فراروـ قسمت هشتم سریال خسوف به کارگردانی مازیار میری و تهیه کنندگی همایون اسعدیان روز جمعه ۱۲ آذر ماه ۱۴۰۰ وارد شبکه نمایش خانگی شد.
در خلاصه داستان این قسمت آمده است:
«اسما با زیر نظر گرفتن امیر متوجه رابطه او با آتیه میشود، امیر تلاش میکند حقیقت را پنهان کند؛ اما با روبرو شدن اسما و آتیه در کافه گالری اوضاع از کنترل خارج میشود و...»
اسما بعد از تخلیه اطلاعاتی علی رضا به کافه مهتاب میرود و دیری نمیگذرد که به چیزی که برایش آمده بود، میرسد. آتیه وارد کافه گالری میشود و پشت سرش امیر و پشت سر او هم اسما میآید. با معرفیای که امیر از آتیه و اسما میکند، با چند کلمه همه چیز برای آنها روشن میشود و دیگر نیازی به حرف اضافهای نمیماند. اسما با چشمانی اشک بار میرود و آتیه هم امیر را از خود میراند.
از اینجا سلسله رانده شدنهای امیر آغاز میشود. مهراب تا از اتفاق به وجود آمده و نقش بر آب شدن برنامههایش مطلع میشود، سراغ امیر میرود و بعد از نقد کردن حواله کلید گاراژ و وعده شراکت را هم از او میگیرد. مادر امیر هم او را از خانه میراند و او را پسری خودخواه میخواند.
بدین ترتیب امیر ظرف مدت کمی هر آنچه داشت، از دست میدهد؛ حتی خود آتیه را که همه این اتفاقات برای اوست. حتما صحبتهای مهتاب و مشکلاتی که برای امیر اتفاق افتاده است، دوباره رابطه آنها را برقرار میکند؛ اماامیر حالا اوقات سختی را میگذراند.
خسوف بعد از هشت قسمت هنوز به روایت لنگان لنگان خودش ادامه میدهد و دیگر آن التهاب قسمت ابتدایی به کلی فراموش شده است و داستان عشقی امیر، آتیه و اسما پی گرفته میشود. روایتی که دیگر گیرایی و تازگی هم ندارد و از نفس افتاده است. فلش بکی که به نظر میرسید خیلی زود تمام میشود، حالا هفت قسمت طول کشیده و هیچ جذابیتی هم به سریال اضافه نکرده است.
خسوف همه چیز را ساده گرفته است. سهلانگاریای از جنس سریالهای تلوزیون که فکر میکنند مخاطب سریال را با هر کیفیت و هر موضوعی دنبال میکند؛ اما مدتهاست که این ایده شکست خورده است. هرچند هنوز هم برای عدهای این شکستها در سینما و تلوزیون اهمیتی ندارد و از پروژهای به پروژه دیگر همیشه سرشان شلوغ است.