فرزاد رمضانی بونش؛ المپیک جشنواره بزرگ ورزشی در مقیاسی جهانی است و با هیچ رخداد دیگری در این گستره همسنگ و هموزن نیست. این «ابر رخداد» تنها دماسنج و چکیده دستاوردها و توانایی کشورها برای پرورش و مدیریت سرمایههای بدنی و ورزشی نیست و بی گمان در کنار گره خوردن بیش از پیش ورزش با تبلیغات، فناوری، اقتصاد، قدرت نرم، سیاست، گردشگری و.. ابعاد گوناگون و نوین اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... به خود گرفته است.
در واقع کارکردهای المپیک ابعاد گوناگونی دارد. از یک سو جدا از توان و پتانسیل نامزدهای میزبانی برای کسب آن المپیک فضای رقابت ملتها، برانگیختن و ارتقای ارزشهای میهنپرستانه و ناسیونالیستی و افزایش قدرت است.
برخی المپیک را مرهمی برای شکافها و تنشهای قومی، تاریخی، سیاسی و اجتماعی، تقویت هویت ملی و ارضا غرور ملی میدانند. برخی نیز موفقیت در المپیک را راهی برای ملتسازی، کسب پرستیژ سیاسی بالاتر و ترویج و ارتقای جایگاه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی گردشگری خود بهره میبرند. چنانچه گاه کشوری از لحاظ صنعتی، اقتصادی و سیاسی با بحرانهای مختلف روبرو است، ولی در کارزارهای ورزش قدرتمند ظاهر میشود.
در بعد دیگری اگر اقتصاد همه چیز نیست، بسیاری چیزها هست. امروزه در جهان، ورزش به عنوان یک صنعت مهم، صنعتی، زودبازده و با درصد بالایی از ارزش تجارت جهانی تعریف میشود و بخش مهمی از درآمد کل صنعت گردشگری بینالمللی در جهان به توریسم ورزشی اختصاص دارد.
در بعد مهمتری، المپیک فرصتی برای بازنمایی قدرتها هست. کشورها از طریق ورزش میتوانند صاحب اعتبار و پرستیژ بین المللی شوند و با سرمایهگذاری هنگفت در ورزش صاحب اعتبار بین المللی شوند و به این طریق از توانمندیهای و قدرت خود را به رخ دیگر کشورها بکشانند.
در دنیای واقعی ساختار قدرت و فاصله قابل توجه کشورهای پیشرفته در برابر سایر کشورها بازنمایی از ساختار قدرتها در عرصه جهانی است. در میدان ورزش نیز اینگونه است و قدرتهای بزرگ همچنان که در میدان سیاست بینالملل خود را «ابرقدرت» دانسته، بازیهای المپیک را نیز زمین رقابت بر سر پرستیژ و جایگاه سیاسی در عرصه بینالمللی و منطقه دانسته و انواع پشتیبانیهای مالی٬ رفاهی٬ تجهیزاتی و.. را فراهم میکنند.
چنانچه چینیها که در اقتصاد و افزایش قدرت تلاشهای زیادی داشته اند با برگزاری باشکوه المپیک ۲۰۰۸ پکن قدرت و اعتبار چین را در کلیه مسائل نمایان کردند و اکنون نیز رقابت شانه به شانه آنها در صدر جدول مدالها با ایالات متحده امریکا بازگوی رقابت دو ابرقدرت در ساختار نظام بین الملل است.
به علاوه در بین ۱۰ کشور با رتبه بالا در جدول المپیک توکیو ۲۰۲۰ بعد از امریکا و چین در بالای جدول رتبه و مدالها، ژاپن، بریتانیا، روسیه، استرالیا، فرانسه، المان، هلند و ایتالیا حضور دارند. همه این کشورها جایگاه خوبی در عرصه اقتصاد توسعه یافته، قدرت نظامی، قدرت جهانی و منطقهای دارند.
در رتبههای ده تا بیست نیز جدا از کوبا (چپگرای لاتینی)، مجارستان (در حال توسعه اروپایی) و کنیا (قدرت منطقهای در شرق آفریقا) عملا همه کشورها توسعه یافته و یا، چون برزیل و لهستان به شدت در حال افزایش قدرت هستند. در واقع جدا از استثناهایی در شبه قاره هند (با قدرت جمعیتی، نظامی و اقتصادی گسترده) و جهان عرب بیشتر کشورها با تولید ناخالص داخلی و قدرت نظامی در جهان رتبه خوبی را المپیک به خود اختصاص داده و مدالهای بیشتری نیز بدست آورده اند.
گذشته از این نیز جدول و رتبه کشورها در المپیک در کنار علل دیگر میتواند دماسنجی برای نشان دادن رشد و توسعه، و بروز و افول، فراز و نشیب کشورها درساختار اقتصاد و نظام بین الملل نیز باشد. اگر نیک بنگریم و نگاهی مقایسهای به جایگاه کشورها در سه المپیک اخیر توکیو، ریو و لندن داشته باشیم، کانادا از جایگاه ۲۷ در الپیک لندن به ۲۰ در ریو و ۱۱ در توکیو رسیده است.
این صعود مطمئنا با قدرت اقتصاد، رویکرد مهاجرپذیری این کشور ارتباط دارد. همچنین باید توجه داشت که رتبه ۶۷ ام هند ۵۸ در المپیک ۲۰۱۲ لندن به رتبه ۴۸ هند در توکیو بیانگر افزایش قدرت اقتصادی هند و تلاش بیشتر دهلی نو در توجه به ورزشهای غیر بومی نیز هست.
همچنین فرود معنادار آفریقای جنوبی از رتبه ۲۰ در لندن و ۳۰ در ریو به رتبه ۵۲ در المپیک توکیو بیانگر چالشهای این کشور است. در کنار آن نیز ظهور کنیا با رتبه ۳۰ در المپیک لندن به رتبه ۱۹ در توکیو توانسته است این کشور را سرآمد آفریقاییان در المپیک و بالاتر از قدرتهای عمده مصر، نیجریه و آفریقای جنوبی کند.
در خاورمیانه نیز هر چند ایران در بین کشورهای اسلامی و خاورمیانه رتبه نخست را دارد ولی فرود از رتبه ۱۲ ایران در المپیک لندن به رتبه ۲۷ در توکیو و افزایش جایگاه قطر از رتبه ۶۹ ریو به رتبه ۴۱ در توکیو (بالاتر از همه قدرتهای عربی در جهان عرب) شایسته تامل و بررسی است.
*پژوهشگر ارشد روابط بین الملل