سیدابراهیم رئیسی اولین گفتوگوی زنده تلویزیونی خود را در جایگاه رئیسجمهور برگزار کرد. او البته در بخش مهمی از این گفتگو درباره مسائل داخلی صحبت کرد؛ اما به طور طبیعی، سؤالاتی در زمینه سیاست خارجی نیز پیشروی رئیس دولت قرار گرفتند، بهویژه درباره دو مسئلهای که میتوان آنها را چالشهای اصلی سیاست خارجی دولت سیزدهم دانست: افغانستان و برجام.
به گزارش شرق؛ این گفتگو و بهویژه بخشهای مربوط به سیاست خارجی آن بهعنوان حرفهای رئیس دولت در اولین مصاحبهاش توجه رسانههای خارجی را نیز به خود جلب کرد، در تلاشی برای تخمین برنامهها و رویکردهای ایران در قبال مسائل خارجی، بهویژه مذاکرات احیای برجام در وین.
رئیسجمهور در میانه صحبتهای خود در زمینه سیاست خارجی تأکید کرد: «در این مدت بیش از ۵۰ نشست با سران کشورهای مختلف یا با مسئولان عالی کشورهای مختلف که چه برای مراسم تحلیف آمده بودند، چه در تماس تلفنی، داشتهام که در تمام این گفتگوها همیشه بر تعامل ایران اسلامی با کشورهای مختلف بهعنوان محوریترین نکته و رفع دغدغههای مردم مانند کرونا و واکسن تأکید کردم و این تعامل را با کشورها ادامه خواهیم داد».
رئیسجمهور درباره افغانستان گفت: «با ظلمی که آمریکاییها و کشورهای بیگانه نسبت به افغانستان روا داشتند، این کشور جراحت بزرگی برداشت. سالها است که به این کشور ظلم میشود. کودکان افغان مجروح و معلول شدند و امروز مجامع بینالمللی اعلام میکنند ۳۰ هزار کودک افغانستانی آسیب دیدهاند. خانهها ویران شده است و امروز خود ما بیشترین مهاجران افغانستانی یعنی بیش از سه میلیون را در کشور میزبانیم».
او افزود: «مسئله افغانستان نشان داد که حضور آمریکا نهتنها هیچگاه در هیچجای دنیا امنیتساز نیست، بلکه مخل امنیت آن منطقه است. حضور آمریکاییها در افغانستان در دو دهه کاملا نشان داد این حضور باعث تضییع حقوق مردم این کشور شد و کارهای ضد حقوق بشر و ضد حقوق انسانی علیه مردم افغانستان انجام شده است. این برای همه قابل بررسی است».
رئیسی در زمینه رویکرد ایران در قبال افغانستان به تکرار موضع پیشین مقامات ایران پرداخت و راهکار برونرفت افغانستان از مشکلات مبتلابه را استقرار دولتی با رأی و اراده مردم این کشور دانست. رئیس دولت سیزدهم گفت: «جمهوری اسلامی همواره بهدنبال برقراری صلح و آرامش در افغانستان، قطع خونریزی و برادرکشی در این کشور و حاکمشدن اراده مردم در آنجاست».
او افزود: «از دولتی که برخاسته از رأی مردم افغانستان باشد، حمایت میکنیم و همواره حسن همجواری اقتضا میکند اراده مردم افغانستان را بر آنجا حاکم بدانیم و این دولت میتواند با جمهوری اسلامی روابط خوبی داشته باشد. سیاست خارجه ما اقتضا میکند به دنبال آن باشیم که حاکمیت مردم مسلمان افغانستان بر این کشور باشد؛ امنیت این کشور، امنیت ما هم است. نهتنها افغانستان، بلکه امنیت همه کشورهای همسایه را امنیت خود میدانیم و بارها اعلام کردم ارتباط با همسایهها اولویت ماست».
او ادامه داد: «اما درباره افغانستان باید هرچه زودتر صلح و آرامش بر این کشور حاکم شود و مردم این کشور احساس کنند دولتی برخاسته از رأی آنان با توجه به جلب نظر همه گروهها و جریانات فعال در این کشور شکل گرفته و بیگانگان هم به دنبال نفوذ در افغانستان نباشند تا مردم این کشور دوباره مورد ستم بیشتر قرار نگیرند. اجازه بدهند مردم افغانستان در این زمینه خود تصمیم بگیرند».
