ابوالحسن بنیصدر، نخستین رئیسجمهوری ایران، در سن ۸۸ سالگی درگذشت.
فرارو- ابوالحسن بنیصدر، نخستین رئیسجمهوری ایران، در سن ۸۸ سالگی درگذشت.
خانواده بنیصدر در بیانیهای که صبح شنبه منتشر شد نوشتهاند که او پس از یک دوره طولانی بیماری در بیمارستانی در شهر پاریس درگذشته است.
ابوالحسن بنیصدر روز دوازدهم بهمن ۱۳۵۷ با هواپیمای حامل رهبر انقلاب از فرانسه به ایران آمد، یک سال بعد در پنجم بهمن ۱۳۵۸ رییس جمهور شد، سی ام همان ماه به فرماندهی کل قوا منصوب شد، ۲۰ خرداد ۱۳۶۰ از فرماندهی کل قوا برکنار شد، سی و یکم همان ماه کفایت سیاسیش در مجلس رد شد و یک روز بعد، از پست ریاست جمهوری عزل شد. بعد از آن به زندگی مخفیانه روی آورد و هفتم مرداد همان سال به همراه مسعود رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین از ایران فرار کرد.
سیدابوالحسن دوم فروردین ۱۳۱۲ شمسی در روستای باغچه از توابع شهرستان کبودرآهنگ متولد شد. پدرش آیت الله سیدنصرت الله معروف به صدرالعلمای همدانی و پدربزرگش سیدصالح معروف به مجدالعلماء همدانی از روحانیون سرشناس استان همدان بودند. او دارای یک برادر به نام سید فتح الله بود. پدرش با سیدروح الله موسوی خمینی سلام و علیک داشت. سیدنصرالله او را به آموختن درس دین در مدارس علوم دینی تشویق کرد، اما او پس از گرفتن دیپلم از مدرسه شریعتی شهر همدان در آزمون دانشگاه تهران شرکت کرد و در رشته اقتصاد و حقوق اسلامی این دانشگاه پذیرفته شد و در همین رشته از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد.
سیدابوالحسن جوان پس از تاسیس مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران در سال ۱۳۳۷ چهار سال در این مؤسسه تحقیقاتی مهم دانشگاه مشغول کار شد. در هفتم شهریور ۱۳۴۰ در ۲۸ سالگی با عذرا حسینی دختر همسایه و همشهریش ازدواج کرد و صاحب دو دختر و یک پسر شد. ازدواج فیروزه دختر ۱۸ ساله بنی صدر با مسعود رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین به دلیل بالا گرفتن اختلافات سیاسی سیدابوالحسن و مسعود، به اجبارِ پدر به طلاق منجر شد.
علاقه به دکتر محمد مصدق و نگرش سیاسی او موجب پیوستنش به جبهه ملی شد. بنی صدر جوان مسؤول سازمان دانشجویی جبهه ملی در دانشگاه تهران و نماینده دانشجویان دانشکده حقوق دانشگاه تهران در کنگره جبهه ملی ایران در سال ۱۳۴۱ بود. او نماینده جمع کوچکی از دانشجویان ضد رژیم بود که به دلیل مواضع و فعالیتهای سیاسی ضد شاه دو بار به زندانهای رژیم افتاد. گرایشها و فعالیتهای سیدابوالحسن موجب حضورش در تظاهرات خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و مجروحیتش شد.
بنی صدر پاییز ۱۳۴۲ با حمایت و همراهی احسان نراقی یکی از موسسان بنیاد فرهنگ ایران، کشور را به مقصد فرانسه ترک کرد و تحصیلات عالیه خود را در دانشگاه سوربن ادامه داد و مدرک دکترای اقتصاد و سرمایه گذاری گرفت. او به دو زبان عربی و فرانسوی تسلط داشت.
بری رابین در کتاب مشهور تجربه آمریکایی و ایران مینویسد: «در پاریس او به کتاب و مکتب «کوچک زیباست» علاقهمند شد. کتابی که از صنایع کوچک و دخالت مردمی در اقتصاد و حمایت از تولیدهای خرد دفاع میکرد. تاثیر از این مکتب در کتابهای اقتصادی او مشهود است.»
