فراروـ قسمت هفتم سریال حرفهای به نویسندگی و کارگردانی مصطفی تقی زاده و تهیه کنندگی سعید خانی روز چهارشنبه ۳ آذر ماه ۱۴۰۰ وارد شبکه نمایش خانگی شد.
در خلاصه داستان این قسمت آمده است:
«بازجویی از سهیل ادامه مییابد و ماموران پلیس او را تحت فشار قرار میدهند تا اطلاعاتی درباره سیامک به دست بیاورند. از سونیا خواسته میشود که محل پنهان شدن برادرش را افشا کند و...»
بعد از بازجویی از سهیل توجه پلیس به سینا جلب میشود. برادری که پلیس به کلی از وجودش غافل بود. تعقیب سینا شروع میشود و اولین سرنخها هم همان خواهر و برادرانش هستند. خواهر و برادرهایی که اطلاعات چندانی از او و کارهایش ندارند. اما با دستگیری دوست سینا کم کم سرنخهایی پیدا میشود. سیامک به شکلی صحنهسازی کرده است که هیچ شکی به قاتل بودن سینا نمیرود. از سویی هم او را در یک سوله و به دور از همه اخبار نگه داشته است و با گفتن اینکه دوربینها لحظه ورودش به خانه را ثبت کردهاند، او را میترساند. این درحالی است که اگر بداند سیامک چه خوابی برایش دیده است، از این هم بیقرارتر میشود.
حال و وضع امیرعلی و سونیا هم به مرور بهتر میشود. رایان بهانهای است که هر روز همدیگر را ببینند و با هم وقت بگذرانند. امیرعلی تصمیم میگیرد که مدیریت کارخانه را هم به کامران بسپارد و بدین ترتیب اوضاع خانواده به نحوی پیش میرود که به یک ثبات نسبی برسد، با این حال دوباره یک اتفاق همه چیز را دگرگون میکند.
سیامک و انگیزهها و اهدافش و حتی نحوه آشناییاش با رویا و خانوادهاش هنوز برای تماشاگر روشن نشده است. فقط در این قسمت بخشهایی کوتاه از کودکی او را میبینیم که عقده و بیرحمی از همان زمان در او ریشه میگیرد و با او رشد میکند. این کاتهای ناگهانی از ماجرای یک نفر به کاراکتری دیگر نهتنها فرمی نمیسازد، بیشتر موجب سردرگمی است و روایت هیچکدام از این کاراکترها را هم بهخوبی پیش نمیبرد. این سردرگمی تا قسمت هفتم ادامه پیدا کرده است و معلوم هم نیست که چه پایانی در انتظارش است.