فراروـ قسمت ششم سریال میدان سرخ به کارگردانی ابراهیم ابراهیمیان و تهیه کنندگی جواد نوروزبیگی جمعه ۳۰ مهر ۱۴۰۰ وارد شبکه نمایش خانگی شد.
در خلاصه داستان این قسمت آمده است:
«گروچف از ایران میرود؛ اما با رفتن او سرنوشت این سه شریک به کلی از هم جدا میشود. تورج مبینی که با مرگ سیمین مواجه شده است، حال با زنی به نام اعلا روبروست که باید برای مرگ و زندگی او تصمیم بگیرد و از سوی دیگر پاپ که به شدت از ناحیه گروچف احساس خطر کرده است، بنای فرستادن ساعد و افرا به قبرس را دارد و همچنین عبد که سرخوش از پس گرفتن پیام است، در حال برنامهریزی برای آینده است...»
گروگانها آزاد میشوند؛ اما مبینی به جای پس گرفتن همسرش سیمین، اعلا را تحویل میگیرد. شیدا در قالب اعلا خودش را وارد روابط سه شریک میکند و به تورجی که با از دست دادن همسرش آسیبپذیرتر است، نزدیک میشود. این حوادث مهر پایانی به روابط تورج، پاپ و عبد است. از سمت عبد چشم و هم چشمی برادر کوچکتر آنها را دچار مشکل میکند. او پیام را در دام میاندازد و با یک محموله مواد مخدر به پلیس لو میدهد.
بدین ترتیب دست عبد که به شدت روی پیام حساب میکند و به او وابسته است، خالی میشود. پاپ هم میخواهد هرچه زودتر ساعد و افرا را از کشور خارج کند؛ اما پای ساعد از خانه هم بیرون نمیرود. یک بمب در ماشین منفجر میشود و او را میکشد و افرا بدون ابراز عشقش تنها میشود.
پانزده ماه از این اتفاقات میگذرد و هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده است. لیلی چند شمش طلا را در جایی که مشخص نیست کجاست، پنهان میکند و خودش هم در جایی که مشخص نیست کجاست پنهان میشود. پیروز حالا برای خودش کسی شده است و در حال مذاکره با اعلاست. بر سر چه چیز؟ مشخص نیست.
از یونان تا تهران، از ماموران امنیتی تا تسویه حساب چند خلافکار قلچماق، از درد دل کردن با یک مار تا جلسه تراپی روانشناس، از عزاداری برای عشق از دست رفته تا نرد عشق تازه باختن. پلانهایی با موضوعات مختلف و از شخصیتهای مختلف در قسمت ششم ردیف میشوند و نتیجهاش هیچ است. به نظر میرسد تدوینگر مکلف شده است که هرچه برایش باقی مانده داشته است، کنار هم ردیف کند و قسمت ششم را بسازد. شش قسمت گذشته است و هنوز خط داستانی مشخصی وجود ندارد. تروریست و قاچاقچی و زن انتقام جو (انتقام چه چیزی؟) کم بودند که در یک سکانس کوتاه پای ماموران امنیتی هم به داستان باز میشود.
یک آش پر از مواد ناهمگون و نا همخوان. میدان سرخ میخواهد هم معمایی باشد، هم جاسوسی باشد، هم اکشن باشد، هم عاشقانه و هم همه چیز. پر واضح است که هیچ چیز نمیشود. شش قسمت گذشته است و همچنان گویی داستان شروع نشده است و همه اینها مقدمات بوده است. آیا اصلا به شروع شدنش باید امیدوار بود؟