با ارتحال آیت الله سیدنصرالله بنی صدر در سال ۱۳۵۰ در نجف اشرف، سید ابوالحسن ۳۸ ساله و سایر دوستان و اقوام پدر برای تشییع پیکر به نجف رفتند و بنی صدرِ پسر در جریان مراسمهای تشییع و خاکسپاری با سیدروح الله خمینی روبرو شد و به تدریج در شمار همراهان و دوستداران امام در آمد.
مایکل اکسورثی در کتاب مشهور «ایران انقلابی» نوشت: رابطه بنی صدر با آیت الله خمینی در آن سالها مانند رابطه پدر و پسری بود. عقاید اقتصادی و سیاسی بنی صدر، اما بیش از آن که به آیت الله خمینی نزدیک باشد شباهت به نظریات سیدمحمدباقر صدر در کتاب اقتصادنا داشت.
او در آن سالها تحت تاثیر چند مکتب فکری-سیاسی مختلف و گاه متعارض بود. ناسیونالیسم نهضت آزادی، اسلامگرایی و اقتصاد اسلامی از نوع تفکرات شهید صدر، پروتستانتیسم اسلامی دکتر شریعتی، کتاب «کوچک زیباست» شوماخر و سوسیالیستهای تخیلی دهههای ۱۹۷۰ اروپا البته تاثیر دکتر علی شریعتی در اندیشه و دیدگاههای اقتصادی بنی صدر نیز مشهود بود.
بنی صدر پس از ورود به ایران در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ و برگزاری جلسات سخنرانی در دانشگاه صنعتی شریف با حکم امام خمینی تا پایان ماموریت شورا عضو شورای انقلاب اسلامی شد. او مدتی بعد به معاون وزیر اقتصاد و دارایی شد و در پی استعفای دسته جمعی دولت موقت دکتر مهدی بازرگان سپس به سمت وزیر اقتصاد و دارایی منصوب شد.
با قبول استعفای دولت موقت از سوی امام خمینی، شورای انقلاب مسؤول برگزاری انتخابات ریاست جمهوری شد. ۹۶ نفر نامزد انتخابات ریاست جمهوری شدند.
اصلیترین رقیب او یعنی حزب جمهوری اسلامی به علت تاکید آیت الله خمینی بر دوری روحانیون از امور اجرایی نتواست کاندیدای قدرتمندی برای رقابت با بنی صدر معرفی کند و کاندیدای مورد حمایت حزب جمهوری اسلامی یعنی جلال الدین فارسی که افغانی الاصل بود به علت منع قانونی از انتخابات ریاست جمهوری کناره گرفت. از سوی دیگر جامعه روحانیت مبارز از نامزدی بنی صدر حمایت کرد. بنی صدر البته پس از دیدار با امام خمینی نامزدی خود در انتخابات ریاست جمهوری را اعلام کرد.
در میان تایید صلاحیت شدگان سیدابوالحسن بنی صدر با حدود ۱۱ میلیون رای پنجم بهمن ماه ۱۳۵۸ با کسب ۷۶ درصد آرا شرکت کنندگان، اولین رییس جمهور ایران شد.
اکسورثی علت پیروزی بنی صدر در اتخابات را روحانی بودن پدر و جد او، حمایت رهبر فقید انقلاب اسلامی، تاکید امام مبنی بر دوری روحانیون از مناصب اجرایی در ماههای ابتدایی پیروزی انقلاب و تحصیلات عالیه اقتصادی بنی صدر دانست. سه هفته بعد از پیروزی بنی صدر در ریاست جمهوری، امام خمینی مسؤولیت فرماندهی کل قوا را نیز بر عهده او گذاشتند.
