فرارو- همزمان با تشدید رایزنیهای دیپلماتیک میان ایران و طرفهای بین المللی برجام در وین (با محوریت احیای توافق برجام)، تحلیلها و گمانه زنیهای مختلفی در مورد فرجامِ نهایی برجام و آینده روابط ایران با غرب و شرکای منطقهای آن (که تا حد زیادی تحت الشعاع معادله هستهای است) مطرح میشود.
در این چهارچوب، در عینِ اطلاع رسانی محدود از ماهیت درونی مذاکرات هستهای وین از سوی طرفهای مختلف مذاکرات، وقوع برخی تحولات خاص در روزهای اخیر، گمانه زنیها با محوریت نزدیک شدن بیش از پیشِ ایران و دیگر طرفهای برجامی (بویژه آمریکا) جهت احیای توافق مذکور را تقویت کرده است. از جمله این تحولات میتوان به خروج "ریچارد نِفیو" معمار تحریمهای ایران در وزارت خارجه آمریکا و یک عضو کلیدی تیم مذاکراتی آمریکا از این تیم به دلیل اختلاف نظرهای وی با رابرت مالی رئیس تیم مذاکره کننده آمریکایی در مورد نحوه مواجهه و تعامل با ایران اشاره کرد. روندی که در ادامه با خروج "آرین طباطبایی" مشاور ارشدِ دفتر کنترل تسلیحات وزارت خارجه آمریکا از تیم مذاکره کننده آمریکایی و همچنین ارسال سیگنالهایی از سوی وزیر خارجه کشورمان مبنی بر احتمال مذاکره مستقیم میان ایران و آمریکا همراه شد.
"میخائیل اولیانوف" نماینده ارشد روسیه در مذاکرات وین نیز به تازگی در گفتگو با شبکه "روسیه ۲۴ "کشورش اعلام کرده که اگر روند مذاکرات اتمیِ وین با سرعت کنونی پیش رود، به صورت واقع بینانه میتوان از احتمال حصول توافق تا پایان ماه فوریه سال جاری میلادی صحبت کرد.
به گزارش فرارو، مجموعه این سیگنالها وقتی در کنار یکدیگر قرار گیرند شبیه به پازلهایی هستند که در طرح کلیِ خود صرفا نشان دهنده یک نکته هستند: احتمال دستیابی به یک توافق جدید بسیار بالا است. در این راستا، "جاوید قربان اوغلی" سفیر و دیپلمات سابق کشورمان و تحلیلگر مسائل بین المللی، در گفتگو با فرارو، ابعاد مختلف مساله مذکور را بررسی و سعی کرده تصویری روشن از روند مذاکرات وین ارائه کند.
مشروح گفتگوی جاوید قربان اوغلی با فرارو را در ادامه بخوانید.
ارزیابی شما از تغییر و تحولات اخیر در تیم مذاکراتی آمریکا و خروج افرادی نظیر "ریچارد نِفیو" از این تیم چیست؟ آیا این مسأله در بحث مذاکرات، حاوی پالسهای خاصی است؟
"ریچارد نِفیو" معمار تحریمهای فلج کننده علیه ایران است. وی مواضع تندی در قبال ایران دارد و از زمان آغاز دور جدید مذاکرات نیز مدام درباره اختلافاتش با رابرت مالی، خبرهایی به بیرون درز کرده است. در واقع نِفیو را میتوان در جبهه "بازها" گنجاند که الان هم در داخل آمریکا تفاهم با ایران را رد کرده و خواهان ادامه تحریمها و فشارهای حداکثری هستند. اما رویکرد بایدن و وزیر خارجه اش آنتونی بلینکن، تعامل با ایران از طریق احیای برجام است. در همان روزهای اول انتصابِ رابرت مالی به سمت ریاست تیم مذاکره کننده آمریکایی که به گرایش به ایران نیز شهرت دارد، اغلب تحلیلگران این اقدام را سیگنالِ بسیار مثبتی از سوی بایدن به ایران ارزیابی کردند. فراموش نکنیم وعده احیای توافق هستهای با ایران (برجام) از شعارهای اصلی بایدن در مبارزات انتخاباتی اش بود.
با این توضیح، کناره گیری (که باید آن را کنار گذاشتن محترمانه) نِفیو از تیم مذاکره کننده، تصمیمی سیاسی است که باید آن را در راستای عزم آمریکا برای تفاهم با ایران و برداشتن موانع موجود و پالس روشن به تهران ارزیابی کرد. پالسهایی که نمودهای آن را در مدت اخیر از هر دو طرفِ ایران و آمریکا مشاهده کرده ایم و از جمله آنها میتوان به: کنار گذاشتن محترمانه نِفیو، عقب نشینی تیم جدید ایران از نفی دستاوردهای شش دور مذاکره دوره روحانی و تغییر رویکرد نفی کامل مذاکره با آمریکا به امکان انجامِ آن با طرح شرایطی که اعلام شده و ... اشاره کرد.
