هنوز زمان زیادی از ناکامی تیمهای ایرانی برابر عربستانیها نمیگذرد؛ آخرینش شکست پرسپولیس برابر الهلال در یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا است؛ دیداری که پرسپولیس، بهترین تیم لیگ ایران در پنج سال اخیر، حرفی برای گفتن نداشت.
شاید اگر روند این بازی بهعلاوه دیدار الهلال با استقلال پایاپای بود، میشد آن را پای اتفاقات فوتبالی گذاشت و از کنارش عبور کرد؛ ولی یکهتازی تیمهای عربستانی به گونهای است که بهطور واضحی، برتری آنها در این عرصه را به رخ کشیده است. درواقع شاید بهتر باشد در وهله اول عدهای از سیاسیون ایرانی و بعد از آن مهمتر، مسئولان ورزش ایران از عربستانیها و شیوه پیشرفت خیرهکننده آنها بیاموزند. البته اگر این توصیه را به پای بیاحترامی نگذارند! دلایل زیادی وجود دارد که ورزش عربستان (در اینجا مشخصا فوتبال) از ایران پیشی گرفته که نمیشود بهسادگی چشم روی آن بست.
سیاست و لابی
در این مورد ایران شکست خورده است؛ شاید به مذاق عدهای خوش نیاید؛ ولی عربستان در عرصه دیپلماتیک به واسطه ارتباط قویای که با دیگر کشورهای عربزبان منطقه به وجود آورده، توانسته در لحظات کلیدی، ورق را به نفع خودش برگرداند. از آنجا که پیشتر درباره این مبحث مطالب زیادی نوشته شده، نیازی به ورود به جزئیات نیست؛ ولی همین بس که عربستان با استفاده از ارتباط دیپلماتیک و البته لابی مناسب موفق شد امتیاز میزبانی رقابتهای فوتبال بهویژه در لیگ قهرمانان اروپا را در دو مقطع گروهی و البته حذفی و فینال به دست بیاورد.
استفاده عربستانیها از روابط سیاسی و لابی فقط مربوط به فوتبال نمیشود؛ چون این کشور میزبانی رویداهای رشتههای دیگر ازجمله وزنهبرداری و هندبال و... را هم به دست آورده است. نکته جالب اینکه عربستانیها حاضر به آمدن به ایران نیستند و درباره هندبال حتی میزبانیای را که به ایران داده شده بود، از چنگ ایران درآوردند! ماجرا از این قرار بود که فدراسیون آسیایی هندبال میزبانی را ابتدا به ایران داد. این اعطای میزبانی مربوط به وقتی بود که عربستان هنوز سهمیه را به دست نیاورده بود؛ ولی وقتی که عربستان سهمیه را به دست آورد، در حرکتی عجیب و به بهانه شیوع ویروس کرونا در ایران، میزبانی را گرفت و به عربستان (!) واگذار کرد. آنهم درحالیکه این رقابتها قرار است تازه در زمستان برگزار شود.
این بخش مشخصا تلنگری به سیاسیون ایرانی و بهویژه چهرههای سیاسی- ورزشی ایران است که آگاه باشند برای استفاده از کرسیهای آسیایی و بینالمللی باید همتی بیشتر کنند و فقط به سردادن شعار بسنده نکنند!
شکست تیمهای ایرانی برابر عربستان
اگر قرار باشد بهطور ویژه به ناکامی فوتبال ایران برابر عربستانیها رجوع شود، کافی است به اتفاقات همین فصل لیگ قهرمانان آسیا نگاهی جزئی انداخت؛ هر چهار تیم ایرانی حاضر در لیگ قهرمانان آسیای این دوره برابر رقبای عربستانی و بهطور مشخص دو تیم النصر و الهلال عربستان شکست خوردند. فولاد در مرحله گروهی و تراکتور در یکهشتم نهایی طعم شکست برابر النصر را چشیدند. بدتر از آن، دو تیم استقلال و پرسپولیس که قدرتمندترین تیمهای ایران هستند به ترتیب در یکهشتم و یکچهارم نهایی برابر الهلال عربستان شکست خوردند. نکته تأملبرانگیز اینکه فینال غرب آسیا هم بین همین دو تیم عربستانی برگزار شد تا به غیر از حسرت چیزی نصیب باشگاههای ایرانی نشود.
قدرتنمایی تیمهای عربستانی برای ایرانیها فقط مربوط به این دوره نمیشود؛ چون الهلال در پنج سال اخیر با پرسپولیس برای رسیدن به فینال لیگ قهرمانان آسیا در منطقه غرب رقابت سنگینی داشتهاند؛ ولی در این دوره بهوضوح، الهلالیها سرتر و بهتر نشان دادند.