با برگزاری انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۳۵۸ حزب جمهوری اسلامی اکثریت مجلس را در دست گرفت. کنت کاتزمن دلیل مخالفت حزب جمهوری اسلامی با بنی صدر را دو عامل دانست. اول، مخالفت بنی صدر با حضور روحانیون در امور اجرایی و ترکیب دولت و دوم، حمایت او از سازمان مجاهدین خلق. تنش جدی بین حزب جمهوری اسلامی و بنی صدر در معرفی نخست وزیر به مجلس شورای اسلامی اتفاق افتاد. مجلس تمامی پیشنهادهای بنی صدر برای نخست وزیری را رد کرد و نهایتا با تشکیل شورایی مشترک میان مجلس و دولت، محمدعلی رجایی به سمت نخست وزیر انتخاب شد، تصمیمی که با وجود مخالفت بنی صدر اجرایی شد.
تنش بین او و رقبایش به انتخاب اعضای کابینه کشیده شد و البته با آغاز جنگ، مخالفت بنی صدر با نیروهای انقلابی به ویژه بی توجهی عمدی او به تامین نیازهای رزمندگان در جبهههای جنگ به خصوص مخالفت سرسختانه با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اولین ماههای شروع جنگ تحمیلی اصلیترین دلیل کاهش سریع محبوبیت او و عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا و توقیف ارگان او روزنامه انقلاب اسلامی، بود.
ادامه تنش بین بنی صدر و نیروهای انقلاب به سخنرانی او در سالگرد درگذشت دکتر محمد مصدق در دانشگاه تهران منجر شد. او در این مراسم بدون ارائه هرگونه سند مستندی مدعی شکنجه زندانیان در زندانهای کشور شد که این سخنرانی حاشیههای زیادی به دنبال داشت از جمله تظاهرات حامیان و مخالفان بنی صدر در ۱۴ اسفند ۱۳۵۸ بود. در آن مراسم حامیان بنیصدر تصاویری از مرحوم محمد مصدق و آیتالله محمود طالقانی و آیتالله سیدکاظم شریعتمداری در دست داشتند و مخالفان او تصاویر بزرگی از امام خمینی در دست گرفته بودند.
پنج روز پس از عزل سیدابوالحسن بنی صدر از فرماندهی کل قوا، مخالفان او در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۵۸ تظاهرات اعتراضی گستردهای در تهران و برخی شهرهای کشور برگزار کردند و خواستار محاکمه و اعدام او شدند. ۲۶ خرداد طرح دو فوریتی برخی نمایندگان مجلس برای سلب کفایت سیاسی رییس جمهور در مجلس به جریان افتاد و با تصویب کلیات آن شور دوم طرح در صحن علنی مجلس به جریان افتاد و پنج روز بعد در تاریخ ۳۱ خرداد با اکثریت قاطع آراء عدم کفایت سیاسی بنی صدر به تصویب مجلس رسید و با اطلاع امام از این تصمیم مجلس، حکم عزل او از ریاست جمهوری نیز از سوی ایشان صادر شد.
پس از عزل او از ریاست جمهوری شورای سه نفره ریاست جمهوری متشکل از اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی و محمدعلی رجایی برای اداره کشور تشکیل شد و محمدرضا مهدوی کنی به عنوان پیشنهاد این شورا معرفی شد.
بعد از عزل بنی صدر از همه مناصب سیاسی خود در نظام جمهوری اسلامی ایران تنها گروهی که پذیرای او بود، گروهک تروریستی منافقین بود. اعضای سازمان مجاهدین در زمستان ۱۳۶۰ در اعتراض به عزل بنی صدر دست به تظاهرات خیابانی زدند و خواستار سرنگونی حکومت نوپای سیاسی ایران شدند.
پس از واقعه هفتم تیر و بمب گذاری مقر حزب جمهوری اسلامی و شهادت دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی، بنی صدر به صورت علنی وارد مبارزه مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی شد. چند روز پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و پیروزی محمدعلی رجایی، بنی صدر همراه با مسعود رجوی با یک فروند بوئینگ ۷۰۷ که سرهنگ معزی از فرودگاه مهرآباد ربود از کشور گریختند و به فرانسه رفتند.