رئیسی درباره مذاکرات برجام گفت: «مذاکره و گفتگو همیشه جزئی از ابزار دیپلماسی بوده و باز هم خواهد بود. ابایی از گفتگو و مذاکره نداریم؛ اما آمریکاییها و غربیها به دنبال گفتگو همراه با فشار هستند. اگر قرار است در کنار گفتگو فشار باشد که نمیشود. گفتگو انجام میشود تا فشاری در کار نباشد؛ این تهدیدها و فشارهایی که نسبت به ملت ما روا میدارند و این تحریمهای اقتصادی ظالمانه، بحث و گفتگو نیست».
رئیسجمهور اضافه کرد: «من دستور دادم مذاکره در دستور کار باشد، اما نه با فشاری که دارند دنبال میکنند. این فشارآوردن همراه با گفتگو قبلا جواب نداده است و قبلا هم اروپاییها و آمریکاییها این را تجربه کردهاند. آنچه ما در این گفتگوها دنبال آن هستیم، رفع تحریمهای ظالمانه است و محور گفت وگوها، منافع ملت ایران خواهد بود. از منافع ملت ایران یک قدم عقبنشینی نخواهم کرد و چرا باید با تحریم ملت ایران را تحت فشار قرار دهند. ما به دنبال گفتگو برای گفتگو و مذاکره برای مذاکره نیستیم؛ بلکه مذاکره نتیجهمحور میخواهیم و به دنبال آن تحریمها علیه ملت ایران رفع شود و با رفع تحریمها زندگی مردم بیشازپیش رونق بگیرد».
اما به نظر میرسد تأکید بر پرهیز از «مذاکره برای مذاکره» عبارتی است که بناست دولت جدید بهعنوان سرفصل اصلی مواضع خود درباره مذاکرات برجام پیش بگیرد و هم پیام رویکرد مدنظر خود در مذاکره را بهاینترتیب به طرفهای گفتگو منتقل کند و هم احتمالا نقدی تلویحی به دولت پیشین داشته باشد و با این تأکید از رویکرد متفاوت خود خبر بدهد.
پیشتر، وزیر خارجه دولت رئیسی یعنی حسین امیرعبداللهیان نیز در گفتگوها و مصاحبههای خود به این موضوع اشاره کرده بود، وقتی در گفتگو با همتای خود از اتریش که میزبان گفتگوهای احیای برجام بوده است، گفته بود: «ایران از اصل مذاکره در برجام استقبال میکند؛ اما مذاکره برای مذاکره قابل قبول نیست».
او تأکید کرده بود: «جمهوری اسلامی ایران سهم اساسی خود برای حفظ برجام را با صبر راهبردی در مقابل خروج آمریکا و بیعملی طرف اروپایی نشان داده است و اکنون نوبت طرفهای دیگر برجامی است که همراهی لازم را کرده و به صورت واقعی و عملی تعهدات خودشان را اجرا کنند». امیرعبداللهیان همچنین در گفتوگوی تلفنی با همتای آلمانی خود بهعنوان یکی از طرفهای مذاکرات احیای برجام مواضع مشابهی را مطرح کرده بود.
وزیر امور خارجه آخر هفته گذشته در این تماس تأکید کرد: «اصل گفتگوهای وین قابل قبول است؛ اما مذاکرهای را قبول داریم که به رفع واقعی تحریمها و تأمین حقوق حقه ایرانیان بینجامد». وزیر خارجه آلمان در خلال این گفتگو آغاز هرچه سریعتر مذاکرات وین را خواستار شد و آمادگی کشورش برای ارتقای همهجانبه روابط میان دو کشور را مورد تأکید قرار داد.
