طبق اعلام مرکز مینزدایی کشور، مناطق مینکاریشده ایران از پایان جنگ تاکنون ۳ هزار کشته و ۷ هزار مجروح بر جای گذاشته؛ قربانیانی که اغلب از اهالی روستاهای همجوار با این مناطق هستند و ندانسته با این مینها مواجه شدهاند.
به گزارش شهروند، نمونهاش چهار نوجوان ایلامی که ۱۶ دی ماه در منطقهای تفریحی به دلیل انفجار مینهای باقیمانده از جنگ و اصابت ترکشهای آن، مجروح و دو نفر از آنها دچار قطع عضو شدند؛ قصه پرتکراری که در نواحی مرزی استانهای ایلام، خوزستان، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی هر سال در حال رخ دادن است. «آموزش آشنایی با خطرات مین» از اقداماتی است که با همکاری کمیته بینالمللی صلیب سرخ و هلال احمر با مرکز مینزدایی کشور از ۱۸ سال پیش تاکنون در حال انجام است.
دو سال پیش بود که انفجار مین در زمین محل بازی کودکان در روستاهای سوسنگرد، جان امیرعلی ۶ ساله را گرفت. کسی نمیدانست مین چگونه و از کجا سر و کلهاش در محل همیشگی بازی بچههای روستا پیدا و در چشمبرهمزدنی صدای انفجارش بلند شد.
یا همین روزهای اخیر، در منطقهای گردشگری در مهران چگونه رنگ زندگی را برای همیشه برای ۴ نوجوان عوض کرد. طبق اعلام مرکز مینزدایی کشور، ۱۶ میلیون مین در نواحی مرزی غرب ایران در دوره جنگ تحمیلی کاشته شده که یک درصد از این مناطق هنوز پاکسازی نشده؛ مناطق صعبالعبور کوهستانی، شنزارها و برخی مناطق، نیزارها و نقاطی که دسترسی به آن به راحتی ممکن نیست.
حسن منصوری نماینده پروژه آگاهی از خطرات مین در خوزستان میگوید: «مناطق مینگذاری شده به کمک علائم بینالمللی مشخص شدهاند. با وجود پاکسازی اغلب مناطق در سالهای گذشته، به طور قطع نمیتوان گفت یک منطقه خالی از خطر است، چراکه عوامل زیادی باعث جابهجایی مینها و مواد منفجره میشود. مثلا در سیلها برخی از این مینها ممکن است جابهجا شوند و به مناطقی بروند که اصلا در محدوده مین نبوده.»
یا مینهایی که به مرور زمان تغییر شکل میدهند، با باد و باران از لایههای پایینتر خاک به سطح زمین میآیند و به دلیل گذر زمان حساستر شده و با کوچکترین ضربهای ممکن است منفجر شوند.
با افزایش جمعیت عشایری در هر منطقه، احتمال مواجهشدن با مینهای خنثینشده هم بیشتر میشود. چرای دام در مناطق مینگذاریشده، گردش و گشت و گذار مردم در نواحی مرزی، عبور کاروانهای راهیان نور و البته جمعآوری ضایعاتی مثل فلزات باقیمانده در مناطق مشکوک به مین، از دلایل مهم انفجار این مینها و افزایش قربانیان است.
او میگوید: «سال گذشته خانوادهای که برای جمعآوری ضایعات به منطقه علامتدار رفته بودند دچار حادثه شدند. این افراد که برای امرار معاش به سراغ این ضایعات خطرناک رفته بودند با این تصور که سالها از جنگ گذشته و مینها عمل نمیکنند، آن را برداشته و با خود به اندیمشک برده بودند. مین در اندیمشک منفجر شده بود.»
آموزش آشنایی با خطرات مین برای کاهش تلفات چنین رخدادهایی در هلال احمر آغاز شد. از سال ۸۳ تاکنون علاوه بر جمعیت روستایی، عشایر و حتی مسافران راهیان نور هم از این آموزشها بهرهمند شدهاند. منصوری میگوید: «این آموزشها تنها در خوزستان در سال ۲۰۲۱ میلادی به شناسایی و خنثی کردن ۳ مین در غرب کرخه و شوش منجر شده است.»
