یک هفته پس از اسیدپاشی در شاهینشهر اصفهان، در شرایطی که هنوز ابعاد پنهان این حادثه روشن نشده است یکی از قربانیان این حادثه روایتی متفاوت از آنچه تاکنون منتشر شده را برای همشهری بازگو کرد. آنطور که این شاهد عینی میگوید مرد اسیدپاش در تعقیب زنی با هدف اسیدپاشی روی او بوده که با ممانعت افراد حاضر در محل، روی آنها و خودش اسید پاشیده است.
به گزارش همشهری، عصر روز سهشنبه ۱۴دی امسال چند نفر که داخل یک مصالحفروشی در خیابان نظامی شاهینشهر بودند زنی را دیدند که سراسیمه وارد شد. او که ترسیده بود و نفس نفس میزد گفت مردی مزاحمش شده است. هنوز حرفهای این زن تمام نشده بود که مردی از راه رسید. او عصبانی بود و میخواست سراغ زن جوان برود، اما همان موقع صاحب مصالحفروشی و چند نفر دیگر از مشتریان که آنجا بودند مانعش شدند. در نگاه اول بهنظر میرسید که این ماجرا یک دعوای خانوادگی است، اما زن جوان میگفت مرد مزاحم را نمیشناسد و از ترسش به مصالحفروشی پناه آورده است.
در این شرایط بود که صاحب مصالحفروشی و یکی از مشتریان، مرد مزاحم را بیرون انداختند، اما او ناگهان درحالیکه یک بطری در دست داشت و فریاد میکشید برگشت و در شرایطی که قصد داشت محتویات بطری را روی زن جوان بریزد، آن را روی حاضران در مغازه و خودش ریخت. درون بطری پر از اسید بود و مرد اسیدپاش همراه ۷ نفر دیگر شامل: صاحب مصالح فروشی، زن جوان و دختر ۱۲ سالهاش، مردی که همراه همسر و عروسش بهعنوان مشتری در آنجا بودند و یکی از مغازهداران محل دچار سوختگی شدند. هرچند میزان جراحت اغلب این افراد سطحی بود، اما مرد اسیدپاش و مردی که بهعنوان مشتری در آنجا حضور داشت دچار جراحتی جدی شدند.
از سوی دیگر سر و صدای ناشی از این حادثه باعث شد ساکنان محله خودشان را برای کمک برسانند. چند نفر روی صورت حادثهدیدگان آب ریختند تا از شدت سوختگیشان کم شود. با این حال مرد اسیدپاش روی زمین نشسته بود و از سوزش اسید بهخودش میپیچید. در این شرایط بود که امدادگران اورژانس با تماس شهروندان از راه رسیدند و حادثهدیدگان به بیمارستان منتقل شدند و دقایقی بعد مأموران پلیس نیز مرد اسیدپاش را بازداشت کردند.
با گذشت یک هفته از این حادثه هولناک که علاوه بر سوختگی مرد اسیدپاش باعث آسیب رسیدن به ۷ نفر دیگر شد، یکی از قربانیان که مردی ۴۶ ساله است و خودش هم از ناحیه صورت و چشم دچار سوختگی شده ناگفتههای این حادثه را بازگو میکند.
این مرد میگوید: «آن روز همراه همسر و عروسم برای خرید سرامیک به مصالحفروشی خیابان نظامی رفته بودیم. در حال انتخاب سرامیک بودیم که ناگهان زنی دواندوان وارد مغازه شد و چند لحظه بعد هم مردی داخل آمد. انگار باهم دعوایشان شده بود و زن به مغازه پناه آورده بود. فکر کردیم دعوای زن و شوهری است و دخالت نکردیم، اما زن میگفت که مرد او را تعقیب کرده و میخواهد کتکش بزند. به همین دلیل بود که من و صاحب مصالحفروشی جلوی مرد عصبانی را گرفتیم و او را بیرون انداختیم. زن که هنوز نفسش جا نیامده بود میگفت مسافت زیادی را از دست مرد عصبانی فرار کرده و مجبور شده وارد مغازه شود. او در حال توضیح ماجرا بود که مرد عصبانی بار دیگر وارد شد و این بار محتویات بطریای را که دستش بود روی ما ریخت.»
محتویات بطری که این مرد از آن صحبت میکند اسید بود. آنطور که او روایت میکند مرد اسیدپاش قصد داشت بطری را روی زن جوان بریزد: «او به طرف زن هجوم برد تا ظرف اسید را روی او خالی کند، اما من مانع شدم و بیشترش روی خودش و صورت من و مقدار کمی هم روی بقیه افرادی که آنجا بودند ریخت.»
این شاهد عینی ادامه میدهد: «تازه وقتی دست و صورتمان شروع به سوزش کرد فهمیدیم که چه اتفاقی افتاده است. با داد و فریاد ما چند نفر به کمکمان آمدند و با آب و شیر صورت و چشمان من را شستوشو دادند. چند قطره اسید روی پای همسرم و مقدار کمی هم روی دست عروسم ریخته بود. صاحب مغازه، زنی که به مغازه پناه آورده بود و دختر ۱۲ سالهاش و یکی از کسبه محل هم به شکل سطحی سوخته بودند. با این حال اورژانس ما را به بیمارستان برد.»
قربانی اسیدپاشی درباره وضعیت فرد اسیدپاش میگوید: «بیشتر اسید روی سر و صورت او ریخت و چشمانش آسیب زیادی دیده بود. او از شدت درد و سوزش روی زمین نشسته بود و روی سرش خاک میریخت که چند دقیقه بعد مأموران پلیس دستگیرش کردند. او مدام میگفت که اشتباه کرده است. آنطور که او میگفت از چند سال قبل به دختری علاقهمند شده و به خواستگاریاش رفته بود، اما به او جواب رد داده بودند. او که رفتار عجیبی داشت میگفت که قصد داشته روی دختر مورد علاقهاش اسید بپاشد، اما زن دیگری را بهجای وی اشتباه گرفته، او را تعقیب کرده و درنهایت این حادثه را رقم زده بود.»
او ادامه میدهد: «این حادثه باعث سوختگی شدید صورت و چشمانم شد. هرچند با تلاش کادر درمان بیمارستان، خطری بیناییام را تهدید نمیکند، اما از مرد اسیدپاش شکایت کردم تا مجازات شود. این مرد میخواست روی زن جوان اسید بریزد، اما ناخواسته روی خودش هم اسید ریخت. اگر ما در برابرش مقاومت نکرده بودیم علاوه بر زن جوان ما را بهشدت سوزانده بود.»