز در سال ۲۰۱۱ میلادی از سوی نشریه «فارین پالسی» در فهرست متفکران برتر جهان قرار گرفت. او در فوریه ۲۰۱۲ میلادی نشان لژیون دونور را «فرانسوا دلاتر» سفیر وقت فرانسه در امریکا دریافت کرد. او در سال ۲۰۱۸ میلادی جایزه صلح سیدنی را دریافت کرد. کتابهای زیادی از این اقتصاددان مشهور منتشر شدهاند که از جمله آن میتوان به «جهانیسازی و مسائل آن» با ترجمه حسن گلریز چاپ نشر نی و «پیشگامان اقتصاد توسعه» با ترجمه غلامرضا آزاد ارمکی توسط همان ناشر اشاره کرد.
به گزارش فرارو به نقل از پروژه سندیکایی، پیامدهای تهاجم روسیه به اوکراین ما را به یاد اختلالات غیر قابل پیش بینیای میاندازد که اقتصاد جهانی دائما با آن مواجه شده است. ما درسهای مشابه را بارها مشاهده کرده ایم. هیچ کس نمیتوانست حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی را پیش بینی کند و تعداد بسیاری کمی توانستند بحران مالی ۲۰۰۸ میلادی، شیوع کووید-۱۹ یا انتخاب دونالد ترامپ را که منجر به در پیش گرفتن سیاست ملی گرایانه و حمایت از صنایع داخلی در امریکا شد را پیش بینی کنند. حتی کسانی که این بحرانها را پیش بینی کردند نمیتوانستند با دقت بگویند که چه زمانی رخ خواهد داد.
هر یک از این رویدادها پیامدهای کلان اقتصادی زیادی داشته اند. شیوع کرونا توجه را بهعدم انعطاف پذیری اقتصادهای به ظاهر قوی جلب کرد. آمریکا کشور ابرقدرت در اوج شیوع کرونا حتی نمیتوانست کالاهای سادهای مانند ماسک و سایر تجهیزات محافظ را تولید کند چه رسد به اقلام پیچیدهتر، چون کیتهای ازمایش و ونتیلاتور (دستگاه تنفس مصنوعی). این بحران درک ما را از شکنندگی اقتصادی تقویت کرد و یکی از درسهای بحران مالی جهانی را تکرار کرد زمانی که ورشکستگی تنها یک شرکت یعنی لیمن برادرز باعث فروپاشی تقریبا کل سیستم مالی جهانی شد.
به طور مشابه، جنگ «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه در اوکراین، افزایش نگرانکننده قیمت مواد غذایی و انرژی را تشدید میکند و پیامدهای بالقوه شدیدی را برای بسیاری از کشورهای در حال توسعه و بازارهای نوظهور به ویژه آنهایی که بدهیهایشان در طول شیوع کرونا افزایش یافته خواهد داشت. اروپا نیز به دلیل اتکای خود به گاز روسیه منبعی که اقتصادهای بزرگی مانند آلمان نمیتوانند به سرعت یا به شکلی کم هزینه از آن جدا شوند به شدت آسیبپذیر است. بسیاری به درستی نگران هستند که چنین وابستگیای پاسخ به اقدامات فاحش روسیه را تعدیل کند.
پیشتر ۱۵ سال پیش در کتاب «کارآمد کردن جهانی شدن» من این پرسش را مطرح کردم که آیا هر کشوری به سادگی خطرات امنیتی را به عنوان بخشی از بهایی که برای اقتصاد جهانی کارآمدتر با آن روبرو هستیم میپذیرد؟ آیا اروپا به سادگی میگوید که اگر روسیه ارزانترین تامین کننده پس ما باید بدون توجه به پیامدهای امنیتی آن از روسیه گاز خریداری کنیم؟ متاسفانه پاسخ اروپا نادیده گرفتن خطرات آشکار در تعقیب سودهای کوتاه مدت بوده است.
زیربنای فقدان انعطافپذیری کنونی، شکست بنیادی نئولیبرالیسم و چارچوب سیاستگذاری آن است. بازارها به خودی خود کوته بینانه رفتار میکنند و مالی شدن اقتصاد این وضعیت را تشدید کرده است. بازارها خطرات کلیدی را به طور کامل در نظر نمیگیرند به خصوص درباره خطراتی که دور به نظر میرسند حتی زمانی که پیامدهای آن میتوانند بسیار شدید باشند. علاوه بر این، فعالان بازار میدانند زمانی که ریسکها سیستماتیک هستند همان طور که در تمام بحرانهای پیشتر ذکر شده این گونه بود سیاستگذاران نمیتوانند بیکار بایستند و تماشا کنند.
