روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: طبیعت و اقتصاد در یک چیز، به هم شبیهند؛ دستورناپذیری و مدیریتپذیری. نمیشود به آسمان «دستور» داد ببارد و به زمین فرمان راند که بجوشد. نه، اصلا گوش نمیکنند.
اقتصاد هم چنین رویهای دارد. نمیشود «دستور» داد که قیمتها پایین بیاید. به کارخانه نمیشود فرمان داد که بیشتر از ظرفیت خود تولید کند. نه، این نشدنی است. اصلا هم به این جناح و آن گروه کاری ندارد. دولتِ سابق و لاحق هم نمیشناسد. نه به زبانِ آن نظریهپردازِ پیدا و پنهانِ زِمَن کار دارد و نه به قلمفرسایی روزنامهچیان.
یادمان هست و از یاد هم برود در آرشیوها محفوظ و در فضای مجازی در گردش است که میگفتند از وقوع «ترسالی» و «شرمساری» برای کسانی که ایران را خشکسال میدانستند و برای مدیریت منابع آب، هشدار میدادند. اما طبیعت، راه خود را رفت و امروز میبینیم که «شرمساری» برای «مدعیانِ ترسالی» ماند و «خسکسالی» برای مردم و زمینی که هر روز خشکتر میشود و صنعت و کشاورزی که هر روز در تنشِ آبی افزونتر گرفتار میشوند. حال آیا کسی از مدعیان، احوال میپرسد که براساس کدام دادههای علمی متقن، دیگران را به وابستگی بیگانه متهم و به نادانی تحقیر و مردم را در بهرهبرداری بیحساب، دلیر میکردند؟ بله، طبیعت ثابت کرده که دستورپذیر نیست.
اقتصاد و بازار هم همین راه را میروند لذا میبینیم که دلار، مرز ۳۰ هزارتومان را هم رد میکند و همراهش، دیگر کالاها هم از نردبان قیمتها بالا میروندو اصلا هم توجه ندارند که دولت عوض شده است!
البته نگاه رسانهای و انتشار اخبار و سبک سخن گفتن برخی تریبونداران عوض شده است؛ افزایش قیمتها در دولت سابق نشان ضعف دولت بود و در دولت لاحق، توطئه دشمنانِ دولت! توجه ندارند که دولتها عوض میشوند، اما نه ملت عوض میشود و نه هوش و ذهنِ او. چنین میشود که به طنز میگیرند برخی گفتهها را. باری، طبیعت و اقتصاد «دستورناپذیر» هستند، اما تجربه بشری ثابت کرده است که هر دو در برابر «مدیریت» به «پذیرش» میرسند.
با مدیریتِ منابع موجود آبی و اقتصادی میتوانیم از حجمِ مشکلات بکاهیم. میتوانیم با میدان دادن به مدیرت علمی و استفاده از همه ظرفیتهای حرفهای و توان فرزندان عالمِ وطن گاههای عملی برداریم. میتوانیم با تبیینِ صادقانه شرایط برای مردم و ارائه راهکارهای اجرایی و منطقی، آنان را با برنامهها همراه کنیم. در واقع فقط در راهبردِ «همه با هم» میتوانیم از مشکلات بکاهیم والا طبیعت با دستور و اقتصاد با فرمان، رام و همراه نمیشوند.
اگر زندگی عادی داشته باشند اولا از خدا دور می شوند بخاطر دنیا طلبی و دوما پولی نمی مانند برای خوردن مفت و راحت