ارشک کیانی؛ در سال ۱۹۵۴ از پدری کشیش و مادری معلم در شهر هامبورگ زاده شد. دیری نپایید که بههمراه خانواده به شهر کوچک تمپیلن واقع در نزدیکی شهر برلین در جمهوری دموکراتیک (آلمان شرقی) مهاجرت کردند. آغاز ساخت دیوار برلین در سال ۱۹۶۱ و نگاه کودکانه، اما عمیق آنگلا مرکل، آنگونه که خود بعدها از مشاهداتش درباره ساخت آن دیوار سخن میگوید، سرآغاز اولین اندیشههای سیاسی در ذهن آنگلای کودک بود.
در سال ۱۹۸۶ موفق به اخذ مدرک دکترای شیمی-فیزیک از دانشگاه لایپزیک شد و پس از آشنایی با یواخیم زوار در مرکز آکادمی علوم، با او ازدواج کرد. آنگلا مرکل در جوانی ضمن تعقیب برنامههای سیاسی تلویزیون آلمان غربی، به حزب اتحاد سوسیالیستی آلمان پیوست. همزمان با شروع جنبشهای سیاسی و انقلابهای ۱۹۸۹، مرکل جوان با شرکت فعال در اعتراضهای خیابانی، به عضویت حزب تازهتأسیس بیداری دموکراتیک درآمد.
او پس از اتحاد دو آلمان، به حزب محافظهکار اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان پیوست. در سال ۱۹۹۴ بهعنوان وزیر محیط زیست، حفظ طبیعت و امنیت رآکتورها مشغول به کار شد.
در انتخابات سال ۲۰۰۵ خود را نامزد صدراعظمی از طرف دو حزب متحد (اتحادیه سوسیالمسیحی بایرن- دموکراتمسیحی آلمان) کرد و برخلاف انتظار همگان، بالاترین آرا را به دست آورد و بهعنوان نخستین زن صدراعظم کشور انتخاب شد و به طولانیترین دوران زمامداری کشور آلمان در مقام یک صدراعظم از تاریخ ۲۰۰۵ تا ۲۰۲۱ دست یافت.
روابط آلمان با آمریکا در مدت ۱۶ سال زمامداری مرکل با فرازوفرودهای بسیاری همراه بود. او همواره معتقد بود آلمان باید در راستای همپیمانی با آمریکا حرکت کند؛ زیرا سیاستهای رهبران وقت آمریکا را در سالهای آغازین قرن بیستم، مبتنیبر رهبری جهان آزاد میپنداشت. ازاینرو، تلاشهای وافری را در همکاری با آمریکا در راستای سیاستهای خارجی از خود نشان داد و بهسرعت به بزرگترین همپیمان آمریکا تبدیل شد.
در دوران ریاستجمهوری هشتساله باراک اوباما، با وجود رویدادهای غیرمنتظرهای همچون شنود مکالمات او ازسوی آژانس امنیت ملی آمریکا، هرگز اجازه نداد روابط دو کشور که به علت نزدیکی تفکر و شیوه عمل اصولی دو رهبر در بالاترین سطح ممکن قرار داشت، تحتالشعاع قرار گیرد؛ بهگونهای که بعدها باراک اوباما از او بهعنوان بهترین دوست و شریک محبوب در دوران ریاستجمهوریاش یاد میکند.
مرکل مانند تمام سیاستمداران هوشمند، توجه ویژهای به مراسم تحلیف و سخنرانیهای رسمی رهبران جهان داشته که پس از سخنرانی روز تحلیف دونالد ترامپ، ضمن تبریک ریاستجمهوری او و تأکید بر حفظ پیمان ترانسآتلانتیک، نسبت به آینده روابط کشورهای اروپایی با آمریکا با درنظرگرفتن جهانی بدون رهبری آمریکا هشدار داد.
در سال ۲۰۰۹ که بحرانهای اقتصادی اروپا سبب ورشکستگی اقتصادی یونان و اسپانیا شد و پرتغال را نیز تا مرز فروپاشی کشانده بود، ابتدابهساکن توانست با در دست گرفتن ابتکار عمل و پافشاری بر حفظ اتحادیه اروپا و همچنین اجرای برنامههای ریاضت اقتصادی تا حد درخور توجهی اتحادیه اروپا را از بحران یورو و خطر فروپاشی دور کند. مرکل چنین بحرانی را مانند بودن در اتاقی بسیار تاریک توصیف میکرد.
صدراعظم آلمان همواره معتقد بود «برخی مسائل امورات قلبی هستند و برای او اروپا در نهایت امری قلبی است و سرنوشت آلمان به اروپایی صلحآمیز و کامروا بستگی دارد». پس از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا با وجود مخالفت آلمان، ضمن یکپارچه نگهداشتن اتحادیه اروپا، نقش سازندهای در حفظ ارزش یورو ایفا کرد.
