روزنامه شرق با اشاره به برخی مخالفتهای اصولگرایان با مذاکره مستقیم نوشت: بعید نیست جریان اصولگرا به این نتیجه رسیده باشد که هم برای مخاطب داخلی و هم برای مخاطب خارجی لازم است شاهد چنین دعوایی در اردوگاه اصولگرایی باشد تا وقتی در نهایت کار به تصمیم دیگری رسید، مشخص باشد که جریان انقلابی «بهراحتی» به این تصمیم نرسیده است.
به نظر بدیهی میرسید که اگر ناگهان دولت به مسیر دیگری پای میگذاشت و بقیه بخشهای جریان شاید مثل دیگر مسائل، مستقیم به مرحله حمایت میرسیدند، تصویری نامطلوب از پایبندی جریان اصولگرا به اصولش مخابره میشد که هم در صحنه داخلی هزینهآفرین میشد و هم شاید پیامی مضر به صحنه بینالمللی ارسال میکرد؛ اما حالا اگر روزی قرار شد باقری روبهروی رابرت مالی، نماینده آمریکا، در مذاکرات بنشیند، پسزمینه این حضور، جدالها و چالشهای متعددی خواهد بود که دولت میتواند به آنها اشاره کند تا مشخص کند که این تصمیم، تصمیم آسانی نبوده است.
اما علت این چالش هرچه باشد، به زیان کار دیپلماتهای دولت رئیسی خواهد بود. تصویر اختلاف و درگیری در جریان حاکم، اگر در نهایت کار به مذاکره مستقیم برسد، برای بسیاری به این معنا خواهد بود که دولت با وجود ترجیح خود و با وجود نگاه جریانش، «تن» به این کار داده و به عبارتی مجبور شده است از موضع قبلی خود کنار بکشد. واضح و مبرهن است که تصویر اجبار و ناچاری در صحنه بینالمللی همواره مخرب است.
میتوان گفت مشکل اصلی دولت اصولگرای رئیسی این نیست که مذاکره کند یا نکند. مشکل اصلی این است که جریان اصولگرا با موضعگیریهای مطلقگرایانه پیشین خود، بیتوجه به آیندهای از کسب قدرت احتمالی، چینش گزینههای خود را به شکلی منفی تغییر داده است و حالا که بر کرسی نشسته، همه انتخابهای خود را منجر به هزینههای اضافی میبیند، هزینههای اضافی که دولت و تیم دیپلماسیاش بابت آنها هیچکس جز خود دیروزشان را نمیتوانند ملامت کنند.