امیرعبداللهیان با اعلام اینکه آمریکاییها درک درستی از منطقه و مردم آن، بهویژه ایران ندارند، افزود: «آمریکاییها باید بدانند جز با زبان احترام، ادب و منطق نمیتوانند صحبت کنند و این ادبیاتی که گاهوبیگاه به کار میگیرند، نهتنها کمکی به حل مشکلات نمیکند؛ بلکه خود مسئلهساز است». او به تروئیکای اروپایی توصیه کرد که رفتار خود را تغییر داده و به بیعملی در اجرای تعهدات خود ذیل برجام خاتمه دهند.
اما تأکید رئیسی بر اینکه مذاکره انجام خواهد شد؛ اما بدون فشار غربیها، از دید رسانههای خارجی مهمترین نکته صحبتهای رئیسی قلمداد شده است، تا جایی که تیتر قریب به اتفاق رسانههای انگلیسیزبان از همین جمله بوده است. یورونیوز، رویترز، العربیه، اورشلیمپست، تیآرتی، راپتلی، تایمز آو اسرائیل، هاآرتص، کونای کویت و چند رسانه دیگر، همگی همین بخش از صحبتهای رئیسی را تیتر گزارش خود درباره صحبتهای او کردند و البته برخی مثل میدلایست آی و چاینا دیلی، در همین بخش از صحبتهای رئیسی که درباره مذاکره بوده است، این قسمت را به تیتر خود بردند که مذاکره باید منجر به رفع تحریمها شود.
در میان رسانههای عربزبان نیز العربیه همین تیتر را زد و همین دو نکته را به صدر گزارش برد. النهار مصر و المصراوی نیز چنین کردند و رسانه کویتی کونا در بخش عربی خود نیز همین مسئله را نکته مهم صحبتهای رئیسی دید. المیادین خواستِ رفع تمام تحریمها در نتیجه مذاکره را برجسته کرد؛ اما الجزیره، العهد و آرتی عربی صحبتهای رئیسی درباره حمایت از دولتی مردمی در افغانستان و مخرببودن حضور آمریکا در این کشور را مهمتر دانستند. رأیالیوم دراینمیان هر دو نکته را در سرخط گزارش خود دراینباره جای داد.
نکاتی که همچنان مبهم ماندهاند.
اما دو موضوع اصلی صحبتهای سیاست خارجی رئیسی همچنان دو سؤال بیپاسخ را بههمراه خود دارند. در مسئله صحبتهای رئیسی کموبیش تکرار همان مواضع پیشین است؛ اما از این حرفها مشخص نیست، خواست و ترجیح ایران روی زمین و در دنیای واقعیات افغانستان چیست. طالبان اکنون قدرت را در این کشور در دست گرفته است و به جز گروهی که بدون حامی در پنجشیر مقاومت میکنند، مقاومت چندانی هم در مقابل آنها شکل نگرفته است، درنتیجه اکنون مشخص است که در غیاب تغییرات اساسی در متغیرها، مسئله دولت فراگیر که به رأی مردم افغانستان شکل گرفته باشد، بیشتر آرزواندیشی است تا اینکه سیاست و خواستی واقعی باشد.
در چنین شرایطی همچنان مشخص نیست ایران در شرایط فعلی چه خواست و چه برنامه واقعی در زمینه افغانستان دارد. تأکید بر اینکه امنیت افغانستان امنیت ایران است، البته حرفی منطقی است؛ چراکه با مرز مشترک حدود هزارکیلومتری دو کشور، مشکلات در افغانستان میتوانند تهدیدهایی برای ایران نیز ایجاد کنند؛ اما باز مشخص نیست اگر چنین است که هست، ایران در شرایطی که یک گروه تروریستی قدرت را در این همسایه شرقی در اختیار گرفته است، چه برنامه و ایدهای برای پیشگیری از خطرات و تهدیدهای احتمالی دارد؛ بهویژه با توجه به اینکه طالبان یک گروه بنیادگرای اسلامی با قرائتی از دین است که اگر نه همه، اکثریت مردم ایران را در میان دشمنان آنها قرار میدهد که اگر آنها قدرت و اختیار این مسئله را داشته باشند، احتمالا بدشان نخواهد آمد با ایران نیز دربیفتند.