با فرار بنی صدر از ایران، همسر او عذرا حسینی بازداشت شد، اما با دستور مستقیم آیت الله سیدمحمد بهشتی و اقدام سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی از زندان آزاد شد.
بنی صدر در فرانسه تقاضای پناهندگی سیاسی کرد و مسعود رجوی را به عضویت شورای ملی مقاومت درآورد و خود را رییس جمهور و رجوی را نخست وزیر ایران معرفی کرد. رابطه بنی صدر با منافقین بسیار نزدیک و دوستانه بود، اما اختلافات این دو بر سر پارهای مسائل از جمله ارتباط رجوی با صدام حسین، بالا گرفت و او سال ۱۳۶۲ از شورای ملی مقاومت و همراهی سازمان مجاهدین خلق کناره گرفت.
بنیانگذار جمهوری اسلامی در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۳۵۸ سید ابوالحسن بنی صدر را به فرماندهی کل قوا منصوب کرد.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
جناب آقای بنی صدر، رییس جمهور ایران
در این مرحلۀ حساس که احتیاج به تمرکز قوا بیشتر از هر مرحله است جنابعالی به نمایندگی اینجانب به سمت فرماندهی کل نیروهای مسلح به ترتیبی که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تعیین کرده است منصوب میشوید. امید است با شایستگی که جنابعالی دارید امور کشوری و لشکری و قوای مسلح به نحو شایسته و با موازین اسلامی جریان پیدا کند. از خداوند تعالی توفیق همگان را در خدمت به ملت اسلامی خواستارم.
امام خمینی ۱۶ ماه بعد در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۳۶۰ طی حکمی به ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران بنی صدر را از فرماندهی نیروهای مسلح عزل کرد.
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
ستاد مشترک نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران. آقای ابو الحسن بنی صدر از فرماندهی نیروهای مسلح برکنار شده اند.
روح اللَّه الموسوی الخمینی
آیت الله هاشمی رفسنجانی، رییس وقت مجلس شورای اسلامی در نامهای در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۶۱ به حضرت امام نتایج رای گیری مجلس درباره کفایت بنی صدر را به اطلاع ایشان رساندند.
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
محضر شریف حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی- ادام اللَّه ظله. محترماً به عرض می رساند، رأی مجلس شورای اسلامی در جلسه مورخ ۳۱/ ۳/ ۱۳۶۰ پس از بحث و بررسی با حضور ۱۹۰ نفر به شرح زیر:
آرای موافق: ۱۷۷
رأی مخالف: یک نفر
آرای ممتنع: دوازده نفر
در مورد آقای سیدابوالحسن بنی صدر بر این قرار گرفت که «آقای ابو الحسن بنی صدر برای ریاست جمهوری اسلامی ایران کفایت سیاسی ندارد» به موجب اصل ۱۱۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مراتب برای اتخاذ تصمیم به خدمت امام عظیم الشأن گزارش می گردد.
رئیس مجلس شورای اسلامی.
امام خمینی هم در پاسخ نوشتند:
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
پس از رأی اکثریت قاطع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مبنی بر اینکه آقای ابو الحسن بنی صدر برای ریاست جمهوری اسلامی ایران کفایت سیاسی ندارد، ایشان را از ریاست جمهوری اسلامی ایران عزل نمودم.»
رهبر فقید انقلاب اسلامی در همین روز در سخنانی خطاب به بنیصدر بیان کردند: «من بسیار متأسفم از اینکه کوشش کردم که در این دوره اول جمهوری اسلامی این طور مسائل پیش نیاید و این طور عزل و نصبها نشود؛ لکن با کمال کوششی که کردم اینها نتوانستند بفهمند. من با زبانهای مختلف آنها را دعوت کردم به اینکه رها کنند این راهی را که در پیش دارند و با ملت ایران این طور نکنند.»
امام همچنین از نصیحت و خیرخواهی برای بنیصدر فروگذار نکردند. «من الآن هم نصیحت می کنم آقای بنی صدر را به اینکه مبادا در دام این گرگهایی که در خارج کشور نشستند و کمین کردند بیفتید، و این آبرویی که از دست دادید بدتر بشود.»