تا چه حد ایران و طرفهای بین المللی برجام را نزدیک به دستیابی به یک توافق میدانید؟
بارها گفته ام تیم ایران اخبار مذاکرات را بسیار قطره چکانی منتشر میکند و مردم که هزینه بحران هستهای را میپردازند، کمترین اطلاعی از مذاکرات دارند که این رویکرد خوبی از سوی دست اندرکاران تیم مذاکراتی کشورمان نیست. اگر عدم افشای اخبار مذاکرات به دلایل امنیتی باشد، میتوان آن را قبول کرد، ولی اینکه مردم همان اخبار را از نماینده روسیه و یا از زبان دیگران بشنوند امری غیر قابل قبول و نامحرم شمردن مردم یا بیتوجهی به افکار عمومی است. با این همه از رصد اخبار به نظر میرسد در صورت "اراده سیاسی"، توافق امری ناممکن نیست. اینک و پس از پایان دور هشتم مذاکرات، هیأتهای مذاکره کننده برای مشورت و اتخاذ تصمیمات سیاسی به پایتختهای خود باز گشته اند.
در کنار گزینه احیای توافق ۲۰۱۵ (برجام)، ایده " توافق موقت" برای برونرفت از بن بست، مطرح شده بود. این ایده آمریکایی است، ولی جالب است که گفته شده روسها آن را به ایران ارائه کرده اند که باید آن را در راستای رایزنیهای فشرده مسکو - واشنگتن در مذاکرات هستهای ارزیابی کرد. مذاکرات هفته گذشته لاوروف و بلینکن در ژنو حول محور بحران اوکراین نتیجهای در بر نداشت، ولی ملاحظه کردیم که هر دو طرف از اشتراک نظر و مشورتهای مداوم درباره مذاکرات وین اظهار خرسندی کردند. این نشانه خوبی برای ما نیست.
اصرار بر نفی "مذاکره مستقیم" در شرایطی که هر کشوری دنبال منافع خود است، اقدامی غیر منطقی بود که با سخنان اخیر رهبری خوشبختانه از آن عبور کردیم، ولی ظاهرا " دلواپسان" کاسه داغتر از آش هستند که در مقابل مجوز رهبری چنین گستاخانه به امیر عبداللهیان و شمخانی حمله کردند.
تصور میکنم تصمیم نظام به سمت و سوی" توافق" است. آمریکا هم به دلایل متعدد خواهان تفاهم با ایران و احیای توافق هستهای است. در این مذاکرات هم مانند دورههای قبل، همه چیز در گروِ تصمیمات و اراده سیاسی تهران - واشنگتن است.
آیا تمرکز بیش از حد آمریکا و اروپا در شرایط کنونی به مسأله اوکراین موجب خواهد شد تا روند تصمیم گیریها و دستیابی به یک توافق با محوریت برجام آسانتر شود؟
برخورداری آگاهی از شرایط جهان و استفاده به موقع از آن از ضرورتهای اداره کشور است. ارزش سیاستمداران در چنین مقاطعی بروز و ظهور مییابد. استفاده از فرصتها نمایانگر هوشمندی رهبران سیاسی است. نمونههای فراوانی در روابط بین الملل و تاریخ خودمان و حتی در تحولات اخیر منطقه را میتوان در همین راستا فهرست کرد.
بحران اوکراین و صف آرایی روسیه در مقابل غرب، قطعا هم در تصمیمات آمریکا و متحدانش موثر است و هم در نگرش روسیه به دیگر کشورها علی الخصوص دولتهایی که تصمیماتشان میتواند آشفتگی در مقابل رقبای مسکو را موجب شود. نباید در مورد نقش و تاثیر کشورها مبالغه کرد، ولی روشن است که آمریکا تلاش میکند با کاهش حجم تعهدات خود در خاورمیانه، با چالشهایی که در برابر چین و روسیه (البته با دو ماهیت متفاوت) دارد متمرکز شود. در کنار رویکرد آمریکا برای مهار هسته ایِ ایران که در قالب مذاکرات وین پیگیری میشود، آمریکا نگران سوء استفاده دو رقیب خود و وابستگی کامل ایران به آنهاست که قطعا با توجه به ژئوپلتیک ایران در راستای راهبرد آمریکا نیست.
در مربعی که در چهار گوشه آن ایران، آمریکا، روسیه و چین قرار دارند، هنر ایران، در برقراری توازن در مساله ارتباط با قدرتهای جهانی در روابط سیاسی- تجاری است. گذاشتن همه تخم مرغها در سبد مسکو یا پکن به دور از درایت سیاسی و برخلاف مصالح کشور و همچنین مغایر با راهبرد اصلی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران است.