«رحمانلو» پاهای ترکهای اش را در خاک فرو برده و به گذشته میاندیشد. روزگاری که نام یکی از زیباترین بنادر دریاچه ارومیه را یدک میکشید. سالهاست این پاهای پیر آب به خود ندیدهاند. آب اینجا به اسارت رفته تا خاک به نمک نشسته بماند به یادگار. نمکی که هرازگاه هوس جولان میکند تا آبی آسمان و سیاهی آسفالت را رنگ سفیدی بپاشد. آب که به قهر رفت، گوسفندان برای کوتاه کردن راه روستا رد پایشان را جا گذاشتند میان نمکها. از وقتی آب، خودش را از دریاچه دریغ کرد، آسمان و زمین رنگ سفیدی به خود گرفتند.
روینامه «شهروند» در ادامه نوشت: درختان و خانههای روستاهای عجبشیر و.. گم شدند در میانه باد و نمک. آبی دریاچه جایش را به سفیدی نمک داده. اسکله قدیمی پا در نمک به بلایی که بر سرش آمده میاندیشد. باد که آرام میگیرد تلی از نمک به جا میگذارد برای روستاها. ماشینها مهای از نمک را میشکافند برای گذر از جاده. چندسالی است روستاهای اطراف دریاچه غرق در نمکاند.
دریاچه ارومیه؛ دریاچهای که نامش به عنوان پارک ملی ثبت شد، به سال ١٣٤٦. اگرچه به سال ٢٠١٣ خشک شدن ٩٠درصدیاش با سرنوشتش گره خورد. دریاچهای که در سال ٢٠٠٦ یعنی قبل از خشک شدنش وسعتش به ٥هزار کیلومترمربع و حجم آبش به ٣٠میلیارد مترمکعب میرسید. عددی که در سال ٢٠١٣ به ٥٠٠ کیلومترمربع و حجم آبش به یکمیلیارد مترمکعب رسید. سال ١٣٩٣ بر دریاچه ارومیه سخت گذشت. سالی که وضعیت دریاچه، بحرانی اعلام شد. دریاچه ارومیه در آن سال شاهد نمکزار شدن بخش بزرگی از خود بود. داستان طوفانهای نمکی از همان سال شروع شد؛ پدیدهای نوظهور.
و اما احیای دریاچه از سال بعد کلید خورد و حالا ٦سال از آن تصمیم میگذرد. بازه زمانی که بخشی از مناطق خشک شده دریاچه با افزایش تراز، مرطوب و مانع تولید ریزگردهای نمکی شدند. یکی دیگر از تصمیماتی که تا حدودی جلوی بادهای نمکی را گرفت ایجاد بادشکنها بود. حالا در سال ١٤٠٠ تراز بارندگیها پایین آمده و حجم سدها هم رو به پایینی گذاشته است. شاید برای همین است که بیش از ٢هزار کیلومتر مربع از مساحت دریاچه خشک شده، در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته. خشک شدن دریاچه یک معنا بیشتر ندارد، زنگ خطر بیدار شدن هیولای نمکی دریاچه. هیولایی که با نفس زهرآلودش تیشه به ریشه هر جانداری میزند.
احیای دریاچه ارومیه ٦ساله شده و حالا دریاچه ایستگاههای مخصوص گردوغبار را در بسترش میبیند. ایستگاههایی که در مناطق محتمل و شناسایی شده بنا شدهاند. تصمیمی که با آغاز به کار احیای دریاچه گرفته شد تا طوفانها و گردوغبارها را پیشبینی کنند. طوفانهای نمکی که به باور بعضی از متخصصان این حوزه و اساتید دانشگاه ارومیه هنوز بروزشان دور از ذهن است. به باور این گروه دریاچه ارومیه هنوز وارد فاز تولید گرد و غبار در حد طوفان نمک نشده است. اگرچه احتمالش خیلی دور از ذهن نیست. عدهای از اساتید هم هستند که باورشان این است دریاچه به مرحله طوفانهای نمکی رسیده. به باور رئیس کمیسیون تخصصی محیطزیست آذربایجان غربی با خشک شدن دریاچه این روند تشدید پیدا خواهد کرد.