او در طول مذاکرات هستهای توانست به همراه اتحادیه اروپا نقش سازندهای را در شکلگرفتن برجام بین ایران و کشورهای ۱+۵ بازی کند و ضمن حمایت همهجانبه از برجام، همواره آن را الگویی مناسب برای گسترش به دیگر نقاط جهان میدانست.
مرکل در دوران زمامداری خود بهشدت بر سیاست راهبردی تعامل با روسیه تأکید داشت؛ اما از دیگر سو با پیوستن و الحاق کریمه به روسیه مخالفت کرد و تحریمهای متعددی را در اتحادیه اروپا علیه مسکو وضع میکند. بااینحال، مجددا در سال ۲۰۲۰ افغانستان را بزرگترین محوریت گفتوگوی خود با روسیه قرار میدهد و بر تحکیم روابط آلمان و فرانسه با روسیه تأکید میکند.
در ارتباط با چین نیز همواره بر همین محور حرکت کرده که از یکسو او را شریک تجاری میپندارد و از دیگر سو به دخالتنکردن و نفوذ چین در اتحادیه اروپا هشدار میدهد. به نظر میرسد سیاستهای آلمان در دوران مرکل همواره براساس اصل رئالیسم و حفظ خطوط روابط با سایر کشورها، مبتنیبر حفظ احترام متقابل و تنشزدایی بوده است و با ابزار مباحث حقوقبشری و حفظ محیط زیست تا حدودی سیاستهای نفوذی آنها را در خاورمیانه و اروپا تعدیل کرده است.
نخستین اندیشهها و تفکرات سیاسی او در آلمان شرقی شکل گرفت و در آلمان غربی به رشد و بلوغ سیاسی رسید و پس از اتحاد دو آلمان، به سیاستمداری جهانی مبدل شد. او سیاستمداری مرموز، توانا و عملگرا بود. آنگلا مرکل رهبر دوفاکتوی اتحادیه اروپا خوانده شده و مجله فوربس دو بار او را بهعنوان قدرتمندترین زن جهان معرفی کرده است.
عملکرد سازنده و اندیمشندانه او در بازکردن دروازههای آلمان به روی پناهجویان و آوارگان سوری، عراقی و افغان ناشی از جنگهای خاورمیانه، ضمن متمایزکردن دولتمران آلمانی نزد نهادهای حقوقبشری و جهانی، سبب برطرفکردن کمبود نیروی کار خود و تنظیم جمعیتی کشورش شد و مضاف بر آن امروزه او چهره محبوبی نزد مهاجران داشته که آنها هم به تقلید از مردم آلمان از او بهعنوان مادر مرکل یاد میکنند.
او ابتدا اورزولا فن در لاین را به سوی سمت وزیر دفاعی هدایت کرد و پس از آن او را بر صندلی ریاست کمیسیون اتحادیه اروپا نشاند. علیرغم اینکه هرگز حاضر به پذیرفتن لقب فمینیست برای خود نشد، همواره تلاشهای وافری را در راستای تساوی حقوق زنان انجام داد؛ در عربستان سعودی از نخستین دانشگاه زنان دیدار کرد، در نیجر به خانه زنان رفت و در کرهجنوبی دختران دانشجو را ترغیب به مشارکت بیشتر در امور سیاسی کرد.
صدراعظم آلمان همواره معتقد بود جامعهای که زنان حرفهای بیشتری برای گفتن داشته باشند، قدرتمندتر و پویاتر خواهد بود. او به خاطر اعتقاد به توانایی زنان و مشارکت بیشتر آنها در جامعه، در راستای تصاحب کرسیهای بیشتر در جامعه حاضر به موافقت با مقررات کاری نیمهوقت با زنان نبود و تنها به زنانی که در خانه فرزند خود را بزرگ میکنند، کمکهزینه زندگی میداد.
در بحران کرونا شاید بتوان گفت بهدلیل پیشینه علمی خود در زمینه دانش شیمی-فیزیک و تسلطش بر علوم پایه، به خوبی عمل کرد. او در ابتدا با لغو کلیه پروازهای ورودی و خروجی به کشور آلمان و سپس قرنطینه کامل کشور به مدت چند ماه و سپس شروع واکسیناسیون، ضمن مهار کرونا و حفظ حداکثری جان مردم، به خوبی توانست از پاندومی کرونا عبور کند.
هرچند وضعیت اقتصادی یونان پس از برنامههای سختگیرانه ریاضتی اتحادیه اروپا و حمایت او از حمله آمریکا به عراق، همچون تاریکی بر زندگی سیاسی او سایه افکنده است، اما به نظر میرسد تولد مادر مرکلی دیگر در سپهر سیاسی آلمان و اتحادیه اروپا، بهزودی محقق نخواهد شد.
منبع: روزنامه شرق