استفاده از بازیکنان خارجی
باید از عربستانیها یاد بگیریم؛ این موضوعی است که نه با «مقاومت» بلکه با «پذیرش واقعیت» رخ میدهد. ممکن است عنوان شود عربستانیها با استفاده از بازیکنان خارجی توانستهاند به چنین موفقیتی در فوتبال باشگاهی برسند؛ ولی قانون برای همه یکی است. دو تیم عربستانی هم مثل تیمهای ایرانی مجاز به استفاده از سه بهعلاوه یک بازیکن خارجی بودهاند. اینکه آنها در این زمینه موفق بودهاند و ما شکست خوردهایم، فقط به مدیریت بحثبرانگیز ایرانیها برمیگردد.
نکته جالب دراینبین که ما گویی طرز استفاده از بازیکنان خارجی را هم بلد نیستیم! شیخ دیاباته، یکی از چهرههای مشهور فوتبال بود که به لیگ ایران آمد؛ ولی در لیگ قهرمانان آسیا ایرانیها نتوانستند از حضور این بازیکن بهره ببرند. عدهای میگویند فوتبال او تمام شده بود که به ایران آمد؛ ولی جالب اینکه این مهاجم بعد از خروج از لیگ ایران دوباره گلزنیهایش در لیگ قطر را یک سال بعد از لیگ ایران از سر گرفته و یکی پس از دیگری رقبا را از پیش برمیدارد.
درمورد انتخاب بازیکنان خارجی و دلال و دلالبازی در فوتبال ایران هم که پیش از این به اندازه کافی روایت شده است. مشخصا اگر تیمهای ایرانی قرار باشد در این زمینه حرکتی رو به جلو کنند، علاوهبر بالابردن سطح فنی باید رو به انتخابهای بهتری بیاورند. انتخابهایی که همگی ارتباطی با عدد و رقم بازیکن ندارد.
ازدسترفتن آخرین سنگر
پیشازاین هر بار صحبت از تفاوت عمده بین فوتبال ایران با فوتبال کشورهای عربزبان بود، بحث بر سر حضور تماشاگران پرشور ایرانی در ورزشگاه بود. موردی که از آن بهعنوان «حسرتی برای کشورهای عربی» یاد میشد؛ اما حال به نظر میرسد این سنگر هم از دست رفته است! بازی الهلال با پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا بهوضوح نشان داد که فوتبال در این کشور آنقدر پیشرفت کرده که تماشاگران زیادی را به ورزشگاه بیاورد و تعداد زیادی را پشت درهای ورزشگاه به انتظار بگذارد. اینکه عربستانیها چه کردهاند که تماشاگران در فوتبال این کشور با این رشته ورزشی آشتی کرده و حتی نسل جدید را مشتاقتر کردهاند، دیگر موضوعی است که باید مسئولان ایرانی را وادارد تا از آنها چیزی بیاموزند.
پول هست
مشخص نیست باید بالاخره به حرف عدهای از مسئولان گوش کرد و ایران را ثروتمندترین کشور منطقه دانست یا اینکه واقعیتها را با سفرههای مردم تطبیق داد و وضعیت مالی را براساس آن متر کرد. هرچه هست، قطعا استفاده از ظرفیتهای موجود را بلد نیستیم. در شرایطی که ایران نمیتواند یک میزبانی ساده را بگیرد و حتی دوباره بر سر راهدادن و ندادن عدهای انگشتشمار تماشاگر زن به ورزشگاه مردد شده، عربستانیها با هزینه مناسب و تبلیغات گسترده در امور ورزشی، رفتهرفته تبدیل به غولی در این جریان میشوند. آنها میزبانی تورنمنتهای مهم آسیایی که هیچ، میزبانی رقابتهای بزرگ اروپایی و جهانی را هم به دست میآورند. در این زمینه با سرمایهگذاری و خرج هزینههای زیاد موفق شدهاند با عقد قرارداد با لیگهای معتبر ازجمله اسپانیا و ایتالیا کاری کنند تا آنها سوپرجامهای مربوطه را به عربستان بیاورند و با ستارههای فوق میلیاردیشان برابر تماشاگران عربستان به میدان بروند. اینها به غیر از گرفتن میزبانیهای مهم مسابقاتی مانند فرمول یک و رقابتهای تماشاگرپسند WWE است.