منطقه مرزی مهران و دهلران، بیشترین حجم زمینهای مینکاریشده دوران جنگ را در استان ایلام به خود اختصاص دادهاند. «پرستو زنگنه» مربیای است که بیش از ۸ سال از همکاریاش با پروژه آشنایی با خطرات مین در مهران میگذرد.
او میگوید: «علاوه بر جمعیت روستایی ساکن در این منطقه، گروههای عشایری هم هستند که به مناطق مینگذاریشده نزدیک میشوند. هر سال با ورود عشایر به این منطقه به سراغشان میرویم و در مدارس عشایری با آنها درباره مین حرف میزنیم. همچنین آموزشهایی برای بزرگسالان داریم. این جمعیت متغیر است و ممکن است افرادی همچنان هیچ آشناییای با خطرات مین نداشته باشند.»
کودکان و خانوادههایی را که در سالهای گذشته قربانی مین شدهاند یا اعضای بدن خود را از دست دادهاند به خاطر میآورد که اغلب در کلاسها از تجربههای خود میگویند.
به گفته زنگنه، تلخترین روزهای فعالیتش در این حوزه، روزهایی است که کودکان با چشم گریان میگویند: «کاش زودتر این چیزها را میدانستیم تا دست یا چشم یا پایمان را از دست ندهیم یا اعضای خانوادهمان قربانی این اتفاق نمیشدند.»
خبرهای خوش هم در این کلاسها کم نمیشنود: «سال گذشته بود که بچهها در حیاط یکی از مدارس روستایی یک مین پیدا کردند و مربیان را در جریان گذاشتند. مدرسه تخلیه شد و کارشناسان مرکز مینزدایی برای خنثی کردن مین خودشان را رساندند.»
یاد دانشآموزی میافتد که بعد از کلاس به او گفته بود: «دیگر نمیگذارم پدرم برای جمعکردن ضایعات به منطقه خطرناک برود.» همین حرفها و خبرهاست که مایه دلگرمی او و دیگر مربیان میشود تا راه پرفراز و نشیب مناطق روستایی و مناطق عشایری صعبالعبور را برای خود هموار کند و به سراغ مردم منطقه برود.
این مربی آموزش آشنایی با مین میگوید: «مینهای خنثی نشده با گذر زمان به سطح خاک میآیند. با سیل و رانش زمین و دیگر وقایع جابهجا میشوند و سر از مناطقی درمیآورند که کسی انتظارش را نداشته.
مثل حادثه اخیری که در ایلام رخ داد؛ ۴ نوجوان به منطقهای گردشگری در نزدیکی رودخانه رفته بودند که اتفاقا مردم زیادی به آنجا رفت و آمد دارند. با این حال حادثه رخ داده و متاسفانه دو نفر از آنها دچار قطع عضو شدند.»
با وجود قربانی یا مجروح شدن بیش از ۱۰ هزار نفر در کشور بر اثر انفجار مینهای خنثی نشده بعد از جنگ، تا سال ۱۳۷۲ هیچ قانونی برای حمایت از این قربانیان در کشور وجود نداشت.
اما با تشکیل کمیسیون ویژه برای این موضوع و تصویب قانون ماده ۲ استانداریها، افرادی که به دلیل انفجار این مینها کشته یا مجروح میشوند به عنوان جانباز یا شهید شناخته شده و از حمایتهای قانونی این طرح بهرهمند میشوند.
این قانون با تغییراتی در سال ۹۰ به قانون ماده ۲ فرمانداریها تبدیل شد تا روند رسیدگی به این افراد سرعت و سهولت بیشتری به خود بگیرد. با این حال هنوز هم افراد زیادی از این قربانیان نتوانستهاند حمایتهای مورد نیاز خود را دریافت کنند؛ نمونهاش افرادی که بیش از ۲ سال از مجروح شدنشان در مناطق مینگذاریشده میگذرد و هنوز حمایتی دریافت نکردهاند.
آنچه در ۳۰ سال گذشته خنثی کردن مینها در داخل مرزها را با کندی روبهرو کرده است، در اختیار نداشتن نقشههای دقیقی از مناطق مینگذاریشده است؛ مینهایی که بخش اعظم آنها توسط دولت عراق و بخشی از آنها توسط ایران در نواحی مرزی کاشته شده است.
البته که با گذشت زمان و جابهجا شدن احتمالی این مینها، داشتن نقشههای مناطق مینگذاریشده چندان کارایی نخواهد داشت.