محمد کوهانی معتقد است یکی از دلایل احیای دریاچه چسبناک کردن نمکهای بستر دریاچه است. «دریاچه ارومیه بستر نمکی دارد که آب باعث چسبناک شدن آن میشود.»
به اعتقاد کوهانی احیای دریاچه ارزانترین مالچپاشی است که میتواند جلوی طوفانهای نمکی را بگیرد. در روستاهای «مرنگلوی» و «سپورغان» گردوغبار کاملا مشهود است.»
رئیس کمیسیون تخصصی محیطزیست آذربایجان غربی از تپههای نمکی در حال حرکت خبر میدهد. «این تپهها شبیه به شنهای روان نیستند اما طی چند سال چندین سانتیمتر جابهجا شدهاند که بسیار خطرناک است.»
سال آبی که از مهرماه شروع شد تا شهریور سال آینده ادامه مییابد. سالی آبی که محیط زیست شاهد شروع بارش برف و باران است. «دریاچه ارومیه اوایل فروردین و اردیبهشت پرآبتر از سایر ماههاست، به واسطه بارشها.» پرآب بودن دریاچه در این برهه زمانی به دلیل روانآبها و برفهای ذوبشدهای است که به سطح دریاچه روان میشوند. «اوایل بهار ما کشاورزی نداریم و مصرف آب پایین میآید.»
از خرداد و تیر تا شهریور بارندگیها کاهش یافته و کشاورزی رونق میگیرد. در چنین شرایطی سطح آب دریاچه کاهش مییابد. میتوانیم بگوییم مرداد و شهریور آب به پایینترین سطحش میرسد. رئیس کمیسیون تخصصی محیط زیست آذربایجان غربی معتقد است درباره تاثیر تغییرات اقلیمی بر دریاچه ارومیه نمیتوان با قاطعیت اظهارنظر کرد. به باور کوهانی رژیم بارشها تغییر کرده بهطوری که در چند دهه گذشته بارشها از حالت برف به باران تغییر کرده. «این تغییر رژیم خطرناک است چون برف کوهها را آب کرده و امکان دارد سیلاب راه بیفتد.»
کوهانی معتقد است طوفانهای نمکی در حد منطقهای مشهود است و هنوز به حد ملی نرسیده است. «با این روند پیش برود تا تهران گردو غبارش میرسد.»
قبل از این مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی خطر خشک شدن دریاچه را یکی از مهمترین مشکلات ایران خوانده بود. مهران نظری گفته بود این اتفاق خسارت زیادی به منطقه وارد خواهد کرد.«در صورت خشک شدن دریاچه ٦میلیون نفر بهطور مستقیم و ١٥میلیون نفر بهطور غیرمستقیم آسیب خواهند دید.»
طوفانهای نمکی در منطقه اطراف دریاچه کاملا مشهود است، اگرچه شهرهای اطراف هم بینصیب نماندند. طوفانهایی که در عجبشیر مانع پرواز زنبورها شده و کشاورزی این منطقه را به خطر انداخته بود. «در فیلمهای ارسالی از این منطقه زنبورها روی زمین راه میرفتند چون ذرات گردو غبار روی بالهایشان سنگینی میکرد.»
طوفانهای نمکی و گردوغبارها بیشک دلیل بروز برخی از بیماریها هم خواهند شد، بهطوری که به گفته کوهانی افزایش فشار خون، آسم و …. در اطراف دریاچه گزارش شده است. طوفانهای نمکی بر طبیعت، کشاورزی و حیات وحش کل منطقه تاثیر میگذارد. یکی از احتمالات و پیشبینیها این است که طوفانهای نمکی در صورت بروز، کشورهای همسایه را هم درگیر خواهد کرد. «طوفانهای گردوغبار از کشورهایی مانند عراق و سوریه نیز تاثیرات جدی برای ما در پی خواهند داشت.»