همچنان مشخص نیست ایران چه برنامهای برای چنین سناریویی دارد. برخی تحلیلگران البته معتقدند ایران در نهایت با طالبان بهعنوان حکومت مستقر کنار خواهد آمد یا دستکم آن را تحمل خواهد کرد؛ اما به جز چند موضعگیری کلی از کسانی که در نهایت، نزدیک به حاکمیت تصور میشوند، در این زمینه نیز ایده مشخصی شکل نگرفته است.
اما از سوی دیگر مسئله برجام نیز همچنان با ابهامات بسیاری در دولت رئیسی روبهروست. مهمترین سؤال این است که اساسا چه نهادی قرار است در پیشانی پروژه مدیریت برجام و مذاکرات مربوط به آن قرار بگیرد. در دولتهای پیش از حسن روحانی این شورای عالی امنیت ملی بود که مدیریت مذاکرات را برعهده داشت که البته در نهایت نیز به نتیجه نرسید. در دولت روحانی، وزارت خارجه مسئول این پروژه شد و کار را به توافق رساند، هرچند بعد با دردسرهای مانع غافلگیرکنندهای به نام دونالد ترامپ مواجه شد؛ اما پس از آن نیز همان وزارت خارجه بود که هدایت کار را در دست داشت، مذاکرات با طرفهای دیگر را پیش برد و در حداقلیترین روایت توانست از فروپاشی برجام طبق خواست ایالات متحده جلوگیری کند و بعد از تمامشدن دولت ترامپ نیز مذاکرات احیای برجام را تا یکقدمی کار پیش ببرد.
حتی میتوان بهجرئت ادعا کرد در چند زمینه شورای عالی خود در مقابل وزارت خارجه حرکت میکرد؛ اما در دولت رئیسی با وجود همه موضعگیریها هنوز مشخص نیست که کدام نهاد مجری اصلی پروژه احیای برجام یا حتی در صورت فروپاشی آن، مجری مذاکرات یا تعاملات احتمالی پس از آن خواهد بود.
از طرف دیگر و در سایه همین ابهام، تیم مذاکرهکننده نیز مشخص نیستند. در دولت روحانی از همان ابتدای کار، با رساندن گفتگوها به سطح وزرای خارجه به جای کارشناسان، شخص محمدجواد ظریف به همراه دو نفر از معاونانش، یعنی سیدعباس عراقچی و مجید تختروانچی اعضای اصلی تیم مذاکرهکننده بودند و البته رئیس سازمان انرژی اتمی یعنی علیاکبر صالحی نیز به فراخور نیاز و در هنگامه بحثهای فنی و اجرائی بهعنوان یکی از اعضای اصلی به تیم اضافه میشد.
در این دولت هنوز تغییرات ساختار در مقایسه با دولت پیشین مشخص نشده است. معلوم نیست از میان نامهایی مثل عراقچی، معاون وزیر خارجه و علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی کدام قرار است تغییر کنند و جابهجا یا حذف شوند و چه کسانی قرار است جایگزین آنان باشند. به طریق اولی این هم مشخص نیست که چه تیم و گروهی قرار است مذاکرهکنندگان هستهای ایران را شکل دهند. آیا به روش روزهای شکلگیری برجام شخص وزیر خارجه مذاکرهکننده ارشد خواهد بود یا به سبک دوران مذاکرات احیای برجام، معاون وزیر هدایت مذاکرات را در دست خواهد گرفت یا به شیوه دوران پیش از برجام، باز این دبیر شورای عالی امنیت ملی خواهد بود که اجرای پروژه را مدیریت خواهد کرد.
این سؤالات در صحبتهای وزیر خارجه و رئیسجمهور همچنان پاسخی نگرفتهاند و همچنان تنها به رسم چارچوبهای کلی و توقعات اصلی در مسائلی مثل افغانستان و برجام اکتفا شده است. باید منتظر بود و دید تصمیم چیست؛ اما زمان برای دولت سیزدهم هم در مسئله افغانستان و هم در زمینه احیای برجام بهسرعت در گذر است و شاید آن قدری که دولتیان جدید تصور میکنند، برای تصمیمگیری و تعیین تکلیف در این موضوعات فرصت ندارند.