ابوالقاسم دلفی؛ اگر رفت و آمدهای روزهای اخیر مسوولان درگیر در تحولات منطقهای و به خصوص پرونده مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی ایران با طرفهای ۱+۵ (بریتانیا، فرانسه، آلمان، چین، روسیه و ایالات متحده) را مروری کنیم با این واقعیت انکارناپذیر روبهرو میشویم که پرونده مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی ایران (برای احیای برجام) همچنان از مهمترین و شاید هم اصلیترین موضوع دستور کار کشورهای منطقه و فرامنطقه که به جایگاه و نقش ایران در تحولات جاری اشراف دارند، است. در چنین شرایطی هر چه با صدای بلندتر ندا داده شود که نمیخواهیم زندگی مردم را به برجام گره بزنیم، اما واقعیات عینی، درک و استنباط خود را بر سیر تحولات تحمیل میکند.
در حالی که انریکه مورا مذاکرهکننده اصلی پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران در اتحادیه اروپایی روز پنجشنبه برای دیدار با مسوولان کشور به تهران آمد و برای اولینبار رسما با همتای جدید ایرانی خود و معاون سیاسی وزارت امور خارجه دیدار و گفتگو کرد، تقریبا به طور همزمان آقای جوزپ بورل، نماینده عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپایی و مسوول مافوق انریکه مورا در واشنگتن با آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده پیرامون موضوع هستهای ایران دیدار کرد.
واشنگتن با فاصله کوتاهی از سفر جوزپ بورل، شاهد سفرهای وزرای خارجه عربستان و رژیم اسراییل هم بود که هر دو موضوع تحولات هستهای در جمهوری اسلامی ایران را در اولویت موضوعات مورد بحث با وزیر خارجه امریکا قرار دادند.
این سفرها در شرایطی انجام شد که رابرت مالی، مسوول پرونده ایران و مذاکرهکننده هستهای وزارت امور خارجه امریکا، همزمان با سفر انریکه مورا به تهران به سه کشور منطقه سفر خواهد کرد تا آنچه را که بهزعم وزیر خارجه امریکا در دیدار با همتای اسراییلی به صورت تلویحی مطرح و تهدید کرده بود که در صورت شکست مذاکرات هستهای تمامی مسیرها را که قاعدتا راهحل نظامی را هم دربر میگیرد، مورد ارزیابی و امکانسنجی لازم قرار دهد.
اگر تحرکات و رفت آمدهای یاد شده را با اظهارات سخنگوی وزارت خارجه فرانسه همراه کنیم که به مناسبت سفر انریکه مورا به تهران گفته بود که مقامات ایرانی هر چه سریعتر به تمامی نقضهای خود در قبال برجام پایان دهند، این برداشت واقعیتر میشود که علیرغم اظهارات جوزپ بورل هماهنگکننده مذاکرات احیای برجام در واشنگتن مبنی بر اینکه «قابل فهم است که دولت ایران به مطالعه پرونده هستهای نیاز دارد، لیکن زمان گذشته و هنگام بازگشت به میز مذاکره است»، بیصبری و اضطرار برای تصمیمگیری قطعی درباره راهبرد جدید کشور در قبال روند مذاکرات هستهای در وین افزایش پیدا کرده است.
آنچه که از بطن و حواشی مذاکرات انریکه مورا و علی باقری کنی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه در تهران استنباط میشود تنها این نکته قطعی و روشن است که طرف ایرانی خواستار ادامه مذاکرات با جوزپ بورل بوده و طرف اروپایی نیز برای ابراز حسن نیت خود در قبال این درخواست با آن موافقت و تنها باید در انتظار انجام آن در آینده نزدیک بود.
مواضع و عملکرد نماینده عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپایی در پرونده مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی ایران همواره ناظر بر نوعی تعادلبخشی در میان گرایشهای رادیکالیستی بوده است که از سوی طرفهای مختلف مذاکرات بروز کرده و اینبار نیز بورل در سفر به واشنگتن ضمن ابراز عدم همراهی با «پلان بی» یا راهحلهای غیرمذاکراتی (نظامی) در پرونده هستهای که علیرغم مواضع اولیه دموکراتها و جو بایدن رییسجمهور امریکا برای بازگشت به مذاکرات هستهای، هفته گذشته از سوی آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده در جریان دیدار با همتای اسراییلی وی مطرح شده است، خاطرنشان میسازد که به گمان من ایرانیها به نوعی تمایل دارند که قبل از ورود به مذاکرات هستهای با هماهنگکننده مذاکرات و برخی دیگر از اعضای حاضر در برجام گفتگو کنند و من با این روش موافق هستم لیکن از نظر زمانی در فشار هستیم.
از سوی دیگر و در شرایطی که سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان از انجام چهار دور گفتگوهای تهران با ریاض خبر میدهد و روند تحولات مناسبات با عربستان را امیدوارکننده تصویر میکند، فیصل بن فرحان وزیر خارجه پادشاهی سعودی در جریان سفر چند روز گذشته خود به واشنگتن در خصوص پرونده هستهای اعلام میکند که ما در شرایط خطرناکی بهسر میبریم و خواهان از سرگیری سریع گفتگوها برای احیای برجام میشود.
به هر تقدیر آنچه از راهبرد ترسیمی و عملیاتی دولت جدید جمهوری اسلامی ایران برای از سرگیری دو فاکتو مذاکرات هستهای، در فضای سیاسی و دیپلماتیک جاری منعکس میشود غالبا حول محور تاخیر و وقتگیری طرف ایرانی برای اعلام تاریخ قطعی از سرگیری مذاکرات هستهای است و با درنظر گرفتن این موضوع که دیدگاهها و نظرات مسوول جدید پرونده هستهای و معاون سیاسی وزارت امور خارجه تا قبل از انتصاب به این پست درخصوص موافقتنامه هستهای و ناکارآمد بودن آن در اذهان عمومی و طرفهای مختلف مرتبط با پرونده هستهای نقش بسته است، به نظر میرسد محاسبه عنصر زمان و بهرهگیری از فرصتهایی که ممکن است در مقاطعی از روند تحولات بینالمللی به دلیل الزاماتی که قطعا نمیتواند همیشگی باشد، از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و تجربیات گذشته در از دست دادن اینگونه فرصتها میباید راهنما و چراغ راه مناسبی برای شرایط و تحولات مشابه باشد.