دقیقا به این دلیل که بازارها به طور کامل چنین ریسکهایی را در نظر نمیگیرند سرمایه گذاری بسیار کمی بر روی انعطافپذیری انجام میشود و هزینههای جامعه در نهایت حتی بیشتر میشود. راه حلی که معمولا پیشنهاد میشود ریسک قیمت از طریق مجبور کردن شرکتها به تحمل بیشتر پیامدهای اقدامات خود است. همین منطق هم چنین حکم میکند که اثرات خارجی منفی مانند انتشار گازهای گلخانهای را قیمتگذاری کنیم. بدون قیمتگذاری بر روی کربن، آلودگی بیش از حد، استفاده بیش از حد از سوخت فسیلی و سرمایهگذاری سبز و نوآوری بسیار کم وجود خواهد داشت.
با این وجود، ریسک قیمتگذاری بسیار دشوارتر از قیمتگذاری کربن است. در حالی که گزینههای دیگر از جمله سیاستگذاریها و مقررات صنعتی میتوانند اقتصاد را در مسیر درست حرکت دهند «قوانین بازی» نئولیبرالی مداخلات برای افزایش انعطاف پذیری را دشوارتر ساخته است. نئولیبرالیسم مبتنی بر دیدگاهی خیالی از شرکتهای منطقی است که به دنبال به حداکثر رساندن سود بلندمدت خود در زمینه بازارهای کاملا کارآمد هستند. تحت رژیم جهانیسازی نئولیبرالی، شرکتها قرار است از ارزانترین منبع خرید کنند و اگر شرکتهای منفرد نتوانند خطر وابستگی به گاز روسیه را به درستی در نظر بگیرند دولتها قرار نیست در این زمینه مداخله کنند.
چارچوب سازمان تجارت جهانی شامل یک معافیت امنیت ملی است که مقامهای اروپایی میتوانستند برای توجیه مداخلات به منظور محدود کردن وابستگیشان به گاز روسیه از آن استفاده کنند. با این وجود، برای سالها به نظر میرسید که دولت آلمان مروج فعال وابستگی متقابل اقتصادی بوده است. رویکرد خوش بینانه آلمان این بود که امیدواری داشت تا تجارت با روسیه رژیم سیاسی آن کشور را رام کند. اما مدتهاست بوی فساد وجود در این روابط به مشام میرسد به خصوص به دلیل همکاری «گرهارد شرودر» صدراعظم آلمان که ریاست مراحل حساس تعمیق روابط کشورش با روسیه را برعهده داشت و سپس برای گازپروم غول گاز دولتی روسیه کار کرده بود.
چالش در حال حاضر ایجاد هنجارهای جهانی مناسب است که بوسیله آن بتوان سیاست حمایت از صنایع داخلی را از پاسخهای مشروع به نگرانیهای مرتبط با وابستگی و مسائل امنیتی متمایز ساخت و سیاستهای داخلی سیستماتیک مربوط به آن را توسعه بخشید. این امر مستلزم بررسی چندجانبه و طراحی دقیق سیاستها است تا از اقدامات با اهداف بد مانند استفاده ترامپ از نگرانیهای «امنیت ملی» برای توجیه تعرفهها بر خودروها و فولاد علیه کانادا جلوگیری شود.
با این وجود، نکته صرفا اصلاح چارچوب تجارت نئولیبرالی نیست. در طول شیوع کرونا، هزاران نفر جان خود را از دست دادند، زیرا قوانین مالکیت معنوی سازمان تجارت جهانی مانع از تولید واکسن در بسیاری از نقاط جهان شد. با ادامه گسترش ویروس، جهشهای جدیدی خود را آشکار ساختند و نسبت به نسل اول واکسنهای مقاومتر و مسریتر بودند.
آشکار است که تمرکز بیش از حد بر روی امنیت ارتباطات و امنیت در حوزه سایبری صورت گرفته و توجه بسیار اندکی به امنیت اقتصادی را شاهد بوده ایم. اکنون باید بازاندیشی در مورد جهانی شدن و قوانین ان را آغاز کنیم. ما بهای گزافی برای موضع جزم گرایانه فعلی پرداخته ایم. اکنون امید است که از شوکهای بزرگ قرن حاضر درسهایی را بیاموزیم.