این را مهران نظری گفته بود هرچند معاون فنی حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی گفته بود خطر خشک شدن، حیات وحش را هم تهدید میکند. حجت جباری به گوزن زرد وحشی ایران اشاره داشته که در جزایر دریاچه زندگی میکند. «یکی از مهمترین مشکلات ما در موضوع خشک شدن دریاچه این است که شغال، پلنگ و روباه به جزایر میآیند. آمدن این حیوانات به جزایر به معنای شکار گوزن زرد وحشی ایران است که در خطر انقراض قرار دارد.»
گردو غبار، زخم قدیمی خوزستان هر ساله بحثهایی را پیرامون خود میبیند و تا سال آینده فراموش میشود. بعد از گردوغبارهای خوزستان حالا محیط زیست ایران دلواپس گردو غبار دریاچه ارومیه است. دریاچهای که در صورت خشک شدن به بیابان دریاچه ارومیه بدل خواهد شد. «خشک شدن دریاچه به معنای تولد موجود عجیبو غریبی به نام بیابان است.»
کوهانی از این جهت بیابان شدن دریاچه را موجود عجیب و غریب توصیف میکند چون سالها سموم کشاورزی و کودهای نیتراته از طریق آبهای زیرزمینی روانه دریاچه شدهاند. «بیشتر از خوزستان شاهد آثار زیست محیطی خواهیم بود.»
به اعتقاد کوهانی خشک شدن دریاچه این سمها را حرکت داده و به سمت باغات و شهرها خواهد برد. «مسلما این شرایط اتفاقات ناگواری را رقم خواهد زد. با ادامه این رویه طی چند سال آتی این اتفاق خواهد افتاد.» اگرچه رئیس کمیسیون تخصصی محیط زیست آذربایجان غربی خط انتقال آب از رودخانه زاب را کمی امیدوارکننده میخواند. «بهرهبرداری از این پروژه شرایط را بهتر خواهد کرد.»
کوهانی از استفاده منابع آب گلایه دارد، رویهای که در عمل هیچ نگاهی به کاهش مصرف ندارد. «با ادامه این رویه در آینده شاید کوچ ساکنان این منطقه کمی دور از ذهن باشد، اما بیشک کیفیت زندگی در این مناطق پایین خواهد آمد.»
دریاچه ارومیه اولین دریاچهای نیست که طوفانهایش دلهره به دلها انداخته. در دهه ١٩٩٠ دریاچه آون کالیفرنیا خشک شد و طوفانهای گردوغبار را از سر گذراند. دورانی که آلرژی، آسم، عفونتهای سینوسی، برونشیت، عفونت گوش و گلو، سرطان ریه و بیماریهای قلبی و عروقی در آمریکا شایع شد.
تجربه بعدی مربوط به دریاچه آرال است که خشک شدنش مردم آسیای میانه را به دردسر انداخت. اهالی با تحلیل رفتن و خشک شدن این دریاچه در سالهای ٢٠٠٧ تا ٢٠١٠ طوفانهای گردوغبار را تجربه کردند. ساکنان ازبکستان و قزاقستان طوفانهای شن و ماسهای را به یاد دارند. طوفانهایی که باعث کمخونی، آسم، سل، ورم مفاصل، بیماریهای چشمی، سرطان حلق، حنجره و گوارشی، هپاتیت، تب مالت، حصبه شد. اگرچه ناقصالخلقهزایی، مرگ و میر نوزادان، تولد کودکانی با عقبماندگیهای ذهنی یا بلوغ زودرس ماندگارترین میراثی بود که مرگ دریاچه آرال برای بازماندهها گذاشت. البته هنوز ٧٠درصد زنان ساکن در این منطقه از کمخونی رنج میبرند. قسمت تلخ ماجرا اینجاست که دریاچه ارومیه هم دست کمی از این دریاچهها ندارد. درواقع ادامه روند خشکی دریاچه میتواند به طوفانهای غبار و نمک و فراگیر شدن بیماریهای مختلف منجر شود.
اهمیت دریاچه ارومیه و خشک شدنش تا جایی است که بعضی از متخصصان حوزه آب مدعیاند خشک شدن آن طوفانهای نمک را گسترش میدهد. درواقع نمک برخاسته از این دریاچه بنابر پیشبینی همین متخصصان تا شمال شرق کشور هم خواهد رسید.
مارچ پاشی کنید تا طوفان خاک بلند نکنه